Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
gas level gauge
U
دستگاه اندازه گیری سطح بنزین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
propellant level gauge
U
درجهسطحپروانه
Other Matches
gauge
U
اشل اندازه گیر
gauge
U
اندازه گرفتن
gauge
U
اندازه اندازه گیر
to take the gauge of
U
اندازه گرفتن
gauge
U
ازمایش کردن
gauge
U
پیمانه کردن
gauge
U
ضخامت ورق فلزی یاقطر سیم و غیره
gauge
U
گیج
gauge
U
سنج
gauge
U
اندازه تفنگ
gauge
U
سنجیدن نمونه
gauge
U
معیار
gauge
U
اندازه گیر
to take the gauge of
U
براوردکردن تخمین زدن
gauge
U
مقیاس معیار
gauge
U
پیمانه
gauge
U
اندازه
gauge
U
درجه
gauge
U
اندازه گیر عقربه نشان دهنده
b & s gauge
U
اندازه براون- شارپ سیم
fuel gauge
U
نمایشبنزین
gage=gauge
U
درجه
gage=gauge
U
پیمانه اندازه
gage=gauge
U
شابلون
gauge rod
U
چوباندازهگیری
gage=gauge
U
اندازه زدن اشل
gage=gauge
U
مدرج کردن
gauge cock
U
اندازه نما
gauge glass
U
درجه اب
gauge pressure
U
فشار در عمق معین برحسب فشارسنج
gauge railway
U
فاصله استاندارد دو ریل موازی راه اهن
gauge=gage
U
اندازه کردن اشل
gauge=gage
U
پیمانه
gauge=gage
U
اندازه
gauge=gage
U
درجه
gauge=gage
U
شابلن
gauge tube
U
لوله پیتو
water gauge
U
اندازه اب نما
tape gauge
U
اشل زنجیری
dial gauge
U
قطر
gauge=gage
U
مدرج کردن
tuning gauge
U
دریچهصدا
exterior gauge
U
درجهبازی
temperature gauge
U
صفحهدما
broad gauge
U
ریل راه اهن خیلی دور از هم
wire gauge
U
معیار ضخامت سیم
seam gauge
U
اندازهگیریدرزلباس
mitre gauge
U
فشارسنج
gauge lamp
U
لامپ داشبورد
wire gauge
U
مقیاس اندازه گیری ضخامت سیم یا ورق فلز
wind gauge
U
دستگاهی که سرعت باد را اندازه می گیرد
wind gauge
U
بادسنج
water gauge
U
اب پیم
bevel gauge
U
گونیای فارسی
rain gauge
U
باران سنج
steam gauge
U
بخار سنج
standard gauge
U
اندازه معمولی
staff gauge
U
اشل دستی
staff gauge
U
اشل اندازه گیری ارتفاع اب رودخانه
sloping gauge
U
اشل شیبدار
snow gauge
U
برف سنج
sea gauge
U
اب نشین کشتی
rainfall gauge
U
باران سنج
line gauge
U
خط کش مدرج
line gauge
U
وسیله اندازه گیری کلفتی خط ضخامت سنجی خط
pressure gauge
U
فشارسنج
pressure gauge
U
فشار سنج ابگونه وموادمنفجره
ppi gauge
U
معیار سنجش استاندارد بار معیار سنجش ابعاد استانداردبستههای پستی
joiner's gauge
U
خط کش تیره دار
ionization gauge
U
سنجه یونش
street gauge
U
الگوی سطح راه
to gauge a person
U
گنجایش یا اخلاق کسیراسنجیدن یا ازمودن
tide gauge
U
جزرو مد نما
to gauge a vessel
U
مظروف فرفی راپیمودن یااندازه گرفتن
hook gauge
U
اشل قلاب شکل نوک تیز
temporary gauge
U
اشل موقتی
temporary gauge
U
اشل موقت
strain gauge
U
کشش سنج
to gauge rainfall
U
مقداربارندگی راسنجیدن یااندازه گرفتن
to gauge wind
U
نیروی بادراسنجیدن
thickness gauge
U
ضخامت سنج
automatic tank gauge
U
تانکردرجهدارخودکار
stubs wire gauge
U
اندازه بیرمنگامی سیم
american wire gauge
U
اندازه امریکایی سیم
tank gauge float
U
درجهشناورتانکر
cylinder pressure gauge
U
فشارسنجسیلندر
rain gauge recorder
اندازه بارش ثبت شده
mitre gauge slot
U
شکاففشارسنج
water pressure gauge
U
اندازهفشارآب
working pressure gauge
U
استخراجدرجهفشار
To gauge the situation and act accordingly.
