English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fulfill a contract U قرارداد را اجرا کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fulfill U براوردن
fulfill U واقعیت دادن
fulfill U انجام دادن
fulfill U تکمیل کردن
fulfill U تمام کردن
fulfill U تامین کردن
fulfill [American] U صورت گرفتن
fulfill [American] U به انجام رساندن
fulfill [American] U اجرا کردن
fulfill [American] U عملی کردن
fulfill [American] U واقعیت دادن
fulfill [American] U انجام دادن
fulfill [American] U واقعی کردن
condition which is impossible to fulfill U شرط غیر مقدور
open-ended employment contract [employment contract of unlimited duration] U قرارداد کار بدون مدت
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. U آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
contract U :قرارداد
all in contract U قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد
all in contract U قراداد کلی
to contract something from somebody U از کسی چیزی [بیماری] گرفتن
by contract U بطور مقاطعه
in contract U طبق قرارداد
contract with U عقد کردن
according to the contract no. ... U طبق قرارداد شماره ...
contract U کنترات پیمان .
contract U دچارشدن
contract U منقبض شدن
contract U قرردادبستن
contract U قرارداد
contract U پیمان
contract U مقاطعه
contract U مقاطعه کاری کردن
contract U همکشیدن
contract U منقبض شدن مخفف کردن
contract U کنترات کردن منقبض کردن
contract U : پیمان بستن
contract U قرارداد بستن
contract U تعهد
contract U پیمان مقاطعه عقد و پیمان بستن تعهد کردن مقاطعه کردن
contract U منقبض کردن
contract U مخفف کردن مقاطعه کردن قرارداد بستن
contract U عقد
privity of a contract U مسئوولیت طرفین قرارداد
quasi contract U شبه عقد
parties to the contract U متعاقدین
parties to the contract U متعاملین
quasi contract U شبه قرارداد
parties to a contract U طرفین قرارداد
parties to the contract U طرفین معامله یاتعهد متعاهدین
provisions of a contract U مواد قرار داد
provisions of a contract U شرایط قرار داد
privity of contract U رابطه متعاقدین
parties to the contract U طرفین عقد
performance of a contract U اجرای قرارداد
privity in contract U انحصار نتیجه پیمانی به طرفین ان پیمان
privity of contract U مسئولیت طرفین قرارداد
parties to a contract U طرفین متعاهدین
parol contract U قرارداد کتبی امضا نشده قرارداد شفاهی
lease contract U اجاره نامه
lease contract U عقد اجاره
license contract U قرارداد اجازه استفاده
marriage contract U عقد نامه
marriage contract U عقد نکاح
negotiated contract U قرارداد بدون استعلام بها قرارداد پیش تنظیم
open contract U قرارداد باز
open contract U قرارداد غیر معین
operation of contract U نفوذ قرارداد
optional contract U عقد خیاری
optional contract U مجازی
prime contract U قرارداد اصلی
multilateral contract U قرارداد چند جانبه
optional contract U خیاری
optional contract U غیر واجب
law of contract U قانون قرارداد
cottage contract U نوعی قرارداد بافت روستایی که کارفرما کاغذ شطرنجی، نخ های رنگ شده و طرح را آماده کرده و دستمزد بافنده پس از فروش به وی پرداخت می شود
unilateral contract U قراردادایقاعی
unilateral contract U پیمانی که تنها برای یکی از طرفین الزام اور باشد
unilateral contract U قرارداد یک جانبه
unconditional contract U عقد منجز
unauthorized contract U عقد فضولی
to guarantee a contract U اجرای قراردادی راضمانت کردن
to draw up a contract U قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
unilateral contract U تعهد یک جانبه ایقاع
valid contract U عقد صحیح
Bilateral contract. U پیمان ( قرارداد ) دو جانبه
written contract U پیمان نامه
we demand p in our contract U ما صراحت ودقت در قراردادمی خواهیم
void contract U عقد باطل
value cost contract U پیمان بستن با قیمتهای پایه
validity of contract U صحت قرارداد
validity of a contract U اعتبار قرارداد
to come within the scope of a contract U در حیطه یک قرارداد بودن
to put to contract U بمناقصه گذاشتن
the life of a contract U مدت یک قرارداد
service contract U قرارداد انجام خدمت
service contract U قرارداد خدمت
sales contract U قرارداد فروش
reward contract U عقد جعاله
revocable contract U عقد مجاز
revocable contract U عقد جایز
requirements of a contract U مقتضای عهد
service contract U قرارداد خدماتی
simple contract U قرارداد شفاهی
the contract is still valid U خودباقی است
the contract is still valid U قراردادباعتبار
stipulation of a contract U مفاد قرارداد
social contract U اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
social contract U قرارداد اجتماعی
