English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 200 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
guard plank U تخته محافظ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
plank U تخته میز وپیشخوان مهمانخانه
plank U تخته کلفت
plank U الوار
plank U تخته تخته کردن
plank U قسمتی ازبرنامه
plank U تخته پوش کردن
plank U تخته
plank U واحد
to plank down U اخ کردن
to plank down U اینه کردن
plank U قطعه
plank U پلانک
plank U قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
plank U قسمت
plank U تخته ضخیم
plank U تیر اره شده
walk the plank <idiom> U مجبور به استعفا شدن
to walk the plank U چشم بسته روی الواری که دربغل کشتی نصب سده راه رفتن وتوی دریا افتادن
walk the plank <idiom> U مجبور به ترک کشتی بوسیله دزدان دریایی
pile plank U سپر
right guard U نگهبانراست
on guard U اماده برای دفاع باشید
on ones guard U متوجه
off guard <idiom> U غیر قابل پیش بینی ،غیر منتظره
on guard <idiom> U آگاه ،بادقت
to keep guard U موافب
off-guard U درانتظارپیشامدبد
on ones guard U درپاسگاه
on guard U نگهبان
on guard U هشیار
on guard U درسرنگهبانی
on guard U مراقب بودن نگهبان بودن
on guard U گارد گرفتن
on guard U اماده توپگیری اماده برای توگیری
on guard U گاردگرفتن
on guard U بحالت محافظ باش
on guard U بحالت گارد
to keep guard U بودن احتیاط کردن
to be on guard U بودن احتیاط کردن
to be on guard U موافب
take guard U وضع دفاعی توپزن جلو میلههای کریکت
out guard U گشتی صحرایی
out guard U گشتی
off ones guard U غافل
off ones guard U بیرون ازپاسگاه برکنارازنگهبانی
on ones guard U موافب
guard U حالت دفاعی شمشیرباز
guard U حفافت کردن
guard U watch
guard U پاسداری دادن
guard U چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
old guard U صنوف صاحب اعتبار قدیم
guard U نگهبان
old guard U محافظه کار سیاسی
guard U محافظ
guard U صفحه محافظ روکش محافظ
guard U محافظت کردن
guard U روکش کشیدن
guard U کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
guard U محافظ گارد
guard U گارد
guard U حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
guard U پاسدار
guard U نرده حفافتی
guard U محافظت کردن نگهبانی کردن
guard U پاییدن پاسداری کردن
guard U پاسبان مستحفظ
guard U نگهبانی دادن
guard U احتیاط نرده روی عرشه کشتی
guard U پناه
rat guard U صفحه مانع ورودموش
rear guard U عقب دار
road guard U ژاندارم
road guard U پلیس راه
safe guard U نگهداری
safe guard U حفافت
guard assembly U الات محافظ روپوش جنگ افزار مجموعه روپوش
rat guard U موش بند
open guard U گارد باز
picket guard U دژبان
picket guard U پاسبان اردوگاه
plane guard U ناو نجات
point guard U موقعیت گارد
praetorian guard U گارد ویژه
plane guard U ناوگارد نجات
radio guard U نگهبان بی سیم
radio guard U نگهبان اطاق بی سیم کشتی یا هواپیمای مامور استراق سمع
rear guard U نیروی عقب دار
seaman guard U گارد دریایی
sergeant of the guard U گروهبان پاسدار
left guard U محافظچپ
guard dog U سگ پلیس
neck guard U حافظگردن
on guard line U خطحافظ
overhead guard U حافظبالایسر
guard dog U سگ نگهبان
snow guard U محافظبرف
tendon guard U محافظزردپی
toe guard U حافظانگشتان
trigger guard U حافظماشه
wind guard U محافظباد
guard dog U سگنگهبان
guard's van U کالسکهنگهبانقطار
eye guard U حافظچشم
clothing guard U حافظپارچه
sergeant of the guard U گروهبان نگهبان
shin guard U ساقبند
skate guard U پرش روی تیغه اسکیت
