English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
high relief U نقوش برجسته
high relief U نقش تمام برجسته
high relief U برجستگی زیاد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
in relief U برجسته
relief U نقشه برداری عوارض زمین
relief well U چاه تخلیه
relief U شکل فاهری و پست و بلندی
relief U مرخصی تعویض نگهبانی عوارض زمین
relief U رهایی
relief U معافیت
relief U تحفیف
relief U کم کردن
relief U نقش یا گل برجسته [این امر در فرشبافی بیشتر در هنگام بافت چهره انسان، گاه نقوش حیوانات و یا استفاده از آیات، کلمات و شعر در متن و یا حاشیه فرش بکار می رود.]
in relief U بطور برجسته
out relief U دستگیری مردمی که در بنگاه اعانه بودباش ندارند
by way of relief U برای تنوع
relief well U چاه فشارشکن
relief U خلاص کردن
relief U کاهش
relief U تسکینی
relief U جانشین
relief well U چاه بارشکن
relief U اسودگی
relief U راحتی
relief U فراغت ازادی
relief U اعانه
relief U کمک
relief U امداد
relief U رفع نگرانی
relief U گره گشایی جبران
relief U ترمیم اسایش خاطر
relief U تشفی
relief U برجسته کاری
relief U خط بر جسته
relief U حجاری برجسته
relief U تسکین
narrative relief U نقش برجسته توصیفی
refugee relief U نجات پناهندگان
refugee relief U کمک به پناهندگان و فراریان ازمنطقه جنگی
relief angle U زاویه ازاد
relief angle U زاویه خلاصی
relief commander U گروهبان پاسدار یا پاسبخش
relief emboss U برجسته
relief emboss U نقشه برجسته
relief fund U وجوه اعانه
to bring out in relief U برجسته یا روشن کردن
pauper relief U بینوایان
pauper relief U اعانه
stucco relief U گچبریهای برجسته
relief [from pain] U کاهش درد
tax relief U کاهشمبلغمالیاتی
terrain relief U شکل فاهری زمین
terrain relief U پستی وبلندی زمین
low relief U نقش نیم برجسته
narrative relief U نقش برجسته روایتی
relief printing U چاپگربرجسته
shaded relief U عوارض مشخص یا بسیارناهموار
outdoor relief U اعانه بمردمی که بیرون ازبنگاه اعانه زندگی می کنند
mezzo relief U نیم برجسته
relief hole U سوراخی در ورقههای فلزی که تلاقی دو خم را بدون تاب برداشتن صفحه ممکن میسازد
relief valve U شیر اطمینان
relief valve U شیر فشارشکن
relief valve U شیر خلاص
work relief U استراحت توام با کار
basso relief U برجسته کوتاه
half relief U نیم برجسته
eleemosinary relief U دستگیری خیر خواهانه یامجانی
emergency relief U رهایی از بلایا
emergency relief U رهایی ازمصایب غیر مترقبه
relief time U زمان استراحت
relief of sentry U عوض نگهبان
relief in place U تعویض در محل
relief in place U تعویض یکانها در محل
bas relief U برجسته کوتاه
bas relief U نقش کم برجسته
bas-relief U برجسته کوتاه
bas-relief U نقش کم برجسته
relief interval U استراحت متناوب
relief map U نقشه برجسته
relief map U نقشه برجسته نما
relief maps U نقشههای توپوگرافی نقشههای هندسی زمین
to stand out in relief U برجسته یا روشن بودن
debt relief U بخشش بدهکای
debt relief U صرف نظر از بدهکاری
bas-relief U برجسته کاری
relief [from pain] U تسکین [درد]
pressure-relief valve U دریچهتخلیهفشار
air relief cock U مجرای تهویه
compensating relief valve U شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
prossure relief valve U شیر خلاص فشار
air relief valve U دریچههوا
pressure relief valve U دریچهتخلیهفشار
discomfort relief ratio U بهر راحتی- ناراحتی
high U بزرگ
high U سخت گران
high U ضربه نزدیک به میله اول بولینگ
high U عظیم
high U واچرخه
high U معادل وضعیت درست در منط ق یا 1
