English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gear quadrant U ماهک جعبه دنده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
quadrant U ترازربعی
quadrant U زاویه تیر
quadrant U یک قسمت از چهاربخش
quadrant U چارک [ریاضی]
quadrant U ربعی
quadrant U یک چهارم
quadrant U ربع
quadrant U ربع کره
quadrant U ربع دایره [ریاضی]
quadrant U تراز
quadrant U چهار گوش
quadrant U ربع دایره
quadrant U ربع دایره ربع محیط دایره
quadrant U ربع جسم کروی
quadrant U چهار یک دایره
quadrant U ربع دایره یک چهارم طول قوس دایره
corner quadrant U ربه دایره کرنر
quadrant gularly U بشکل چهارگوش
quadrant gular U چهارگوش
range quadrant U طبله مقیاس درجه توپ
elevation quadrant U تراز تیر
quadrant mount U پایه دستگاه تراز توپ
quadrant mount U مقر تراز ربعی توپ
gunner's quadrant U دستگاه تراز توپ
range quadrant U طبله تراز تیر
gunner's quadrant U تراز ربعی
elevation quadrant U تراز ربعی
quadrant elevation U زاویه تیر
adjusted quadrant elevation U زاویه تیر تنظیمی
out of gear U ازدنده بیرون افتاده
out of gear U خراب
gear U پوشش دنده دار
to gear down U باعوض کردن دنده کندکردن
to gear up U باعوض کردن دنده تندکردن
gear in U درگیری دو چرخ دنده
to go out of gear U مختل شدن ازکارافتادن
to go out of gear U خراب شدن
gear U جعبه دنده
in gear U اماده
in gear U دایر
gear in U درگیر شدن
in gear U اماده حرکت
gear U ابزار وسایل لباس مخصوص
gear U انتقال دادن
gear U پوشانیدن
gear U کردن اماده کارکردن
out of gear U ازهم سواشده
gear دنده
gear چرخ دنده
gear مجموع چرخهای دنده دار
gear U اسباب لوازم
gear U ادوات
gear U افزار
get in gear [get into gear] <idiom> U بعد از مدتی دوباره سررشته امور را به دست گرفتن.
gear U الات جامه
landing gear U چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
oil gear U جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
planetary gear U دنده خورشیدی
planetary gear U جعبه دنده خورشیدی
nose gear U قسمت جلوی ارابه فرود ازنوع تری سیکل صرفنظر ازفاصله ان تا دماغه
planetary gear U چرخ دنده سیارهای
landing gear U ارابه فرود
mess gear U وسایل نظافت نهارخوری
mess gear U وسایل غذاخوری
mess gear U جعبه فروف سرباز یا مسافر
low gear U دنده کندکن
loose gear U چرخ دندانه هرزگرد
landing gear U عراده هواپیما وسایل فرود امدن
gear friction U اصطکاک چرخ دنده
steering gear U جعبه دنده فرمان
gear wheels U چرخ های دندانه دار
high gear <idiom> U آخر سرعت
get one's rear in gear <idiom> U عجله کردن
riot gear U نوعیلباسخاصپلیسضدآشوب
gear housing U پوششچرخدنده
gear cable U کابلچرخدنده
worm gear U چرخ دنده حلزونی
worm gear U دنده حلزونی پیچ حلزونی
worm gear U دنده مورب
gear box U جعبه دنده گیرباکس
gear shift U دسته دنده اتومبیل
gear lever U دسته دنده اتومبیل
gear wheels U چرخ دنده ها
bathing gear U لباس شنا [حمام]
bathing gear U لوازم شنا [حمام]
gear stick U دسته دنده اتومبیل
valve gear U مکانیزمی که برای بحرکت دراوردن سوپاپهای موتورپیستونی
tumble gear U چرخ دنده واسطه
tumble gear U چرخ واسطه
steering gear U دنده فرمان
spur gear U دنده مهمیزی دنده خاردار
spur gear U دنده ملخی
spur gear U چرخ دندانه دار
running gear U قسمت حرکت کننده ماشین
rocker gear U تنظیم جاروبک
reduction gear U چرخ دنده کاهنده
reduction gear U جعبه دنده کاهنده سرعت
steering gear U دنده سکان
steering gear U جعبه فرمان
transmission gear U چرخ دنده انتقال
training gear U گردونه در سمت
timing gear U چرخ دنده میل بادامک
synchromesh gear U گیربکس سنکرون
switch gear U وسیله اتصال
sun gear U چرخ دنده خورشیدی
worm gear U دنده مارپیچی
step up gear U چرخ دنده افزاینده
reduction gear U جعبه دنده تبدیل سرعت
arrester gear U سیم نگهدارنده
crown gear U چرخ دنده محدب
