Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
gear wheel
U
چرخ دندانه دار
gear wheel
U
چرخ دنده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
wheel measurement
[ wheel measuring]
U
بازرسی چرخ
[سنجش چرخ]
to go out of gear
U
مختل شدن ازکارافتادن
gear
U
افزار
gear
U
اسباب لوازم
gear
مجموع چرخهای دنده دار
gear
چرخ دنده
gear
دنده
gear
U
الات جامه
gear
U
کردن اماده کارکردن
gear
U
پوشانیدن
gear
U
جعبه دنده
gear
U
ابزار وسایل لباس مخصوص
gear
U
انتقال دادن
out of gear
U
ازدنده بیرون افتاده
gear in
U
درگیری دو چرخ دنده
gear
U
پوشش دنده دار
out of gear
U
ازهم سواشده
in gear
U
اماده
to gear down
U
باعوض کردن دنده کندکردن
get in gear
[get into gear]
<idiom>
U
بعد از مدتی دوباره سررشته امور را به دست گرفتن.
in gear
U
دایر
to gear up
U
باعوض کردن دنده تندکردن
in gear
U
اماده حرکت
to go out of gear
U
خراب شدن
gear
U
ادوات
out of gear
U
خراب
gear in
U
درگیر شدن
gear blank
U
چرخ دنده کار نکرده
gear box
U
جعبه دنده
four gear drive
U
گیربکس چهار دنده
reduction gear
U
چرخ دنده کاهنده
foxer gear
U
صداساز
gear assembly
U
مجموعه چرخ دنده ها
gear arrangment
U
نظم و ترتیب درگیری دو چرخ دنده
fuse gear
U
متعلقات فیوز
reduction gear
U
جعبه دنده کاهنده سرعت
planetary gear
U
دنده خورشیدی
planetary gear
U
چرخ دنده سیارهای
planetary gear
U
جعبه دنده خورشیدی
reduction gear
U
جعبه دنده تبدیل سرعت
foxer gear
U
وسیله تولید صدا
rocker gear
U
تنظیم جاروبک
running gear
U
قسمت حرکت کننده ماشین
switch gear
U
وسیله اتصال
sun gear
U
چرخ دنده خورشیدی
elevator gear
U
گردونه در ارتفاع
step up gear
U
چرخ دنده افزاینده
exhaust gear
U
چرخ دندانه خروجی
external gear
U
تاج دندانه خارجی
steering gear
U
جعبه فرمان
fishing gear
U
اسباب ماهیگیری
steering gear
U
جعبه دنده فرمان
flight gear
U
لباس پرواز
steering gear
U
دنده سکان
steering gear
U
دنده فرمان
elevating gear
U
چرخ دندانه بالابر
spur gear
U
دنده مهمیزی دنده خاردار
spur gear
U
دنده ملخی
driving gear
U
چرخ دنده محرک
gear box
U
گیربکس
nose gear
U
قسمت جلوی ارابه فرود ازنوع تری سیکل صرفنظر ازفاصله ان تا دماغه
mess gear
U
وسایل نظافت نهارخوری
head gear
U
پوشش سر
head gear
U
روسری
head gear
U
کلاه تمرین بوکس
helical gear
U
چرخ دنده حلزونی
spiral gear
U
چرخ دنده حلزونی
mess gear
U
وسایل غذاخوری
herringbone gear
U
چرخ دندانه جناغی
high gear
U
دنده قوی خودرو
hoisting gear
U
چرخ دنده بالابر
pull gear
U
چرخ دنده بالابر
mess gear
U
جعبه فروف سرباز یا مسافر
low gear
U
دنده کندکن
loose gear
U
چرخ دندانه هرزگرد
landing gear
U
چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
oil gear
U
جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
landing gear
U
ارابه فرود
gear brake
U
ترمز سیستم انتقال
gear case
U
جعبه دنده
gear case
U
پوسته جعبه دنده
gear cutter
U
فرز
gear cutter
U
دنده تراش
gear cutting
دنده تراشی
[مهندسی]
gear friction
U
اصطکاک چرخ دنده
gear grinder
U
ماشین پرداخت چرخ دنده
gear guard
U
جعبه محافظ برای چرخ دنده ها
gear level
U
تبدیل کردن
gear level
U
دسته دنده
gear pump
U
پمپ دندهای
gear pump
U
پمپ روغن دندهای
gear quadrant
U
ماهک جعبه دنده
gear ratio
U
نسبت سرعتهای دورانی محورهای ورودی و خروجی یک جعبه دنده
landing gear
U
عراده هواپیما وسایل فرود امدن
gear wheels
U
چرخ های دندانه دار
gear cable
U
کابلچرخدنده
arresting gear
U
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
arresting gear
U
قلابی برای نگه داشتن هواپیماهنگام فرود در فاصله کم
gear ratio
U
نسبت چره دنده ها
back gear
U
یک رشته چرخ دنده که به پایه نظام ماشین تراش وصل می شوند
beach gear
U
وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
beaching gear
U
سرسره قایق
beaching gear
U
وسایل به ساحل کشیدن ناو
bell gear
U
چرخدنده ثابت بزرگی درسیستم کاهش دور سیارهای
bevel gear
U
دنده مورب
bevel gear
U
دنده کرامویل
