Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
high power radio station
U
ایستگاه رادیویی بزرگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
high frequency radio station
U
ایستگاه رادیویی فرکانس بالا
radio range station
U
ایستگاه ناوبری رادیویی هواپیماها
power station
U
نیروگاه
power station
U
ایستگاه مولدنیرو
power station
U
کارخانه برق
high frequency radio direction finding
U
جهت یابی رادیویی فرکانس بالا
nuclear power station
U
نیروگاه هسته ای
power converter station
U
پست تبدیل
nuclear power station
U
نیروگاه هستهای
power converter station
U
پست تبدیل قدرت
low voltage power station
U
نیروگاه فشار ضعیف
atomic power station
[plant]
U
نیروگاه هسته ای
cross section of a hydroelectric power station
U
قسمتعبورایستگاهقدرتانرژیآبی
high power
U
تفنگ شکاری بزرگ
high power transistor
U
ترانزیستور قدرت
high power transformer
U
ترانسفورماتور قدرت
high power pulse
U
پالس قوی
high power microscope
U
میکروسکوپ پر قدرت
high power loudspeaker
U
بلندگوی پرقدرت
high power engine
U
موتورپر قدرت
high power modulation
U
مدولاسیون سطح بالا
high power engine
U
موتور با قدرت زیاد
high tension power plant
U
نیروگاه فشار قوی
d.c. high tension power transmission
U
انتقال فشار قوی دی . سی .
high power projector lamp
U
لامپ پروژکتور پر قدرت
high power pulse generator
U
مولد پالس پرقدرت
hunger for power
[craving for power]
U
میل شدید به قدرت
radio
U
با بی سیم مخابره کردن
a radio
U
رادیو
radio
U
پیام رادیویی فرستادن
radio
U
بی سیم
radio
U
رادیویی
radio
U
با رادیومخابره کردن
radio
U
رادیو
radio procedures
U
روشهای مخابره با بی سیم روش مکالمات رادیویی
radio telescope
U
رادیوی نجومی
radio telescope
U
رادیو تلسکوپ
radio telescope
U
تلسکوپ رادیویی
radio telescope
U
رادیوتلسکوپ
radio telescopes
U
رادیوی نجومی
radio telescopes
U
رادیو تلسکوپ
radio telescopes
U
تلسکوپ رادیویی
radio telescopes
U
رادیوتلسکوپ
radio prospecting
U
کشف معادن با رادیو
radio range
U
ایستگاه ناوبری رادیویی یاتعیین محل هدفها به وسیله بی سیم
radio astronomy
U
اختر شناسی رادیویی
radio approach
U
دستگاه تقرب رادیویی
radio altimeter
U
ارتفاع سنج راداری یاتشعشعی
radio alimeter
U
فرازیاب رادیویی
radio activity
U
خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون دهد
radio active
U
دارای تشعشع اتمی
radio active
U
رادیواکتیو
radio relay
U
رله بی سیم تقویت ارسال پیام رادیویی
radio relay
U
رادیو رله
radio receiver
U
گیرنده رادیویی
radio approach
U
دستگاه هدایت فرود هواپیما بوسیله بی سیم
radio operator
U
بی سیم چی
radio operator
U
متصدی بی سیم
radio source
U
چشمه اخترواره
auto radio
U
گیرنده اتومبیل
auto radio
U
رادیوی اتومبیل
radio-telephones
U
رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio-telephones
U
تلفن بی سیم
radio-telephone
U
رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio-telephone
U
تلفن بی سیم
radio telephone
U
تلفن بی سیم
main radio
U
اطاق اصلی بی سیم ناو
radio source
U
چشمه شبه اختری
radio frequency
U
فرکانس رادیویی
radio frequency
U
فرکانس بالا
radio navigation
U
ناوبری بااستفاده از امواج بی سیم
radio navigation
U
ناوبری رادیویی
radio match
U
رویارویی رادیویی
radio link
U
پیوند رادیویی
radio interference
U
تداخل امواج رادیویی انترفرنس رادیویی
radio interference
U
پارازیت رادیویی
radio guard
U
نگهبان اطاق بی سیم کشتی یا هواپیمای مامور استراق سمع
radio guard
U
نگهبان بی سیم
radio frequency
U
قطعه الکترومغناطیسی با محدوده فرکانس بین کیلوهرتز و گیگا هرتز
radio horizon
U
افق رادیویی
radio telephone
U
رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio sonobuoy
U
بویه دریایی شناور بی سیم دار مخصوص تعیین محل زیردریاییها
radio silence
U
سکوت رادیویی
radio sheck
U
یک سازنده و توزیع کننده تجهیزات الکترونیکی شامل سیستمهای ریزکامپیوتر
radio sextant
U
گیرنده امواج کیهانی
radio set
U
دستگاه رادیو
to tune in TV
[radio]
U
روی کانال مشخصی تلویزیون
[رادیو]
را تنظیم کردن
radio sextant
U
سکستانت رادیویی
radio frequencies
U
فرکانسهای رادیویی
radio fix
U
تعیین محل هواپیما یا ناو با استفاده ازگوش دادن به دو یا چندایستگاه فرستنده
radio fix
U
تعیین محل فرستنده دشمن یاخودی بااستفاده از دو یا چندایستگاه به گوش
radio ferquency
U
بسامد رادیویی
radio engineering
U
مهندسی رادیو
radio star
U
اختر رادیو
radio telegraphy
U
تلگراف بیسیم
radio antenna
U
آنتنرادیویی
radio section
U
بخشرادیو
pirate radio
U
خبرپراکنیغیرقانونی
