English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 28 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fully U کاملا
fully U تماما
fully U سیر
fully U تخته مدار که همه قط عات را در یک محل دارد
fully U از قبیل هر قطعه نوری یا نهانی
fully U حروف ایجاد شده توسط چاپگر در یک عمل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fully paid U که حقوق خودراتمام میگیرد
fully qualified U جامع الشرایط
fully responsible U مکلف
fully-fledged U انجام تمام وکمال
fully-grown U رشدکاملکرده
well done [fully cooked] <adj.> U کاملا پخته [برای گوشت] [غذا و آشپزخانه]
fully cooked <adj.> U کاملا پخته [برای گوشت] [غذا و آشپزخانه]
fully authorized U تام الاختیار
fully empovered U دارای اختیارات تام
fully automatic U کاملا" خودکار
fully automatic U تمام اتوماتیک
fully hydraulic machine U دستگاه تماما " هیدرولیکی
The place was fully packed . U گوش تا گوش آدم نشسته بود
It hast fully registered with her . U درود گرم وصمیمانه
fully ionized plasma U پلاسمای تمام یونیزه
The project is not fully developed yet. U این طرح هنوز پخته وآماده نیست
fully automatic machine U تمام اتومات
fully automatic machine U دستگاه تماما"خودکار
fully formed character U کاراکتر تمام شکل یافته
fully formed characters U کاراکترهای چاپی
The specifications of this machine are fully detailed in the catalog . U مشخصات این دستگاه در کاتولوگ مفصل شرح داده شده
Fully exposed (over-exposed)to the sun. U درسینه آفتاب
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com