bevel gear
U
چرخ دنده مخروطی
bevel gear
U
چرخ دندانه مخروطی
arrester gear
U
سیم نگهدارنده
gear housing
U
پوششچرخدنده
riot gear
U
نوعیلباسخاصپلیسضدآشوب
gear wheels
U
چرخ دنده ها
bathing gear
U
لباس شنا
[حمام]
reverse gear
U
دنده معکوس
bathing gear
U
لوازم شنا
[حمام]
gear stick
U
دسته دنده اتومبیل
gear lever
U
دسته دنده اتومبیل
gear shift
U
دسته دنده اتومبیل
gear box
U
جعبه دنده گیرباکس
high gear
<idiom>
U
آخر سرعت
get one's rear in gear
<idiom>
U
عجله کردن
gear cluster
U
مجموعه چرخ دنده هایی که جزیی از یک محور میباشد
worm gear
U
چرخ دنده حلزونی
worm gear
U
دنده حلزونی پیچ حلزونی
chaffing gear
U
وسایل ضد ساییدگی
chaffing gear
U
وسایل ضد سایش
timing gear
U
چرخ دنده میل بادامک
crown gear
U
چرخ دنده محدب
crank gear
U
چرخ دنده سر میل لنگ
synchromesh gear
U
گیربکس سنکرون
control gear
U
دستگاه کنترل
compasition gear
U
چرخ دنده مرکب
tumble gear
U
چرخ واسطه
change gear
U
چرخ دندانه تبدیل
training gear
U
گردونه در سمت
transmission gear
U
چرخ دنده انتقال
valve gear
U
مکانیزمی که برای بحرکت دراوردن سوپاپهای موتورپیستونی
breathing gear
U
ماسک تنفسی
differential gear
U
دنده عقب اتومبیل
breathing gear
U
وسیله تنفسی
worm gear
U
دنده مورب
worm gear
U
دنده مارپیچی
spur gear
U
چرخ دندانه دار
tumble gear
U
چرخ دنده واسطه
The car is in the reverse gear.
U
اتو موبیل توی دنده عقب است
divided landing gear
U
ارابه فرود ثابت که هیچ محور افقی بین چرخهای ان وجود ندارد
internal gear pump
U
پمپ دوار با رتور دندانه دارداخلی
nose landing gear
U
ترمزفروددماغه
low supercharger gear
U
دور کم سوپرشارژر درموتورهای پیستونی که معمولا بصورت اتوماتیک توسط یک فشارسنج کنترل میشود
front landing gear
U
ترمزجلوییفرود
eight speed gear drive
U
گیربکس هشت دنده
switch gear cabinet
U
شالت شرانک
steering gear housing
U
بدنه جعبه فرمان
automobile gear transmission
U
گیربکس اتومبیل
magnetic gear shift
U
دسته دنده مغناطیسی
main landing gear
U
ترمزاصلیفرود
gear transmission ratio
U
نسبت دنده گیربکس
hour angle gear
U
ساعتدندهدارگوشهای
worm gear mechanism
U
مکانیزم چرخ دنده حلزونی
speed reduction gear
U
جعبه دنده کاهنده سرعت
gear change box
U
جعبه تعویض دنده
back gear shaft
U
محور چرخ دنده هایی که به پایه نظام ماشین تراش متصل می شوند
fixed-gear bicycle
U
دوچرخه دنده ثابت
[بدون چرخ آزاد]
gear friction losses
U
تلفات اصطکاکی جعبه دنده
accessory gear box
جعبه چرخدنده فرعی
double helical gear
U
چرخ دندانه مارپیچی دوبل
bevel gear drive
U
جعبه دنده مخروطی
bevel gear generator
U
ماشین رنده چرخ دنده مخروطی
bevel gear hob
U
دستگاه فرز غلطکی چرخ دندانه مخروطی
change gear mechanism
U
مکانیزم چرخ دندانه تبدیل
aircraft arresting gear
U
جعبه دنده دستگاه مهارهواپیما
starter gear ring
U
چرخ دنده استارتر
bevel gear grinder
U
دستگاه سنگ چرخ دندانه مخروطی
gear lubricant oil
U
روغن گیربکس
switch gear cabinet
U
قفسه کلیدها
bevel gear planer
U
دستگاه رنده چرخ دندانه مخروطی
gear change box
U
گیربکس
fifth wheel
U
چرخپنجم
wheel well
U
محفظهای که یک واحد ازارابه فرود را در حالتی که جمع شده است در خود جای میدهد
wheel
U
[همچنین علامتی در فرش چین به مفهوم چرخه زندگی]
wheel
U
چرخ نخ ریسی
He's a fifth wheel.
U
او
[مرد]
آدم زایدی است.
to be a fifth wheel
[to be in the way]
U
آدم اضافه
[بدون همسر]
بودن
[در جشنی که همه زوج دارند]
be a fifth wheel
<idiom>
U
آدم اضافی یا زاید
[در گروهی از آدمها]
fifth wheel
U
جفت ساز که خودرو را به تریلر وصل میکند
to take the wheel
U
پشت رل نشستن
third wheel
U
سومینچرخدنده
wheel
U
دوک نخ ریسی
wheel
U
چرخیدن
wheel
U
گرداندن
wheel
U
چرخ طایر
wheel
U
چرخ سمباده
wheel
U
چرخ
wheel
U
ساسایی
wheel
U
جاروب کردن با پا
four wheel
U
چهارچرخه
wheel
U
اتحادیه ورزشی
wheel
U
رل ماشین
wheel
U
چرخش
wheel
U
دور
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com