Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
function table
U
جدول تابعی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
He banged the table with his fist . He thumped the table .
U
با مشت کوبیدن روی میز
table
U
میزبازی
table
U
به جدولی انتقال دادن
table
U
به صورت جدول دراوردن
table
U
لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها
table
U
مجموعه نتایج ذخیره شده که به سرعت قابل دستیابی هستند
table
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
table
U
لیست تولید شده توسط کامپایلر یا سیستم محل اندازه و نوع متغییرها , توابع و ماکروها در یک برنامه
table
U
ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
table
U
لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
table
U
طرح کردن
the f. of a table
U
باید
table
U
تو گذاردن
table
U
فهرست
table
U
لوح جدول
table
U
خوان
table
U
سفره
table
U
میز
table
U
از دستور خارج کردن
table
U
معوق گذاردن
table
U
روی میز گذاشتن
table
U
در فهرست نوشتن
table
U
کوهمیز
table
U
مطرح کردن
table
U
جدول
the f. of a table
U
بطوریکه
table
U
لیست
two way table
U
جدول دو سویی
get table
U
دست یافتنی
get table
U
بدست اوردنی
table saw
U
تابلونمایشگر
table
U
لیست تمام رویدادها و وضعیتهای ممکن که می توانند رخ دهند.
inner table
U
میزداخلی
table look up
U
مراجعه به جدول
table look up
U
جستجوی جدول
under the table
<idiom>
U
زیرمیزی
look up table
U
جدول مراجعهای
Could we have a table outside?
U
آیا ممکن است میز ما بیرون باشد؟
NOR function =
U
مدار الکترونیکی یا قطعهای که تابع NOR را انجام میدهد
to function as something
U
به کار رفتن به عنوان چیزی
even function
U
تابع زوج
OR function
U
تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
OR function
U
پیاده سازی الکترونیکی تابع OR
function
تابع
[ریاضی]
NOT function
U
تابع معکوس منط قی که وقتی ورودی نادرست باشد خروجی درست خواهد بود
NOT function
U
معادل تابع NAND
neither nor function
U
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگر ورودی درست باشد
NOR function =
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که ورودی درست باشند
NOT function
U
مدار الکترونیکی یا قطعه که تابع NOT را انجام میدهد
function
U
تابع
function
U
نقش
function
U
دستورالعمل
function
U
فعالیت
function
U
وفیفه عمل کردن
function
U
کارایی
function
U
خاصیت وجودی
function
U
عمل
function
U
کارکرد
function
U
وفیفه
function
U
کار
function
U
کارویژه
function
U
پیشه
function
U
مقام
function
U
ماموریت عمل
function
U
ایفاء
function
U
عمل کردن کارکردن
function
U
وفیفه داشتن
function
U
ایین رسمی
function
U
مجموعه توابع که توسط یک برنامه قابل استفاده اند
zero of a function
U
ریشه تابع
[ریاضی]
function
U
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
function
U
لیستی که رابط ه بین دو مجموعه دستورات یا داده را بیان میکند
function
U
چاپ کدهایی که یک عمل را کنترل می کنند و نه صرفا نمایش یک حرف
function
U
فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
function
U
مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند
function
U
مشخصه مخصوصی در کامپیوتر یا پردازنده لغت
function
U
انجام عمل به درستی
zero of a function
U
صفر یک تابع
[ریاضی]
function
U
دستور برنامه که اجرا را به یک تابع از پیش تعیین شده می برد یا به یک مجموعه دسورات مرتب نامدار
function
U
طرزکار تابع
function
U
کد دسوردهی به کامپیوتر که در آن تابع یا شاخهای از برنامه دنبال میشود
function
U
کار کردن
table comparator
U
مقایسه کننده نوارها
table water
U
سفره اب زیر زمینی
table ware
U
لوازم میز یا سفره
table utility
U
برنامه کمکی جدولی
table waters
U
ابهای معدنی سر سفره
table telephone
U
تلفن رومیزی
table linen
U
رومیزی
symbolic table
U
جدول علائم
symbol table
U
جدول نمادها جدول نمادی
symbol table
U
جدول علامت
symbol table
U
جدول نمادها
tilting table
U
میز نوسان دار
table of distribution
U
جدول تقسیم اماد
table d'hote
U
خوراک رسمی و روزانه مهمانخانه
leontief table
U
جدول لئونتیف
table linen
U
دستمال سفره
leontief table
U
نگاه کنید به :
table money
U
فوق العادهای که بابت هزینه مهمان داری به افسران ارشد داده میشود
