Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
frustration of contract
U
بی نتیجه ماندن قرارداد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
frustration
U
خنثی سازی محروم سازی
frustration
U
عقیم گذاری
frustration
U
نا امیدی
frustration
U
ناکامی
frustration
U
غیر ممکن شدن اجرای قراردادبه دلیل دخالت وقایع غیرمترقبه
frustration tolerance
U
تحمل ناکامی
picture frustration test
U
ازمون ناکامی سنج تصویری
rozenzweig picture frustration study
U
ناکامی سنج مصورروزنزوایگ
open-ended employment contract
[employment contract of unlimited duration]
U
قرارداد کار بدون مدت
in contract
U
طبق قرارداد
contract
U
:قرارداد
according to the contract no. ...
U
طبق قرارداد شماره ...
all in contract
U
قراداد کلی
all in contract
U
قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد
by contract
U
بطور مقاطعه
contract with
U
عقد کردن
to contract something from somebody
U
از کسی چیزی
[بیماری]
گرفتن
contract
U
مخفف کردن مقاطعه کردن قرارداد بستن
contract
U
منقبض شدن
contract
U
قرارداد
contract
U
پیمان
contract
U
مقاطعه
contract
U
کنترات پیمان .
contract
U
همکشیدن
contract
U
کنترات کردن منقبض کردن
contract
U
مقاطعه کاری کردن
contract
U
منقبض شدن مخفف کردن
contract
U
قرردادبستن
contract
U
دچارشدن
contract
U
منقبض کردن
contract
U
پیمان مقاطعه عقد و پیمان بستن تعهد کردن مقاطعه کردن
contract
U
تعهد
contract
U
عقد
contract
U
: پیمان بستن
contract
U
قرارداد بستن
parties to a contract
U
طرفین قرارداد
parties to a contract
U
طرفین متعاهدین
performance of a contract
U
اجرای قرارداد
parties to the contract
U
طرفین عقد
parties to the contract
U
متعاقدین
parties to the contract
U
متعاملین
prime contract
U
قرارداد اصلی
quasi contract
U
شبه قرارداد
quasi contract
U
شبه عقد
provisions of a contract
U
مواد قرار داد
provisions of a contract
U
شرایط قرار داد
privity of contract
U
رابطه متعاقدین
privity of contract
U
مسئولیت طرفین قرارداد
privity of a contract
U
مسئوولیت طرفین قرارداد
privity in contract
U
انحصار نتیجه پیمانی به طرفین ان پیمان
quasi contract
U
عقدی را گویند که التزام طرفین به مفاد ان ناشی از تصریح خودشان نباشد بلکه به صرف وقوع عمل خارجی به حکم قانون به عمل خود ملتزم شوند
parol contract
U
قرارداد کتبی امضا نشده قرارداد شفاهی
labor contract
U
قرارداد کار
law of contract
U
قانون قرارداد
lease contract
U
اجاره نامه
license contract
U
قرارداد اجازه استفاده
marriage contract
U
عقد نامه
marriage contract
U
عقد نکاح
multilateral contract
U
قرارداد چند جانبه
negotiated contract
U
قرارداد بدون استعلام بها قرارداد پیش تنظیم
open contract
U
قرارداد باز
parties to the contract
U
طرفین معامله یاتعهد متعاهدین
open contract
U
قرارداد غیر معین
operation of contract
U
نفوذ قرارداد
optional contract
U
عقد خیاری
optional contract
U
مجازی
lease contract
U
عقد اجاره
optional contract
U
خیاری
optional contract
U
غیر واجب
requirements of a contract
U
مقتضای عهد
to guarantee a contract
U
اجرای قراردادی راضمانت کردن
unauthorized contract
U
عقد فضولی
unconditional contract
U
عقد منجز
unilateral contract
U
قرارداد یک جانبه
unilateral contract
U
پیمانی که تنها برای یکی از طرفین الزام اور باشد
unilateral contract
U
قراردادایقاعی
unilateral contract
U
تعهد یک جانبه ایقاع
valid contract
U
عقد صحیح
validity of a contract
U
اعتبار قرارداد
validity of contract
U
صحت قرارداد
value cost contract
U
پیمان بستن با قیمتهای پایه
void contract
U
عقد باطل
we demand p in our contract
U
ما صراحت ودقت در قراردادمی خواهیم
written contract
U
پیمان نامه
Bilateral contract.
