English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
high fidelity receiver U گیرنده رابط
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
high fidelity U ایجاد صدا با عالی ترین درجه وشباهت زیاد به اصل ومبداء ان
high fidelity U دستگاه گیرنده عالی وخوش صدا
high fidelity amplifier U تقویت کنندههای فا
high fidelity amplifier U امپلی فایرهای فا تقویت کننده باکیفیت عالی
high fidelity music reproducing system U سیستم بازیابی موسیقی باکیفیت عالی
fidelity U صحت
fidelity U هماندهی
fidelity U فیدلیتی
fidelity U درستی
fidelity U راستی
fidelity U وفاداری
fidelity U صداقت
signal fidelity U وفاداری علائم
to swear fidelity to somebody U به کسی قول وفاداری دادن
receiver U وسیله الکترونیکی که میتواند سیگنالهای ارسالی را تشخیص دهد و به صورت مناسبی نمایش دهد
receiver U ثبات ذخیره موقت برای دادههای ورودی پیش از پردازش
receiver U فرف گیرنده
receiver U خبرگیر
receiver U خریدار اموال مسروقه قیم یا سرپرست شخص مجنون
receiver U مال خر
receiver U گیرنده
receiver U دستگاه گیرنده
receiver U گوشی
receiver U متصدی دریافت
receiver U گیرنده رادیویی
receiver U جعبه خوراک دهنده
receiver U دستگاه خوراک دهنده
receiver U جعبه خزانه
receiver U توپگیر
receiver U مدیر تصفیه
receiver U ماموری که ازطرف دادگاه اموال محکوم علیه را جهت اجرای حکم ضبط و اداره میکند
receiver U دریافت کننده
d.c. receiver U رادیوی جریان مستقیم
receiver U گوشی تلفن
receiver U دستگاه گیرنده بی سیم
distilling receiver U گیرنده تقطیر
television receiver U گیرنده تلویزیونی
telephone receiver U گوشی تلفن
superheterodyne receiver U گیرنده سوپر هترودین
superheterodyne receiver U رادیوی سوپرهترودینی
regenerative receiver U رادیوی واکنشی
receiver gating U ولت افزایی گیرنده
dust receiver U مخزنگردوخاک
radio receiver U گیرنده رادیویی
portable receiver U رادیوی قابل حمل
portable receiver U رادیوی دستی
mouthpiece receiver U دریافتکنندهتکهدهانی
intercept receiver U دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
sound receiver دریافتگر صدا
tube receiver U گیرنده لامپی
universal receiver U گیرندهای که با دی سی و هم ا سی کار میکند و دارای وسایل محافظ متعددی است
official receiver U اعتصاب رسمی
official receiver U اعتصاب باجایزه سندیکا
official receiver U عضو نافر
official receiver U مدیر تصفیه
acid receiver U مخزن اسید
all wave receiver U رادیوی تمام موج
communication receiver U گیرنده مخابرات
beat receiver U گیرنده تداخلی
battery receiver U رادیو باتری
amateur receiver U گیرنده اماتور
all mains receiver U گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
two valve receiver U گیرنده دو لامپی
universal receiver U رادیو برق و باتری
receiver of stolen goods U مال خر
receiver of stolen goods U خریدار مال مسروقه
receiver output volume U شدت صوت گیرنده
long wave receiver U گیرنده موج بلند
receiver volume control U کنترلصدایدریافتی
single circuit receiver U گیرنده یک مداره
tuned radio frequency receiver U رادیو با بسامد میزان شده
high U عالی
high U جای مرتفع
high U بلند پایه
high U متعال رشید
high U زیاد
high U وافر گران گزاف
high U خشمگینانه
high U خشن متکبر
high U بوگرفته
high U مرتفع
high U بلند
high U فراز
on high U به اسمان
high U روش ذخیره سازی اطلاعات فایل که از DOS-MS FAT سریع تر و انعط اف پذیرتر است
high U زبان سطح بالا
on high U در بالا
on high U در اسمان
high U عملی که در آن افزودن رقم نقل به جمع کننده باعث رقم نقلی خروجی شود
high U متکبرانه
high U تند زیاد باصدای زیر