high U عملی که در آن افزودن رقم نقل به جمع کننده باعث رقم نقلی خروجی شود
high U دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
high U بالا
high U اندکی فاسد
high U بوگرفته
very high U ارتفاع خیلی بالا
high U مرتفع
high U عالی
high U جای مرتفع
high U فراز
high U بلند پایه
high U متعال رشید
high U زیاد
high U وافر گران گزاف
about as high U تقریبا` همان اندازه بلند
you were then that high U ان وقت قد شما اینقدر بود انوقت به این قد بودید
high U خشمگینانه
high U خشن متکبر
high U متکبرانه
high U تند زیاد باصدای زیر
high U باصدای بلند
high value U قیمتی
high U برنامه ضروری و مهم که بیش از سایرین پردازش میشود
high U ت
high-up U فردیباقدرتونفوذفراوان
high U بلند
high value U گران قیمت
high U خیلی بزرگ
on high U در اسمان
high (1 9 to 36) U بلند
on high U در بالا
on high U به اسمان
high U اولین کیلوبایت حافظه بالای مگابایت که توسط برنامه قابل استفاده است
high U وسیله با کیفیت بالا و مشخصات خوب
high U تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
high U وسیله گران یا با کارایی بالا
high U فضای حافظه بین کیلوبایت و مگابایت
high U رقمی با بزرگترین وزن در یک عدد
high U روش ذخیره سازی اطلاعات فایل که از DOS-MS FAT سریع تر و انعط اف پذیرتر است
high U زبان سطح بالا
high strung U بسیار حساس
high storage U انباره بالا
high tender U به مزایده گذاشتن
high sticking U خطا با ضربه چوب لاکراس
high strung U عصبانی
high strung U کوک
high test U امتحان سختی را گذرانده دارای قوه فراره زیاد
high time U اصل موقع وکمی هم گذشته ازموقع
high time U هنگام خوشی وعیش ونوش
high toned U دارای صدای زیر
high temperature U دمای بالا
high tension U فشار قوی
high tender U مزایده
high sticking U بالابردن چوب و ضربه زدن به حریف
high stick U بالا بردن غیرمجاز چوب
high speed U سریع السیر
high speed U با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
high speed U دنده سریع
high spin U پرچرخش
high tension U فشارقوی
high spin U چرخش زیاد
high spin U پر اسپین
high spirited U جسور
high spirited U متکبر
high spirited U دارای روح خودسری وجسارت
high status U بلندپایه
high souled U با همت
high horse U مغرور
high minded U بامناعت
high minded U بزرگ منش
high minded U مغرور
high money U پول گران
high moral U روحیه عالی
high moral U روحیه قوی
high oblique U عکس هوایی موربی که ازارتفاع زیاد گرفته شده و افق فاهری عکس در ان مشاهده میشود
high octane U دارای اکتان زیاد مانند بنزین سوپر
high order U رتبه بالا
high tides U حداکثر مد دریا
high pass U پاس بلند
high pheasant U تیراندازی به هدفهای دوگانه از برج 09 متری در انگلستان
high polymer U بسپار سنگین
high polymer U بسپار بزرگ
high mind U با مناعت دارای احساسات بلند
high line U پل طنابی نقل مکان بین ناوها
high line U پل رابط اصلی
high horse U پر افاده
high hurdles U مسابقه کوتاه دو بامانع
high hurle U مانع بلند
high impedance U امپدانس بالا
high interest U بهره گران
high interest U بهره سنگین
high jack U دزدی هواپیما وسایروسائط نقلیه ومسافران ان
high jumper U پرنده پرش ارتفاع
high land U زمین کوهستانی
high light U نکات برجسته یا جالب
high light U تشکیل نکته روشن یاجالب دادن
high lights U نکات مهم
high lights U موضوعات مهم مطالب مهم
high limit U حد نهایی
high port U حالت دست فنگ
high port U حالت سخمه به جلو یا سخمه کوتاه
high potential U فشار قوی
high resolution U وضوح بالا
high road U شاهراه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com