table of allowance
U
جدول سهمیه مجاز
jolting table
U
میز لرزان
table of authorities
U
جدول اولیا امور
table of distribution
U
جدول توزیع
table land
U
زمین هموار
table lamp
U
لامپ استاندارد
table instrument
U
وسیله رومیزی
table flap
U
قسمتی از میزکه خوابانیده یابلند میشود
swivel table
U
میز نوسان دار
state table
U
جدول حالات
periocic table
U
جدول تناوبی عناصر
leontief table
U
table output Input
night table
U
پاتختی
mutilation table
U
جدول راهنمای بارگیری خودروها
mutilation table
U
جدول بارگیری پیش بینی شده
movement table
U
جدول حرکت ستونهای موتوری
mealing table
U
صفحهای که باروت را روی ان نرم می کنند
manning table
U
جدول تعیین مشاغل جدول وفایف پرسنل
manning table
U
جدول مشاغل
lie on the table
U
از دستور خارج شدن
lord's table
U
میز مخصوص شراب ونان وعشای ربانی
lookup table
U
جدول مراجعه
lay on the table
U
از دستور خارج کردن
permutation table
U
جدول تعیین رمز
permutation table
U
جدول کلمات رمز
spelling table
U
جدول کلمات تهجی رمزی جدول تهجی رمز
to serve at table
U
پیشخدمتی کردن
serve at table
U
پیشخدمتی کردن
sand table
U
میز مخصوص شن بازی بچه ها
round table
U
کنفرانس میز گرد
rotary table
U
میز گردان
reciprocating table
U
میز نوساندار
range table
U
جدول تیرتوپ
range table
U
جدول مسافت توپ
probability table
U
جدول احتمالات
plane table
U
سه پایه نقشه برداری که الیداد بران سوار میشود
pier table
U
میز زیر ایینه قدی
loading table
U
جدول بارگیری
wait table
<idiom>
U
سرو کردن غذا
Lift up the table.
U
سرمیز رابلند کن
trestle table
U
میز سهپایه
table manners
U
روشغذاخوردنفردی
pin-table
U
صفحهمخصوصبازیpillowcasePinball
negotiating table
U
جلسهایکهمخالفانتلاشدارندبهتوافقیدستیابند
league table
U
جدوللیگ
dinner table
U
میزغذاخوری
dining table
U
میزغذاخوری
bargaining table
U
جلسهمشترکبرایرفعاختلافاتکهها در بریتانیا استفادهمیشد
table mixer
U
توپتنیسرویمیز
table extension
U
صفحهانقراض
table cut
U
تراشتختهای
printer table
U
میزچاپگر
outer table
U
تختهخارجی
feed table
U
صفحهعلوفه
Could we have a table on the terrace?
U
آیا ممکن است میز ما روی تراس باشد؟
Could we have a table by the window?
U
آیا ممکن است میز ما کنار پنجره باشد؟
Could we have a table in the corner?
U
آیا ممکن است میز ما در گوشه باشد؟
multiplication table
U
جدول ضرب
[ریاضی]
table beet
U
چغندر
earth-table
U
رج بنا
corbel-table
U
[ردیف هایی از قوس های پیشکرده]
communion-table
U
[میز چوبی در کلیساهای پروتستان]
basement-table
U
[پی را روی زمین ساختن]
altar-table
U
میز مقدس در کلیسا
table carpet
U
فرش رومیزی
[اینگونه فرش ها بصورت دایره یا بیضی بافته شده. نقوش قدیمی آن بیشتر از طرح مملوک و فرش های جدیدتر از طرح های قفقازی و ترکی بهره گرفته است.]
the leg of the table
U
پایه میز
lay the table
U
چیدن میز
truth table
U
جدول ارزش
[منطق]
[ریاضی]
I'd like to reserve a table for 5.
میخواهم برای 5 نفر یک میز رزرو کنم.
extending table
U
میزبازشو
computer table
U
میزکامپیوتر
to lay on the table
U
بوقت دیگر موکول کردن
time table
U
جدول زمانی ورود و عزیمت
time table
U
جدول زمان بندی
time table
U
جدول زمانی
tide table
U
جگول جزر و مد
tide table
U
جدول کشند
tide table
U
نمودار جزر ومد یاکشند
tier table
U
میز کوچک
table talk
U
صحبتهای خصوصی و غیررسمی در سر میز غذا مفاوضه
table spoonful
U
قاشق سوپخوری
table spoon
U
قاشق سوپ خوری
table set
U
دستگاه میزی
table set
U
وسیله رومیزی
table point
U
جدول امتیازها
table of precedence
U
صورتی که ترتیب الویت قوانین و مقررات مختلفه راتعیین میکند
table of organization
U
جدول سازمان
to rap on the table
U
دست یا چیز دیگری روی زمین
training table
U
میز ناهارخوری در اردو
transfer table
U
میز انتقال
where is my place at the table
U
جای من در سر میز کجاست
virtual table
U
جدول مجازی
vigenere table
U
جدول رمز وی گنر
type table
U
نوع جدول تیر
type table
U
نوع جدول سازمان
turn table
U
سینی گردش درسمت
turn table
U
میز سمت
turn table
U
میز چرخش
truth table
U
جدول درستی جذول صحت
truth table
U
روش بیان تابع منط ق به عنوان خروجی یک مجموعه ورودیهای ممکن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com