you were then that high U ان وقت قد شما اینقدر بود انوقت به این قد بودید
high U اندکی فاسد
high U بالا
high U سخت گران
high U ضربه نزدیک به میله اول بولینگ
high U عظیم
high U واچرخه
high U معادل وضعیت درست در منط ق یا 1
high U دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
high U برنامه ضروری و مهم که بیش از سایرین پردازش میشود
high U ت
very high U ارتفاع خیلی بالا
high U باصدای بلند
high U رقمی با بزرگترین وزن در یک عدد
high U اولین کیلوبایت حافظه بالای مگابایت که توسط برنامه قابل استفاده است
high U خیلی بزرگ
high value U قیمتی
high U وسیله با کیفیت بالا و مشخصات خوب
about as high U تقریبا` همان اندازه بلند
high (1 9 to 36) U بلند
high U تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
high U وسیله گران یا با کارایی بالا
high U فضای حافظه بین کیلوبایت و مگابایت
high U بزرگ
high value U گران قیمت
high-up U فردیباقدرتونفوذفراوان
high grown U دارای سبزیکای یا درخت کاری بلند
high grown U بلند قد
high grown U بلند بالا
high seas U ابهای برون مرزی
high sticking U بالابردن چوب و ضربه زدن به حریف
high sticking U خطا با ضربه چوب لاکراس
high storage U انباره بالا
high tension U فشار قوی
high tender U به مزایده گذاشتن
high tender U مزایده
high temperature U دمای بالا
high strung U کوک
high souled U با همت
high sea U دریای ازاد
high strung U بسیار حساس
high strung U عصبانی
high seas U دریای ازاد
high handed U امرانه
high hat U متکبر وپر افاده اشرافی ماب
high hat U کلاه بلند
high speed U سریع السیر
high handed U خودخواهانه
high seas U دریاهای ازاد
high seas U دریاهای باز
high seasoned U پرادویه
high souled U با جرات
high handed U مکارانه
high seas U ابهای بین المللی
high speed U با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
high stick U بالا بردن غیرمجاز چوب
high status U بلندپایه
high spirited U دارای روح خودسری وجسارت
high spirited U متکبر
high spirited U جسور
high spin U پر اسپین
high spin U چرخش زیاد
high spin U پرچرخش
high speed U دنده سریع
high seasoned U خوش طعم پرچاشنی
high moral U روحیه عالی
high land U زمین کوهستانی
high jumper U پرنده پرش ارتفاع
high jack U دزدی هواپیما وسایروسائط نقلیه ومسافران ان
high interest U بهره سنگین
high interest U بهره گران
high impedance U امپدانس بالا
high hurle U مانع بلند
high hurdles U مسابقه کوتاه دو بامانع
high horse U پر افاده
high horse U مغرور
high hat U افاده کردن
high order U رتبه بالا
high light U نکات برجسته یا جالب
high light U تشکیل نکته روشن یاجالب دادن
high lights U نکات مهم
high moral U روحیه قوی
high oblique U عکس هوایی موربی که ازارتفاع زیاد گرفته شده و افق فاهری عکس در ان مشاهده میشود
high money U پول گران
high minded U مغرور
high minded U بزرگ منش
high octane U دارای اکتان زیاد مانند بنزین سوپر
high minded U بامناعت
high mind U با مناعت دارای احساسات بلند
high line U پل طنابی نقل مکان بین ناوها
high line U پل رابط اصلی
high limit U حد نهایی
high lights U موضوعات مهم مطالب مهم
high pass U پاس بلند
high pheasant U تیراندازی به هدفهای دوگانه از برج 09 متری در انگلستان
high polymer U بسپار سنگین
high proof U تند
high proof U برنده
high ranking U عالی رتبه
high relief U نقوش برجسته
high relief U نقش تمام برجسته
high resistance U پر مقاومت
high resistance U پرمقاومت
high resolution U وضوح بالا
high road U شاهراه
high road U جاده عمده
high priest U کاهن اعظم
high proof U سنگین
high priest U کشیش اعظم
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com