differential gear U دنده عقب اتومبیل
elevating gear U چرخ دندانه بالابر
elevator gear U گردونه در ارتفاع
compasition gear U چرخ دنده مرکب
exhaust gear U چرخ دندانه خروجی
external gear U تاج دندانه خارجی
fishing gear U اسباب ماهیگیری
flight gear U لباس پرواز
four gear drive U گیربکس چهار دنده
foxer gear U صداساز
foxer gear U وسیله تولید صدا
fuse gear U متعلقات فیوز
gear arrangment U نظم و ترتیب درگیری دو چرخ دنده
gear assembly U مجموعه چرخ دنده ها
gear blank U چرخ دنده کار نکرده
gear box U جعبه دنده
crank gear U چرخ دنده سر میل لنگ
control gear U دستگاه کنترل
change gear U چرخ دندانه تبدیل
arresting gear U دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
arresting gear U قلابی برای نگه داشتن هواپیماهنگام فرود در فاصله کم
back gear U یک رشته چرخ دنده که به پایه نظام ماشین تراش وصل می شوند
driving gear U چرخ دنده محرک
beach gear U وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
beaching gear U سرسره قایق
beaching gear U وسایل به ساحل کشیدن ناو
bell gear U چرخدنده ثابت بزرگی درسیستم کاهش دور سیارهای
bevel gear U دنده مورب
bevel gear U دنده کرامویل
bevel gear U چرخ دنده مخروطی
bevel gear U چرخ دندانه مخروطی
reverse gear U دنده معکوس
breathing gear U ماسک تنفسی
breathing gear U وسیله تنفسی
chaffing gear U وسایل ضد ساییدگی
chaffing gear U وسایل ضد سایش
gear box U گیربکس
head gear U پوشش سر
gear level U دسته دنده
gear pump U پمپ دندهای
spiral gear U چرخ دنده حلزونی
helical gear U چرخ دنده حلزونی
herringbone gear U چرخ دندانه جناغی
gear pump U پمپ روغن دندهای
gear ratio U نسبت چره دنده ها
head gear U کلاه تمرین بوکس
head gear U روسری
gear ratio U نسبت سرعتهای دورانی محورهای ورودی و خروجی یک جعبه دنده
gear wheel U چرخ دندانه دار
gear wheel U چرخ دنده
gear level U تبدیل کردن
high gear U دنده قوی خودرو
gear grinder U ماشین پرداخت چرخ دنده
gear brake U ترمز سیستم انتقال
gear case U جعبه دنده
gear case U پوسته جعبه دنده
gear guard U جعبه محافظ برای چرخ دنده ها
pull gear U چرخ دنده بالابر
gear cluster U مجموعه چرخ دنده هایی که جزیی از یک محور میباشد
gear cutter U فرز
hoisting gear U چرخ دنده بالابر
gear cutter U دنده تراش
gear cutting دنده تراشی [مهندسی]
main landing gear U ترمزاصلیفرود
bevel gear generator U ماشین رنده چرخ دنده مخروطی
nose landing gear U ترمزفروددماغه
automobile gear transmission U گیربکس اتومبیل
hour angle gear U ساعتدندهدارگوشهای
low supercharger gear U دور کم سوپرشارژر درموتورهای پیستونی که معمولا بصورت اتوماتیک توسط یک فشارسنج کنترل میشود
magnetic gear shift U دسته دنده مغناطیسی
The car is in the reverse gear. U اتو موبیل توی دنده عقب است
bevel gear drive U جعبه دنده مخروطی
aircraft arresting gear U جعبه دنده دستگاه مهارهواپیما
fixed-gear bicycle U دوچرخه دنده ثابت [بدون چرخ آزاد]
bevel gear grinder U دستگاه سنگ چرخ دندانه مخروطی
bevel gear hob U دستگاه فرز غلطکی چرخ دندانه مخروطی
front landing gear U ترمزجلوییفرود
back gear shaft U محور چرخ دنده هایی که به پایه نظام ماشین تراش متصل می شوند
switch gear cabinet U قفسه کلیدها
speed reduction gear U جعبه دنده کاهنده سرعت
gear change box U گیربکس
switch gear cabinet U شالت شرانک
eight speed gear drive U گیربکس هشت دنده
gear lubricant oil U روغن گیربکس
internal gear pump U پمپ دوار با رتور دندانه دارداخلی
double helical gear U چرخ دندانه مارپیچی دوبل
divided landing gear U ارابه فرود ثابت که هیچ محور افقی بین چرخهای ان وجود ندارد
steering gear housing U بدنه جعبه فرمان
accessory gear box جعبه چرخدنده فرعی
worm gear mechanism U مکانیزم چرخ دنده حلزونی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com