splash guard U گلگیر
stand guard U نگهبانی دادن
state guard U نیروی نظامی ایالتی
state guard U ارتش ایالتی
key guard U راهنمایکلید
to guard against danger مواظب خطر بودن
to nount guard U به نگهبانی رفتن
to relieve guard U نگهبان راعوض کردن
watch guard U زنجیر یا طنابی که برای نگهداشتن و پاییدن کسی بکارمیبرند
yeoman of the guard U گارد سلطنتی محافظ جان پادشاه انگلیس
blade guard U تیغهلبه
breech guard U حافظتهساز
chin guard U حافظچانه
border guard U پلیس مرزبانی
guard-rail U ریل نگهدار حائل ریل
color guard U پاسدار پرچم
custodial guard U گروه محافظین ندامتگاه نگهبان ندامتگاه مسئول ندامتگاه
demolition guard U نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
double guard U دفاع با دو دست
dress guard U اسبابی که دردوچرخه جامه را ازاسیب چرخ نگه میدارد جامه پناه
guard ship U ship mission active
escort guard U گارد محافظ
escort guard U محافظ زندانی جنگی بدرقه زندانی
face guard U ماسک محافظ
fire guard U پیش بخاری
fire guard U حائل اتش
flag guard U گارد پرچم
flag guard U نگهبان پرچم
flank guard U پهلودار
gear guard U جعبه محافظ برای چرخ دنده ها
color guard U گارد پرچم
coast guard U گارد کرانه
cable guard U نگهدارنده کابل
guard-rail U نرده
guard-rails U ریل نگهدار حائل ریل
guard-rails U نرده
advance guard U پیش قراول
advance guard U پیش لشکر پاسدار
advance guard U پیشرو
advance guard U طلایه
air guard U پاسور هوایی
air guard U گشتی هوایی
armed guard U گارد مسلح
body guard U نگهبان
body guard U موکب
body guard U هنگ ویژه
bumper guard U سپر ماشین
bumper guard U روکش سپر
guard assembly U محفظه
guard band U باند نگهبان
officer of the guard U افسر گارد احترام
guard rail U نرده دست انداز راه پله
guard room U پاسدارخانه
guard signal U علامت نگهبان
interior guard U نگهبان داخلی
knuckle guard U کارد
knuckle guard U انگلیسی
life guard U نگهبان
life guard U گارد
life guard U هنگ ویژه
main guard U پست نگهبانی اصلی
main guard U نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
memory guard U نگهبان حافظه
mud guard U گلگیر
national guard U گارد ملی
obstruction guard U میله جلو لوکوموتیوکه موانع را از روی ریلهاپس میزند
guard rail U نرده هائیکه در دوطرف پل جهت عابرین ساخته میشود
guard cell U گیاهی را تشکیل میدهند
guard house U پاسدارخانه
guard house U پاسگاه
guard line U خط اغاز مسابقه شمشیربازی
guard cell U یکی از دو سلول لوبیایی شکلی که منافذ
guard bit U یک بیت در کلمه ذخیره شده که بیان میکند آیا میتواند تغییر کند یا محافظت شده است
guard mount U مراسم تعویض پاسدار قدیم یاجدید
guard of honor U گارد احترام
guard of honour U گارداحترام
guard of honor U پاسدار تشریفات
guard of honour U پاسدار تشریفاتی
guard rail U جان پناه
guard band U بخشی از نوار مغناطیسی بین دو کانال که روی یک نوار ذخیره شده اند
guard post U پایه نگهبان
front mud guard U گلگیر جلوی اتومبیل
pedestrian guard rail U جانپناه برای پیاده رو
lower blade guard U حافظتیغهپایینی
To be caught by surprise . To be off ones guard . U غافلگیر شدن
body guard moulding U قالبحفافتیبدنه
army national guard U گارد ملی وابسته به نیروی زمینی
upper blade guard U حافظتیغهبالایی
drivebelt safety guard U محافظهتسمهگرداننده
coast guard officer U افسر گارد کرانه
lower guard retracting lever U سطحانقباضحافظتحتانی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com