English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
golden section U برش زرین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
golden mean U برکناری از افراط و تفریط
the golden U پاره
the golden U رشوه
golden mean U میانه روی
golden U زرین
golden U اعلا
golden U درخشنده
golden U طلائی
golden a U عصرطلایی
the golden U کلید زریاسیم
golden U طلایی
golden shoe U کفش طلایی
golden ratio U نسبت طلایی [ریاضی]
golden shoe U بهترین جایزه گلزن فصل اروپا
golden weddings U جشن پنجاهمین سال عروسی
golden wedding U جشن پنجاهمین سال عروسی
golden rules U قاعده زرین
golden rule U قاعده زرین
Golden rectangle U پایه های چهارگوش
golden rim U تاج
golden retriever U سگ شکاری طلایی رنگ دورگه
golden eagle U یکجوردال یاعقاب بسیارنیرومند
golden eagle U سکه ده دلاری زر
golden gate U پرتابی در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 راباقی می گذارد
golden horde U سپاهیان مغول که در قرن سیزدهم اروپای شرقی رامورد تاخت و تاز قرار دادند
golden key U کلیدزرین
golden leaf U زرورق
golden age U عصر ترقی و تعالی
golden rain یک جور آتش بازی که مانند است به باران آتش
golden rain آتش باران
Golden House U [سرای رومی ساخته شده توسط نرو]
golden color U رنگ طلائی
golden jubilee U جشنسالگردپنجاهم
golden age U عصر طلایی
golden age U وابسته به مردمان عصر طلایی
golden ages U دوران طلایی که در آن بشر شاد و سعادتمند و معصوم بود
golden ages U دوران رونق و رفاه
golden ages U عصر ترقی و تعالی
golden ages U عصر طلایی
golden ages U وابسته به مردمان عصر طلایی
golden handshake U پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود
golden handshake U دستخوش بازنشستگی
golden handshakes U پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود
golden handshakes U دستخوش بازنشستگی
golden syrup U شربتشیرین زردرنگوچسبناک
golden age U دوران رونق و رفاه
golden age U دوران طلایی که در آن بشر شاد و سعادتمند و معصوم بود
golden ratio U عدد فی [ریاضی]
Silence is golden . <proverb> U سکوت علامت رضا است.
golden opportunity <idiom> U موقعیت طلایی وعالی
the golden round U تاج زرین
hair of golden wire گیسوان طلایی
kill the goose that layed the golden egg <idiom> U از بین بردن چیز با ارزش
t section U عضو " T "
section out U شکستن موج بطور ناهموار
section U برش
z section U پروفیل "زد"
t section U پروفیل " T "
section U بخشی از برنامه اصلی که مستقل اجرا میشود وبدون نیاز به اجرای بقیه برنامه
section U بخش قسمت
section U بره
section U نیمرخ
section U برشگاه
section U قسمت قسمت کردن برش دادن
section U قطعه
section U گروه دایره
section U دسته
section U قسمت
section U بخش
section U جوخه
section U شعبه
section U مقطع
section U رسدتوپخانه
section U رسد
section U رسددریایی یا هوایی
section U قبضه توپ
section charge U خرج چند قسمتی
wallet section U قسمتکیفپول
standard section U پروفیل استاندارد
structural section U مقطع سازهای
section charge U خرج جزء جزء
rolled section U مقاطع نوردشده
root section U مقطع ریشه
cross-section U سطح متقاطع
black section U گروهیغیراداریدرداخلیکحزبسیاسیکهمدافعحقوقسیاهپوستاناست
section of valley U نیمرخ عرضی دره
section of dike U نیمرخ راه
section leader U فرمانده رسد یا جوخه
section hand U کارگرعضو دسته معینی ازکارگران راه اهن
section gang U دسته کارگران مسئول یک قسمت از راه اهن
section crew U دسته کارگران مسئول یک قسمت از راه اهن
section chief U فرمانده رسد فرمانده قبضه
section chief U رئیس قبضه
advance section U قسمت مقدم در منطقه مواصلات
staff section U بخش ستادی
staff section U قسمت ستادی دسته سمبه
accessory of section U قسمتی از موتور که متعلقات روی ان نصب شود
project section U بخش تهیه پروژه ها
section of a strawberry U قسمتهایمختلفتوتفرنگی
section of a raspberry U قسمتهایمختلفتمشک
section of a log U قسمتهایمختلفکندهدرخت
section of a hazelnut U قسمتهایمختلففندوق
overflow section U قسمت سر ریز سد
