Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
gate leaf
U
بدنه دریچه سد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
leaf
برگ
d. leaf
U
برگ سه گوش
leaf
U
گره آخر در ساختار درختی
leaf
U
ورق زدن
leaf
U
جوانه زدن
leaf
U
برگی شکل برگ دادن
leaf
U
دندانه
leaf
U
لنگه ورقه
leaf
U
صفحه
leaf
U
ورق
leaf
U
لایه
leaf spring
U
فنر تیغهای
leaf mould
U
خاک برگ دار
leaf fat
U
لایه پیه دور گرده خوک
leaf bud
U
غنچه برگ
leaf brass
U
فوفه
bay leaf
U
برگ خشک برگبو که دراشپزی بکار میرود
an acute leaf
U
برگ نوک تیز
fig leaf
U
لاپوش مخفی کننده
fig leaf
U
برگ درخت انجیر
loose-leaf
U
دارای برگهایا اوراق ول و جداشدنی
loose leaf
U
دارای برگهایا اوراق ول و جداشدنی
opening leaf
U
لنگه واشو
gold leaf
U
ورقه طلای نازک
leaf brass
U
برنج ورقه
leaf brass
U
تنکه برنج
fall of the leaf
U
پائیز
floral leaf
U
کاسبرگ
fly leaf
U
برگ سفید دراول واخرکتاب
foliage leaf
U
برگ درخت
foliage leaf
U
برگ سبز
golden leaf
U
زرورق
entire leaf
U
برگ درست
gold leaf
U
زرورق نازک
drop leaf
U
رومیزی اویخته از اطراف میز
leaf of door
U
لنگه در
door leaf
U
لنگه در
leaf brake
U
خم کن
fall of the leaf
U
برگ ریزان
rose leaf
U
برگ گل
seed leaf
U
برگچه
window leaf
U
لنگه پنجره
acanthus leaf
معماری بصورت دندانه برگ کنگری
scale leaf
U
برگقطعهای
leaf margin
U
مهرهشکلتدافعیچپ
drop-leaf
U
لایهلولاییمیز
fleshy leaf
U
لایهگوشتی
leaf axil
U
رگبرگ
leaf vegetables
U
سبزیجاتبرگی
nose leaf
U
لایهبینی
vine leaf
برگ مو
tea leaf
U
تفالهچای
bay-leaf
U
[تزئینات کلاسیک بر طبق برگ خشک کرده ی برگ بو]
angle-leaf
U
[یکی از چهارشاخه، گوشه ستون ها یا برگ های بیرون زده کنده کاری شده در ته ستون های معماری قرون وسطی]
seed leaf
U
لپه
tea leaf
U
برگ چای
[از این گیاه جهت تهیه رنگینه قهوه ای یا بژ استفاده می شود و خصوصا در رفوگری جهت تیره تر کردن رنگ های دیگر بکار می رود.]
sickle leaf
U
برگ های داسی شکل
[این طرح در فرش های لچک ترنج شاه عباسی بکار می رود و به آن برگ های شاه عباسی نیز می گویند.]
leaf node
U
گوشوارک
sighting leaf
U
ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
grape leaf
U
برگ مو
turn over a new leaf
<idiom>
U
شروعی تازه
to turn over a new leaf
U
راه ورفتار خود را عوض کردن
curled leaf border
U
حاشیه با برگ های مجعد که در فرش های ترکمن بکار می رود.
gold leaf electroscope
U
الکتروسکپ با برگههای طلا
gold oak leaf
U
برگ خرما
crumpled rose leaf
U
چیزی که خوشی انسان رامنغض میکند
bramble leaf fender
U
دفرای تایری
bramble leaf fender
U
دفرای لاستیکی
clover-leaf design
U
طرح برگ شبدر
A green leaf is the gift of a dervish .
<proverb>
U
برگ سبزى است تیفه درویش .
double-leaf bascule bridge
U
اهرم دولایهپل
single-leaf bascule bridge
U
اهرم پلمتحرک
nor gate
U
دریچه نقیض یا
saw gate
U
چارچوب اره
not or gate
U
دریچه نا- یا
not gate
U
دریچه نقیض
or gate
U
دریچه OR
Gate
U
ورودی به باند
gate
U
قسمت فنری قلاب کوهنوردی
take out gate
U
دریچه ابگیر ابیاری
not gate
U
دریچه نا
not and gate
U
دریچه نا- و
nor gate
U
دریچه نایا
or gate
U
دریچه یا
gate
U
مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد
gate
U
تعداد دروازههای منط ق متصل بهم که در یک مدار مجتمع ایجاد شده تا یک تابع پیچیده را انجام دهد
gate
U
زمانی که یک دروازه خروجی تولید میکند پس از دریافت داده ورودی
gate
U
قط عات الکترونیکی که یک تابع منط قی را پیاده سازی می کنند
gate
U
راه تغذیه لشعلث
gate
U
گیت
down gate
U
راهگاه پایین دست
gate
U
دروازه شروع اسکی
gate
U
دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است
gate
U
پیاده سازی الکترونیکی تابع NAND
gate
U
مدخل
and gate
U
دریچه و
and gate
U
مدار AND
and gate
U
دریچه و دریچه ضرب منطقی
gate
U
دروازهای که یک خروجی منط قی تولید میکند که بستگی به موقعیت ورودی ها دارد
gate
U
دروازهای که عمل AND منط قی را انجام میدهد
gate
U
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR
gate
U
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR
gate
U
سوزن اتصال به یک FET
gate
U
مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد
gate
U
فرمان استفاده ازموشک و راکت در جنگ هوایی
gate
U
فرمان پرواز هواپیما باحداکثر سرعت در درگیری هوایی
gate
U
یچ الکترونیکی منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت ورودی ها و نحوه پیاده سازی توابع منط قی دارد
gate
U
دریچه تنظیم اب در مخزن سد
gate
U
وسایل ورود ورودیه
gate
U
مدخل دریجه سد
gate
U
در بزرگ
gate
U
دروازه
gate
U
محل سوار شدن مسافرین هواپیما در فرودگاه
gate
U
دریچه
lich-gate
U
راهرو سرپوشیده
gate keeper
U
دروازه بان
roller gate
U
دریچه غلطان
railroad gate
U
درب ورودی راه اهن
proselte of the gate
U
کسی که به دین یهود درایدولی ختنه نکند
He was approaching the gate.
