Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
gate operating ring
U
حلقهورودیعملکننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gate operating deck
U
سکوی مانور دریچه ها
gate operating platform
U
سکوی مانور دریچه ها
ring gate
U
دهانهحلقوی
ring wall or ring fence
U
حصار گرد
ring wall or ring fence
U
پرچین یامحجرگرداگرد
operating
U
عامل
operating
U
عملیاتی
self operating
U
خود کار
operating theatre
U
نمایشگاه عمل جراحی
operating force
U
نیروهای حاضر به کار نیروی فعال
operating panel
U
تابلوی عملکرد
operating personnel
U
پرسنل فعال
operating personnel
U
افرادی که با یک دستگاه کار می کنند یا قسمتی را به کار می اندازند
operating point
U
نقطه کار
operating profit
U
سود عملیاتی
operating manual
U
دستور کار
operating manual
U
دستورالعمل
operating theatres
U
نمایشگاه عمل جراحی
operating level
U
سطح فعالیت
operating level
U
سطح امادگی برای فعالیت سطح قابلیت برای کار
machine operating
U
عملکرد ماشین
operating lever
U
اهرم گرداننده
operating lever
U
دستگیره عامل کولاس
operating loss
U
زیان عملیاتی
operating lever
U
اهرم عامل اهرم کولاس
operating lever
U
اهرم عملکرد
operating profit
U
سود ناخالص
operating speed
U
سرعت عملکرد کار
operating staff
U
کارمندان عملیاتی
operating staff
U
متصدیان
operating weight
U
وزن عملیاتی
operating voltage
U
ولتاژ کار
operating temperature
U
درجه حرارت کار
operating temperature
U
دمای عملیاتی
operating stand
U
اطاق هدایت
operating system/
U
سیستم عامل دو
operating supplies
U
مواد کمکی
operating speed
U
سرعت عملیاتی
operating slide
U
دستگاه الات متحرک تیربار الات متحرک یا قسمتهای خوراک دهنده
operating program
U
برنامه اجرایی
field operating
U
فعال درصحرا رده صحرایی
field operating
U
عمل کننده در صحرا
operating program
U
برنامه عملیات
operating ratio
U
نسبت کارکرد موتور یا ناو
operating ratio
U
نرخ عملیاتی
operating ratio
U
نسبت عملیاتی
operating signal
U
سیگنال دستگاه
operating signal
U
چانل موجوددر دستگاه امواج ارسالی
operating strenght
U
پرسنل حاضر به خدمت پرسنل موجود یکان
operating dam
U
سدعملیاتی
operating capital
U
سرمایه در گردش
operating budget
U
بودجه بهره برداری
operating handle
U
دستگیره عامل
operating budget
U
بودجه عملیاتی
operating instruction
U
مقررات کار
operating rod
U
میلهعملیات
operating handle
U
دستگیره راه اندازی
operating expenses
U
مخارج عملیاتی
operating handle
U
دستگیره کولاس
operating floor
U
عملیاتزمین
operating agency
U
شعبه عامل
operating agency
U
قسمت اجرایی
operating bridge
U
پلی که جهت عبور و انتقال وسایل کار در کارگاه ساختمانی ساخته میشود پل بهره برداری
operating bridge
U
پل کارگاهی
operating cord
U
نختنظیم
operating condition
U
رژیم
operating cost
U
هزینه عملیاتی
operating key
کلید گزینش
operating systems
U
سیستم عامل
operating system
U
سیستم عامل
operating rooms
U
جایگاه عمل
operating rooms
U
اطاق عمل
operating conditions
U
رژیم
operating room
U
اطاق عمل
operating room
U
جایگاه عمل
operating cost
U
هزینه بهره برداری
operating cost
U
مخارج عملیاتی
operating instruction
U
دستور کار
aitcraft operating weight
U
وزن اصلی هواپیما
disk operating system
U
سیستم عامل گردهای
standing operating procedures
U
روش جاری عملیاتی
deployment operating base
U
پایگاه پشتیبانی گسترش جنگی پایگاه کمک به گسترش نیروها
crypt operating instructions
U
دستورالعملهای انجام عملیات رمز دستورات کار با رمز
operating system monitor
U
مبصر سیستم عامل
current operating allowance
U
سهمیه موجود عملیاتی سهمیه عملیاتی فعلی
disk operating system
U
کنترل کننده دیسک خوان سیستم عامل دیسک
shortest operating time
U
کوتاهترین زمان عملیات
host operating system
U
سیستم عامل میزبان
standing operating procedures
U
روش جاری مخابرات
goest operating system
U
سیستم عامل مهمان
network operating system
U
سیستم عامل شبکه
maximum operating voltage
U
ولتاژ کار حداکثر
tape operating system
U
سیستم عامل نوار
fleet operating base
U
پایگاه عملیاتی ناوگان
virtual storage operating system
U
سیستم عامل حافظه مجازی