section of a bulb U قسمتهایمختلفپیاز
sagittal section U قسمتهایزیرشکم
rail section U بخشریل
radio section U بخشرادیو
pipe section U قسمتلوله
main section U قسمتاصلی
dining section U قسمتغذاخوری
butt section U قسمتهدف
honeycomb section U شانهعسل
working section U قسمتی از تونل باد که مدل یاجسم مورد ازمایش در ان قرار میگیرد
tip section U قسمتنوک
transition section U مقطع تبدیل
transversal section U برش عرضی
transverse section U مقطع عرضی
transverse section U برش متقاطع
trenched section U زیرگاه صندوقهای
trenched section U فرم صندوقهای تو گود
trough section U مقطع ناودانی
weaving section U منطقه تقاطع
weaving section U منطقه همبری
section of a walnut U قسمتهایمختلفگردو
wing section U بخش مرکزی یا پانل خارجی بال
flotation section U بخششناور
regular section U پروفیل نرمال
center section U بال میانی
crown section U برش در کلید قوس
staff section U قطعات سمبه
data section U بخش داده ها
economic section U انتخاب سطح مقطع مناسب ازنظر اقتصادی
longitudinal section U برش طولی
enlisted section U قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
extruded section U پروفیل اشترانق پرس
full section U برش کامل
gauging section U مقطعی از کانال یا رودخانه که عمق اب یا سرعت اب اندازه گیری میشود
gauging section U برش اندازه گیری
built up section U مقاطع مرکب
build up section U مقاطع مرکب
cross section U سطح مقطع عرضی
cross section U رویه برش
coil section U مقطع بوبین
compact section U مقطع فشرده
conic section U مقطع مخروطی
control section U بخش کنترل
control section U قسمت کنترل
cross section U مقطع عرضی
cross section U برش متقاطع نمونه یا حد وسط
cross section U برش عرضی
cross section U سطح مقطع موثر
cross section U سطح مقطع
cross section U نیمرخ عرضی
cross section U نیمرخ پهنا مقطع موثر
cross section U مقطع
ground section U بدنه و پیکر اصلی فرش [که از در هم رفتگی نخ های تار و پود بدست می آید و اسکلت فرش را بوجود می آورد.]
box section U مقطع قوسی سکل
beaded section U شیار برجسته روی گچ وچوب
oblique section U مقطع اریب
oblique section U مقطعی که بوسیله صفحه اریب جسم رابرش بدهد
oblique section U برش اریب
oblique section U مقطع مایل
advance section U قسمت جلویی
personnel section U کارگزینی
personnel section U قسمت پرسنلی
phantom section U خط نقطهای که جهت رسم تصاویر نامرئی کشیده میشود
program section U بخش برنامه ها
program section U بخش تهیه برنامه ها
project section U بخش تهیه طرحها
properties of section U خواص مقاطع تیرها
radial section U برش شعاعی
range section U قسمت مسئول مسافت یاب یاکار با دستگاه مسافت یاب دریک اتشبار
longitudinal section U نیمرخ طولی
longitudinal section U برش طولی
in the non-smoking section U در قسمت غیر سیگاری ها
air section U رسد هوایی
aircraft section U قسمت هواپیمایی
aircraft section U رسدهواپیمایی
auxiliary section U برش کومکی
axial section U برش محوری
base section U بخش اماد لجستیکی منطقه جلو
base section U رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
gun section U یک قبضه توپ با نفرات
rectangular section U مقطع مستطیلی
horizontal section U برش افقی
half section U نیم مقطع
half section U نیم برش
gun section U رسدتوپ
He works in the production section . U درقسمت تولید کار می کند
section of a grain of wheat U قسمتهایتخممرغ
section of a silique: mustard U قسمتهایمختلفخردل
section of a berry: grape U قسمتهایمختلفانگورحبهای
Could we have a table in the non-smoking section? U آیا ممکن است میز ما در قسمت غیر سیگاری ها باشد؟
section of a capsule: poppy U قسمتهایمختلفکیسه
wall stack section U بخشدودکشدیواری
section of a legume: pea U قسمتهایمختلفبتولات
circular cross section U مقطع گرد
absorption cross section U مقطع جذب
standard egg section U مقطع تخم مرغی شکل معمولی
data control section U بخش کنترل داده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com