U
حساب کار خود را کردن
water staff gauge
U
اشل اندازه گیری عمق اب
inductance strain gauge
U
تغییر بعدسنج القائی
birmingham wire gauge
U
اندازه بیرمنگامی سیم
rain gauge station
U
ایستگاه باران سنجی
brown & sharpe wire gauge
U
اندازه براون- شارپ سیم
direct-reading rain gauge
اندازه مقدار بارش مستقیم
measurement of snowfall: snow gauge
U
اندازهگیریمقداربارشباران
level best
U
خیلی عالی
he did his level best
U
کوتاهی نکرد
he did his level best
U
انچه از دستش برامدکرد
level best
U
خیلی خوب
level best
U
بسیارعالی
O level
U
نمرهی قبولی در این امتحانات
level out
U
یکنواخت کردن
A level
U
مرحلهی دوم امتحانات دورهی متوسطه
level with each other
U
در یک تراز
level
U
پایه
O level
U
آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
level out
U
برابر کردن
level with each other
U
برابر
to level off
U
مسطح شدن
[ناحیه ای]
level
U
همسطح کردن
level
U
تراز کردن تراز
level
U
همسطح
level
U
مسطح
level
U
استفاده از چهار بیت داده در فرآیند تبدیل آنالوگ /دیجیتال
level
U
کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
level
U
تراز بنایی
level
U
رده
level
U
نشانه گرفتن
level
U
مسطح شدن
level
U
تراز سطح افقی افقی کردن
level to
U
تراز کردن
to level off
U
یکنواخت شدن
[ناحیه ای]
level
U
مستقیم
level
U
هدف در خط دید شماقرارگرفت
level
U
مسطح کردن
level
U
هم تراز
level
U
هموار
level
U
میزان
level
U
سطح
level
U
الت ترازگیری
on the level
<idiom>
U
درستکار ،بی غل وغش
level
U
سطح برابر
level
U
تراز
level
U
ترازسازی
level
U
هم پایه
level
U
ترازکردن
level
U
موزون هدف گیری
level
U
یک دست
level
U
سطح ارتفاع
level
U
یک نواخت
level
U
تراز
[تراز حبابی]
[ابزار]
[ساخت و ساختمان]
skill level
U
پایه مهارت فنی
skill level
U
پایه مهارت
significance level
U
سطح معناداری
rotational level
U
تراز چرخشی
reorder level
U
سطح سفارش مجدد
signal level
U
سطح سیگنال
signal level
U
سطح علامت
reorder level
U
مقدارموجودی که حاکی از نیاز به سفارش میباشد
nesting level
U
سطح تو در تویی
noise level
U
سطح پارازیت
noise level
U
میزان خش
nesting level
U
سطح لانهای
nesting level
U
سطح اشیانهای
n level logic
U
منطق N سطحی
multi level
U
چند سطحی
mean sea level
U
میانگین سطح دریا
mean sea level
U
سطح متوسط دریا
mean sea level
U
سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
mean sea level
U
ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
mean sea level
U
ارتفاع متوسط از سطح دریا
manning level
U
درصد پرسنل موجود ناو سطح استعداد پرسنلی وسیله
oil level
U
سطح روغن
speed level
U
مرحله سرعت
one level address
U
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
protection level
U
سطح حفافت
price level
U
سطح قیمت
speed level
U
سطح سرعت
power level
U
تراز توان
pezometeric level
U
سطح پیزومتری
optimal level
U
سطح بهینه
operating level
U
سطح امادگی برای فعالیت سطح قابلیت برای کار
operating level
U
سطح فعالیت
one level memory
U
حافظه یک سطحی
one level address
U
آدرس ذخیره سازی که مستقیما و بدون تغییر به محلی از وسیله دستیابی دارد
one level address
U
کد دودویی که مستقیما CPU را اجرا کند و فقط از مقادیر آدرس مطلق استفاده میکند.
maintenance level
U
سطح تثبیت
sound level
U
شدت نسبی صوت
still water level
U
سطحسکونآب
level-headed
U
راستبین
level-headed
U
معقول
camper level
U
تراز
[تراز حبابی]
[ابزار]
[ساخت و ساختمان]
white level
U
تراز سفید
water level
U
سطح اب
water level
U
سطح کوچکی برای کنتل جهت حرکت روی لب
water level
U
تراز اب
level-headed
U
ترازخوی
level-headed
U
متعادل
upper level
U
سطحبالایی
alidade level
U
دستگاهسمتنما
top-level
U
بلند پایه
top-level
U
کهبدان
top-level
U
افراد عالیرتبه
top-level
U
توسط افراد عالیرتبه
split-level
U
سه نیم اشکوبی
split-level
U
چند سطحی
builder level
U
تراز بنایی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com