U
او
[مرد]
به دروازه نزدیک شد.
pouring gate
U
دریچه ریزش
gate tube
U
لامپ دریچهای
crash the gate
<idiom>
U
بی دعوت رفتن ،پابرهنه وسط پریدن
ring gate
U
دهانهحلقوی
gate-leg
U
پایهدروازهایشکل
spillway gate
U
درخروجآبسطحسد
upper gate
U
دروازهبالایی
wicket gate
U
دهانهدریچه
gate money
U
پولبلیطورودیه
xor gate
U
دریچه یای ضمنی
waste gate
U
مکانیزم کنترلی برای توربین گازهای خروجی موتورهای دارای توربوشارژر
sluice gate
U
ابگیره
threshold gate
U
دریچه استانهای
lower gate
U
دروازهپائینی
tainter gate
U
دریچه لولادار
tainter gate
U
دریچه قطائی
starting gate
U
دروازه شروع
sluice gate
U
دریچه
sluice gate
U
اب بند
pouring gate
U
تغذیه قالب
exclusive or gate
U
دریچه یای انحصاری
gate post
U
تیرچارچوب دروازه باهویابازوی در
gate transition
U
شیر فلکه تبدیل
equality gate
U
برابر سازی
gate valve
U
شیر قطع جریان
gate valve
U
شیر کشویی
gate vessel
U
شناور درب حوض تعمیرات ناو
golden gate
U
پرتابی در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 راباقی می گذارد
equal gate
U
دریچه برابری
elementary gate
U
دریچه ابتدایی
elementary gate
U
دریچه مقدماتی
gate meeting
U
انجمنی که بادادن ورودیه بدان درایند
equivalence gate
U
دریچه هم ارزی
flap gate
U
دریچه یک طرفه
flood gate
U
ابگیره
flood gate
U
بندسیلگیر
flood gate
U
سد دریچهای
exjunction gate
U
دریچه یای انحصاری
exclusive nor gate
U
دریچه نقیض یای انحصاری
equivalence gate
U
دریچه معادل
gate crasher
U
میهمان ناخوانده
gate electrode
U
الکترود دریچهای
gate hanger
U
التی که دریچه سد را باز نگه میدارد
discharge gate
U
دریچه تخلیه
head gate
U
دریچه فوقانی کانال
caterpillar gate
U
دریچه چرخ زنجیری
burst gate
U
لامپ پیام گذار
blind gate
U
دروازههای مسیر که دیده نمیشوند
bifurcation gate
U
دریچهای که با دو مجراجریان را از خود عبور میدهد
lich gate
U
راهرو
logic gate
U
دروازه منطقی
majority gate
U
دریجه اکثریت
nand gate
U
دریچه نقیض و
nand gate
U
دریچه ناو
nonequality gate
U
دریچه نابرابری
lich gate
U
سرپوشیده گورستان کلیساکه مرده رادران می گذاشتندتاکشیش بیاید
check gate
U
دریچه تنظیم
color gate
U
دریچه پیام رنگی
complement gate
U
دریچه متمم ساز
head gate
U
دریچه بالادست سد
inclusive or gate
U
دریچه یای شامل
indicator gate
U
دریچه شاخص
cow gate
U
چراگاه گاو
mitre gate recess
U
دریچهتنفسشمار
gate operating ring
U
حلقهورودیعملکننده
fixed roller gate
U
دریچه چرخ قرقرهای ثابت
fixed wheel gate
U
دریچه قرقرهای با محورثابت
gate-leg table
U
میزپایهدروازهای
gate operating platform
U
سکوی مانور دریچه ها
The crowd was pressing against the gate .
U
جمعیت به درورودی فشار می دادند
gate operating deck
U
سکوی مانور دریچه ها
master gate valve
U
مدخلدریچهاصلی
jet flow gate
U
فشاراین دریچه زیاداست
jet flow gate
U
دریچه با سرلوله
gate chamber wall
U
جایگاه حرکت دریچه
maximum gate trigger current
U
جریان احتراق حداکثر
bear tape shutter gate
U
دریچه شیروانی شکل
maximum gate trigger voltage
U
ولتاژ احتراق حداکثر
A creaking gate hang long.
<proverb>
U
یک دروازه شکسته مدتها سرپا می ایستد.
memory controller gate array
U
ارایه درگاه کنترل حافظه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com