English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
high board U سکوی شیرجه 3 متری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
with whom do you board U پیش کی غذا میخورید و منزل میکنید
board U تابلو
board تخته یا مقوا و یا هرچیز مسطح
board U میز غذا
board U غذای روی میز
board U اغذیه
board U میزشوریادادگاه
board U هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
board U هیئت بازرگانی تخته بندی کردن
board U سوارشدن بکنارکشتی امدن
board U تخته
board U سوار
i got it over board U انرادرکشتی اوردم
to go on board U سوارکشتی شدن
to board out U بیرون ازخانه خود غذاخوردن
on board U که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
board U سکوی شیرجه
across the board یکسره
across the board U شامل تمام طبقات
over the board U بازی شطرنج حضوری
above board U بی حیله
above board به طور آشکار
board U تخته پوش کردن
board U پانسیون شدن
board U منزل کردن
board U مقوا
board U کشتی
board U تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
board U تخته مدار چاپ شده که به سیستم وصل میشود تا کارایی آن را افزایش دهد
board U تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود
board U BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
board U وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی سطح آن چاپ یا حک شده است و پس از نصب اجزای آن مدار کامل میشود
board U وسیله نصب مسط ح که روی آن قط عات الکترونیکی نصب و متصل اند
board U صفحه مدار
board U برد
board U جلد کردن تخته
board U روکش کردن
board U هیات
board U هیئت ژوری
board U هیئت کمیسیون
board U کمیته تخته کار صفحه چارت
board U تخته حاوی نقشه
board U شدن
board U تابلوی امتیازات
board U صفحه یامیز شطرنج
by the board U از طرف پهلوی ناو
To get on board. U سوار کشتی شدن
across the board U سرجمع
on board <idiom> U وسیله نقلیه کوچک ویا هواپیما ویا کشتی سوار شدن
go by the board U از ناو پرت شدن
i/o board U تخته مداری که ورودی وخروجیهای داده ها بین کامپیوتر و دستگاههای جانبی را کنترل میکند
hotdogging board U تخته کوتاه موج سواری
hiking board U تخته اتکای خم شونده در قایق
guide board U تابلو راهنما
head board U تختهای که در انتهای فوقانی چیزی گ ذارند
hard board U تخته فشاری
plotting board U صفحه مخصوص محاسبات سمت و بردتیراندازی طرح تیر یا نقشه مسیر حرکت
panel board U تابلوی برق
populated board U یک تخته مدار چاپی که حاوی تمام مولفه ها الکترونیکی خود میباشد
press board U مقوای فشرده
programmer board U برد برنامه ریز
range board U میز تنظیم مسافت
range board U طرح تیر کارت تصحیح برد سلاح
reserve on board U مدارک و اییننامههای طبقه بندی شده ناو
free board U فاصله بین اب و عرشه کشتی
multifunction board U برد چند وفیفهای
how thick is the board? U تخته چقدراست
how thick is the board? U کلفتی
gang board U تخته پل درازوباریک
fuse board U تخته فیوز
free on board U بدون هزینه حمل تا روی وسیله نقلیه
eaves board U لب بند
drian board U تخته قطران
draught board U تخته شطرنجی برای بازی چکرز
distribution board U تابلوی اتصالات
display board U تابلوی نمایش عناصر تیر نمودار عناصر تیر
direction board U پلاتینگ بردسمت نمای دیدبان
direction board U صفحه سمت نما
scaffold board U تخته چوب بست
scaffold board U تخته زیر پا
editorial board U هئیت مدیره یا کارکنان روزنامه
running board U تخته رکاب اتومبیل
expansion board U برد مدار چاپی برای افزایش قابلیتها و توابع به سخت افزار کامپیوتر
free board U ارتفاع سطح اب تا تاج سد
runing board U رکاب
free board U عمق یا ارتفاع ازاد
foot board U تخته کف
float board U پره
on board a ship U در کشتی
finger board U جا انگشتی
fascia board U تخته لب بند
extender board U وسیله عیب یابی
scale board U تخته نازک
low board U سکوی یک متری شیرجه
mother board U بردمادر
mother board U برد اصلی
mother board U تخته اصلی
mould board U در گاواهن خاک برکردان
moulding board U تختهای که خمیر را روی ان قالب میکنند
logic board U تخته منطقی
notice board U تابلوی خبری
notice board U تابلو اعلانات
lee board U تخته یا تخته هایی که به پهلوی کشتی ته پهن نصب میکنندکه دراب پائین رفته