breechblock operating lever assembly
U
سطحبازکنندهگلنگدنتفنگ
alternate escort operating base
U
پایگاه عملیاتی یدکی یگانهای پاسور
general purpose operating system
U
سیستم عامل همه منظوره
multiple loading operating system
U
سیستم عامل بارکننده چندتایی
nor gate
U
دریچه نقیض یا
nor gate
U
دریچه نایا
not and gate
U
دریچه نا- و
down gate
U
راهگاه پایین دست
not gate
U
دریچه نا
not gate
U
دریچه نقیض
not or gate
U
دریچه نا- یا
take out gate
U
دریچه ابگیر ابیاری
gate
U
دروازه
gate
U
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR
gate
U
دروازهای که یک خروجی منط قی تولید میکند که بستگی به موقعیت ورودی ها دارد
gate
U
یچ الکترونیکی منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت ورودی ها و نحوه پیاده سازی توابع منط قی دارد
gate
U
دریچه تنظیم اب در مخزن سد
gate
U
فرمان پرواز هواپیما باحداکثر سرعت در درگیری هوایی
gate
U
فرمان استفاده ازموشک و راکت در جنگ هوایی
gate
U
قط عات الکترونیکی که یک تابع منط قی را پیاده سازی می کنند
gate
U
راه تغذیه لشعلث
gate
U
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR
gate
U
پیاده سازی الکترونیکی تابع NAND
gate
U
در بزرگ
gate
U
مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد
gate
U
مدخل دریجه سد
gate
U
وسایل ورود ورودیه
gate
U
مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد
gate
U
تعداد دروازههای منط ق متصل بهم که در یک مدار مجتمع ایجاد شده تا یک تابع پیچیده را انجام دهد
gate
U
زمانی که یک دروازه خروجی تولید میکند پس از دریافت داده ورودی
saw gate
U
چارچوب اره
gate
U
دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است
gate
U
گیت
gate
U
دروازهای که عمل AND منط قی را انجام میدهد
Gate
U
ورودی به باند
gate
U
محل سوار شدن مسافرین هواپیما در فرودگاه
gate
U
دریچه
or gate
U
دریچه OR
or gate
U
دریچه یا
gate
U
دروازه شروع اسکی
and gate
U
دریچه و دریچه ضرب منطقی
and gate
U
مدار AND
gate
U
سوزن اتصال به یک FET
gate
U
مدخل
and gate
U
دریچه و
gate
U
قسمت فنری قلاب کوهنوردی
cow gate
U
چراگاه گاو
lich gate
U
راهرو
logic gate
U
دروازه منطقی
majority gate
U
دریجه اکثریت
indicator gate
U
دریچه شاخص
lich gate
U
سرپوشیده گورستان کلیساکه مرده رادران می گذاشتندتاکشیش بیاید
roller gate
U
دریچه غلطان
xor gate
U
دریچه یای ضمنی
gate-leg
U
پایهدروازهایشکل
lower gate
U
دروازهپائینی
spillway gate
U
درخروجآبسطحسد
crash the gate
<idiom>
U
بی دعوت رفتن ،پابرهنه وسط پریدن
upper gate
U
دروازهبالایی
wicket gate
U
دهانهدریچه
gate money
U
پولبلیطورودیه
He was approaching the gate.
U
او
[مرد]
به دروازه نزدیک شد.
lich-gate
U
راهرو سرپوشیده
waste gate
U
مکانیزم کنترلی برای توربین گازهای خروجی موتورهای دارای توربوشارژر
threshold gate
U
دریچه استانهای
nand gate
U
دریچه نقیض و
nand gate
U
دریچه ناو
gate keeper
U
دروازه بان
complement gate
U
دریچه متمم ساز
nonequality gate
U
دریچه نابرابری
sluice gate
U
ابگیره
sluice gate
U
اب بند
sluice gate
U
دریچه
starting gate
U
دروازه شروع
tainter gate
U
دریچه قطائی
tainter gate
U
دریچه لولادار
head gate
U
دریچه فوقانی کانال
burst gate
U
لامپ پیام گذار
equivalence gate
U
دریچه معادل
exclusive nor gate
U
دریچه نقیض یای انحصاری
exjunction gate
U
دریچه یای انحصاری
exclusive or gate
U
دریچه یای انحصاری
caterpillar gate
U
دریچه چرخ زنجیری
railroad gate
U
درب ورودی راه اهن
flap gate
U
دریچه یک طرفه
flood gate
U
ابگیره
equality gate
U
برابر سازی
equal gate
U
دریچه برابری
elementary gate
U
دریچه ابتدایی
blind gate
U
دروازههای مسیر که دیده نمیشوند
color gate
U
دریچه پیام رنگی
bifurcation gate
U
دریچهای که با دو مجراجریان را از خود عبور میدهد
pouring gate
U
دریچه ریزش
pouring gate
U
تغذیه قالب
proselte of the gate
U
کسی که به دین یهود درایدولی ختنه نکند
discharge gate
U
دریچه تخلیه
elementary gate
U
دریچه مقدماتی
check gate
U
دریچه تنظیم
flood gate
U
بندسیلگیر
flood gate
U
سد دریچهای
gate transition
U
شیر فلکه تبدیل
gate tube
U
لامپ دریچهای
gate valve
U
شیر قطع جریان
gate leaf
U
بدنه دریچه سد
gate valve
U
شیر کشویی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com