social contract U قرار داد اجتماعی
simple contract U عقد منعقد درسند عادی
quasi contract U عقدی را گویند که التزام طرفین به مفاد ان ناشی از تصریح خودشان نباشد بلکه به صرف وقوع عمل خارجی به حکم قانون به عمل خود ملتزم شوند
breach of contract U تخلف از قرارداد
contract of farmletting U قرارداد مزارعه
contract of farmletting U مزارعه
contract of affreightment U قراردادحمل
contract of affreightment U قرارداد اجاره کشتی
contract note U سند مقاطعه توافق نامه
contract note U سند قرارداد
contract guarantee U ضمانت قرارداد
contract of guarantee U ضمان عقدی
contract of guarantee U عقد ضمان
conditions of contract U شرایط قرارداد
contract period U مدت قرارداد
contract period U دوره قرارداد
contract of sales U قرارداد فروش
contract of sale U عقد بیع
contract of sale U قرارداد فروش
contract of reward U جعاله
contract guarantee U ضمانتنامه قرارداد
contract for supply U قرارداد جهت ارائه کالا
conclusion of a contract U مبایعه
conclusion of a contract U parties two between asale of
enter into a contract U منعقد کردن عقد
enter into a contract U عقد بستن
conclude a contract U منعقد کردن عقد
conclude a contract U عقد بستن
composition contract U قرارداد ارفاقی
completion of contract U امضای قرارداد
conditional contract U عقد مشروط
conditional contract U عقد معلق
contract curve U منحنی قرارداد
contract curve U منحنی مبادله
contract control U کنترل دینامیکی
contract control U کنترل تغایر
contract clause U شرط متعارف در هر قرارداد
completion of a contract U انجام یک قرارداد
completion of a contract U انجام دادن قرارداد
breach of contract U نقض مفادقرارداد
contract quantity U حجم قرارداد
contract record U سوابق نحوه پیشرفت قرارداد
frustrated contract U قراردادی که اجرای ان به دلیل دخالت وقایع غیر مترقبه غیر مممکن شده است قراردادعقیم شده
frustration of contract U بی نتیجه ماندن قرارداد
perform a contract U قرارداد را اجرا کردن
futures contract U قرارداد اینده
based on a contract U قراردادی
futures contract U قرارداد سلف
invalid contract U عقد فاسد
award a contract U قراردادی را واگذار کردن
gratuitous contract U عقد غیر معوض
guarantee a contract U اجرای قراردادی را ضمانت کردن
haulage contract U قرارداد حمل و نقل
inoperative contract U عقد غیر نافذ
honour a contract U قرارداد را محترم شمردن
avoidance of a contract U لغو یک قرارداد
assignment of contract U انتقال قرارداد
assignment of contract U واگذاری قرارداد
formula of contract U صیغه عقد
forced contract U عقد مکره
executory contract U قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
contract scheduling U برنامه ریزی قرارداد
labor contract U قرارداد کار
contract specification U مشخصات قرارداد
discharge of contract U انجام تعهدات قراردادی پایان دادن به تعهدات قراردادی
contract termination U فسخ یا خاتمه تمام یا قسمتی از قرارداد
contract work U پیمانکاری
cost contract U قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
cost plus contract U قرارداد براساس قیمت تمام شده به اضافه درصدی به عنوان سود
breach of contract U نقض قرارداد
irrevocable contract U عقد لازم
executory contract U عقد موجل
executed contract U قرارداد انتقال مالکیت درحالتی که کلیه حقوق متعلقه ان را نیز شامل شود
bilateral contract U قرارداد دو جانبه
dishonour a contract U قرارداد را محترم نشمردن
illegal contract U قرارداد غیر قانونی
The contract has been draw up in eight articles . U این قرار داد درهشت ماده تنظیم شده است
No such a thing has been stipulated in the contract. U درقرارداد چنین چیزی قید نشده است
To be in the red . To contract a debt . U قرض بالاآوردن
The contract has a few years to run . U به انقضای قرار داد چند سال مانده
This contract is of unlimited duration. U طول مدت این قرارداد نامحدود است.
To conclude an agreement (contract). U قراردادی بستن
to pull off something [contract, job etc.] U چیزی را تهیه کردن [تامین کردن] [شغلی یا قراردادی]
In this contract , there are no loopholes for either party . U دراین قرار داد هیچ را ؟ فراری برای طرفین نیست
reasonableness of terms in contract U معقول بودن شرایط قرارداد
open end contract U قرارداد باز
cost sharing contract U قرارداد اشتراک در هزینه ها
contract technical instructor U مربی فنی پیمانی
contract shipment number U شماره بارنامه مواد مربوط به قرارداد
contract shipment number U شماره بارنامه کالای ارسالی
contract price adjustment U رفع اختلاف در قیمت قرارداد
sole distributor contract U قرارداد توزیع انحصاری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com