radio-controlled
U
وسیلهایکهبوسیلهسیگنالهایرادیوییکارکند
radio mast
U
بخشرادیو
radio waves
U
امواج رادیویی
radio wave
U
موج رادیویی
radio wave
U
امواج الکترو مغناطیسی رادیو موج رادیو
radio ulnar
U
وابسته به زندبالاوزندپائین
radio tube
U
لامپ رادیو
radio telephony
U
تلفن بیسیم
wired radio
U
پخش با سیم
radio engineering
U
تکنیک رادیو
radio detection
U
اکتشاف رادیویی
field radio
U
بی سیم صحرایی
radio centeral
U
مرکز بی سیم
radio countermeasures
U
اقدامات ضد فرستندههای دشمن پیشگیریهای ضد پخش رادیویی دشمن
radio beacon
U
برج بی سیم انتن فرستنده بی سیم
radio control
U
کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
field radio
U
رادیوی قابل حمل صحرایی
radio control
U
دستگاه کنترل بی سیم
radio control
U
فرمان رادیویی
radio broadcasting
U
پخش رادیویی
radio button
U
شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
radio day
U
یک روز کار بی سیم یارادیویی
radio carpal
U
زندی مچی
directional radio
U
رادیوی جهت دار
radio dicipline
U
انضباط مکالمه بی سیم
radio dicipline
U
انضباط رادیویی
radio detection
U
در معرض اکتشاف به وسیله بی سیم
radio button
U
دکمه رادیو
radio beacon
U
بیکن رادیویی
radio deception
U
گول زدن دشمن با بی سیم فریب رادیویی دشمن
radio beacon
U
انتن بی سیم
radio carpal
U
وابسته به زندبالاومچ
radio bearing
U
زاویه بین جهت فاهری ایستگاه ثابت و جهت مرجع
radio compass
U
قطبنمای رادیویی
To turn off the lights. (T. V. ,radio).
U
چراغ ( تلویزیون ؟ رادیو وغیره ) راخاموش کردن
radio metal locator
U
فلزیاب رادیویی
To turn on the light(radio, T. V).
U
چراغ ( رادیو ؟تلویزیون وغیره ) راروشن کردن
radio telephone transmitter
U
فرستنده تلفن بیسیم
radio call sign
U
معرف رادیویی
radio call sign
U
معرف ایستگاه رادیویی
radio position finding
U
روش تعیین محل ایستگاه فرستنده به روش تقاطع
radio frequency interference
U
تداخل فرکانس رادیویی
radio frequency choke
U
چوک رادیو
radio frequency biasing
U
بایاسینگ فرکانس بالا
radio frequency amplifier
U
فزون ساز بسامد رادیویی
radio data link
U
ارتباط کامپیوتری با بی سیم ارسال اطلاعات با بی سیم
radio frequency transformer
U
مبدل بسامد رادیویی
automobile radio equipment
U
رادیوی اتومبیل
airborne radio relay
U
سیستم رادیو رله هوابرد
radio direction finding
U
جهت یابی بی سیم
radio direction finding
U
پیدا کردن جهت بی سیم دشمن
tuned radio frequency receiver
U
رادیو با بسامد میزان شده
portable CD radio cassette recorder
U
جایگاهCD
portable CD radio cassette recorder
U
ضبطورادیو
personal radio cassette player
U
رادیووضبطصوتشخصی
We finally succeed in making a radio contact.
U
عاقبت توانستیم یک تماس رادیویی برقرار کنیم
station
U
مستقرکردن
station
U
پست
Is the next station ... ?
آیا ایستگاه بعدی ... است؟
station
U
محل ماموریت
station
U
محل ایستادن تیرانداز درمسابقه
station
U
پاسگاه
station
U
محل
sub station
U
پست فرعی
station
U
استقرار یافتن
station
U
پایگاه
station
U
میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند
station
U
نرم افزار و سخت افزار در مشخصات FDDJ که حاوی اطلاعات کنترل هستند
station
U
وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند
station
U
یا مقصد استفاده میشود
Where is the station?
U
ایستگاه کجاست؟
station
U
مقام مستقرکردن
station
U
رتبه
on station
U
رسیدن به هدف
station
U
مرکز
station
U
توقفگاه نظامیان وامثال ان
way station
U
ایستگاه رله مخابراتی
way station
U
ایستگاه واسطه مخابراتی تله تایپ و تلگرافی
way station
U
ایستگاههای فرعی بین راهی جاده یا خط اهن
on station
U
روی هدف
station
U
سکون پاتوق
on station
U
اماده باش بالای هدف
on station
U
پروازهواپیما بالای هدف
station
U
جا درحال سکون
station
U
وقفه
station
U
جایگاه
station
U
موقعیت اجتماعی وضع
station
U
ایستگاه اتوبوس وغیره
station
U
درپست معینی گذاردن
station
U
ایستگاه
courier station
U
مقرر پیک
inquiry station
U
دستگاهی که از ان هر گونه درخواستی به عمل می اید
homing station
U
رادارهای کنترل هوایی
homing station
U
رادارردیاب
action station
U
محل جنگ
station master
U
رئیس ایستگاه
holding station
U
محوطه نگهداری زخمیها وبیماران بطور موقت
action station
U
وضعیت قرمز ,state battle : syn readiness of degree first
fiscal station
U
قسمت اداری یا مالی که در یک سلسله به ترتیب شماره قرارگرفته باشد
fiscal station
U
تاسیسات سریال
aeronautical station
U
ایستگاه ناوبری هوایی ایستگاه خدمات هوانوردی
aid station
U
پست امدادی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com