notice board U 1-تخته نصب شده در دیوار که نکات مهم روی آن قرار می گیرند. 2-نوعی تخته آگهی که پیام به کاربران نصب میشود
mother board U برد مدار چاپی اصلی
logic board U برد منطقی
maneuvering board U تابلوی حرکات ناوها
maneuvering board U تابلوی نمایش مانور ناوها
maneuvering board U لوحه مانور
maneuvering board U لوحه سینماتیک
mantel board U طاقچه چوبی
mantel board U در بالای بخاری
mason's board U ماله بنایی
mortar board U کپه ملاط
mortar board U کپه ساروج
mortar board U کلاه چتر گوش دانشکده
ledger board U تخته کف چوب بست ساختمان
ledger board U تخته افقی روی نرده پلکان یانرده ایوان
knife board U نیمکت دوطرفه دربالای امنیبوس
particle board U تخته خرده چوب
insulation board U صفحه عایق
instrument board U تابلوی وسائل اندازه گیری
paste board U مقوا
paste board U کارت
pig board U تخته کوچک برای موجهای کوچک
instrument board U تخته فرمان
pit board U تخته برای دادن اطلاعات لازم به راننده معین در گروه کمکی
playing the board U بازی بر صفحه
playing the board U بازی فی نفسه
particle board U نوتخته
paddle board U تخته شنا
on board a ship U سوار کشتی
on board computer U کامپیوتری که در یک وسیله نقلیه جا گرفته است
knife board U میزی که روی ان کاردهاراپاک می کنند
key board U صفحه تکمه ها
on board regulation U تنظیمی که در ان هر برد داخل یک سیستم تنظیم کننده ولتاژخاص خود را دارد
on board spares U قطعات تعمیراتی موجود درروی یک ناو قطعات موجوددر انبار
open board U صحنه خلوت شطرنج
ouija board U لوح احضار
junk board U مقوای کلفت
pack board U وسیله سیم کشی با گنجایش دو قرقره سیم
plotting board U پلاتینگ برد
bread-board U تختهی آمادهی مدار سازی
route board U تختهتعیینمسیر
skirting board U تختهپارچهای
tote board U تختهحملونقل
board and lodging U غذاییبرایخوردنومکانیبرایخوابیدن
board meeting U جلسهمالکیاهیئتمدیرهیکشرکت
chopping board U تختهسبزیو گوشت
draining board U آبچکانفرفشوئی
full board U هتلیکهدرآنهمهوعدههایغذائیسرومیشود
half board U هتلیکهفقطصبحانهوعصرانهدرآنسروشود
ironing board U میزاتو
pressing board U تختهفشرده
placard board U تختهپلاکارد
louvre-board U سکویروزنهدار
diving board U تختهی شیرجه
diving board U تخته پرش
diving board U دایو
emery board U سوهان ناخن
alighting board U تختهتراز
back board U جلدپشتی
backing board U تختهپشتیبان
board insulation U عایقتختهای
front board U مقوایجلویی
lighting board U تختهروشنایی
sandwich board U آگهیتبلیغاتیکهبهشانهمیاندازند
To board a plane. U سوار هواپیما شدن
To sweep the board . U کلیه موانع واشکالات را از سر راه برداشتن
governing board U کمیته حاکمه
board weave U تخت بافت [در این بافت تارها نسبت به یکدیگر زاویه چندانی نداشته و حالت صاف و یکنواخت به خود می گیرند]
barge-board U [تخته بالای سنتوری زیر سرپوش]
clap-board U [تخته ی رو کوبی یا روکار ساختمان]
eaves-board U لب بام
board of managers U کمیته مباشر [شرکت سهامی]
board of management U کمیته مباشر [شرکت سهامی]
for full board U برای تمام پانسیون
for half board U برای نیم پانسیون
for half board U برای تختخواب، صبحانه و یک وعده غذای اصلی
for full board U برای تختخواب و تمام وعده های غذا
to board a flight U سوار هواپیما شدن [برای پرواز به مقصدی]
managing board U کمیته مباشر [شرکت سهامی]
management board U کمیته مباشر [شرکت سهامی]
board and lodging U خوابگاه با پذیرایی غذا [در مهمانسرا یا هتل]
bread-board U لوحهای که مدارهای آزمایشی الکترونی راروی آن میآرایند
sea board U کناره دریا
sliding board U سرسره
sliding board U سراشیبی
spring board U تخته شیرجه
spotting board U طرح تیر توپخانه دریایی طرح تنظیم تیر توپخانه دریایی
status board U تابلوی وضعیت
status board U تابلوی نشان دهنده وضعیت
status board U تابلو وضعیت
story board U مجموعه تصاویر یا رسم ها که پیشبرد نقاشی متحرک یا ویدیویی را نشان میدهد
straw board U مقوای ضخیم
string board U تیر یا تختهای که پلههای سنگین بدان تکیه دارند
skim board U تخته گرد یا مربع مستطیل برای موج سواری در اب کم عمق
side board U میز قفسه دار
side board U میز کناری
sea board U کناردریا
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com