U
پیمان ( قرارداد ) دو جانبه
cottage contract
U
نوعی قرارداد بافت روستایی که کارفرما کاغذ شطرنجی، نخ های رنگ شده و طرح را آماده کرده و دستمزد بافنده پس از فروش به وی پرداخت می شود
to come within the scope of a contract
U
در حیطه یک قرارداد بودن
to put to contract
U
بمناقصه گذاشتن
the life of a contract
U
مدت یک قرارداد
revocable contract
U
عقد جایز
revocable contract
U
عقد مجاز
reward contract
U
عقد جعاله
sales contract
U
قرارداد فروش
service contract
U
قرارداد خدمت
to draw up a contract
U
قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
service contract
U
قرارداد خدماتی
simple contract
U
قرارداد شفاهی
simple contract
U
عقد منعقد درسند عادی
social contract
U
قرار داد اجتماعی
social contract
U
قرارداد اجتماعی
social contract
U
اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
stipulation of a contract
U
مفاد قرارداد
the contract is still valid
U
قراردادباعتبار
the contract is still valid
U
خودباقی است
service contract
U
قرارداد انجام خدمت
irrevocable contract
U
عقد لازم
contract of sale
U
عقد بیع
contract guarantee
U
ضمانت قرارداد
contract guarantee
U
ضمانتنامه قرارداد
contract for supply
U
قرارداد جهت ارائه کالا
contract curve
U
منحنی قرارداد
contract curve
U
منحنی مبادله
contract control
U
کنترل دینامیکی
contract control
U
کنترل تغایر
contract clause
U
شرط متعارف در هر قرارداد
conditions of contract
U
شرایط قرارداد
contract note
U
سند قرارداد
contract of sale
U
قرارداد فروش
contract of reward
U
جعاله
contract of guarantee
U
عقد ضمان
contract of guarantee
U
ضمان عقدی
contract of farmletting
U
قرارداد مزارعه
contract of farmletting
U
مزارعه
contract of affreightment
U
قراردادحمل
contract of affreightment
U
قرارداد اجاره کشتی
contract note
U
سند مقاطعه توافق نامه
conditional contract
U
عقد معلق
conditional contract
U
عقد مشروط
breach of contract
U
تخلف از قرارداد
assignment of contract
U
واگذاری قرارداد
breach of contract
U
نقض مفادقرارداد
breach of contract
U
نقض قرارداد
bilateral contract
U
قرارداد دو جانبه
based on a contract
U
قراردادی
award a contract
U
قراردادی را واگذار کردن
avoidance of a contract
U
لغو یک قرارداد
completion of a contract
U
انجام یک قرارداد
conclusion of a contract
U
مبایعه
conclusion of a contract
U
parties two between asale of
enter into a contract
U
منعقد کردن عقد
enter into a contract
U
عقد بستن
conclude a contract
U
منعقد کردن عقد
conclude a contract
U
عقد بستن
composition contract
U
قرارداد ارفاقی
completion of contract
U
امضای قرارداد
completion of a contract
U
انجام دادن قرارداد
assignment of contract
U
انتقال قرارداد
futures contract
U
قرارداد اینده
discharge of contract
U
انجام تعهدات قراردادی پایان دادن به تعهدات قراردادی
dishonour a contract
U
قرارداد را محترم نشمردن
haulage contract
U
قرارداد حمل و نقل
guarantee a contract
U
اجرای قراردادی را ضمانت کردن
gratuitous contract
U
عقد غیر معوض
executed contract
U
قرارداد انتقال مالکیت درحالتی که کلیه حقوق متعلقه ان را نیز شامل شود
executory contract
U
عقد موجل
executory contract
U
قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
forced contract
U
عقد مکره
futures contract
U
قرارداد سلف
formula of contract
U
صیغه عقد
perform a contract
U
قرارداد را اجرا کردن
honour a contract
U
قرارداد را محترم شمردن
frustrated contract
U
قراردادی که اجرای ان به دلیل دخالت وقایع غیر مترقبه غیر مممکن شده است قراردادعقیم شده
fulfill a contract
U
قرارداد را اجرا کردن
cost plus contract
U
قرارداد براساس قیمت تمام شده به اضافه درصدی به عنوان سود
illegal contract
U
قرارداد غیر قانونی
inoperative contract
U
عقد غیر نافذ
contract scheduling
U
برنامه ریزی قرارداد
contract of sales
U
قرارداد فروش
contract period
U
دوره قرارداد
contract period
U
مدت قرارداد
invalid contract
U
عقد فاسد
contract quantity
U
حجم قرارداد
contract record
U
سوابق نحوه پیشرفت قرارداد
contract work
U
پیمانکاری
cost contract
U
قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
contract termination
U
فسخ یا خاتمه تمام یا قسمتی از قرارداد
contract specification
U
مشخصات قرارداد
The contract has a few years to run .
U
به انقضای قرار داد چند سال مانده
The contract has been draw up in eight articles .
U
این قرار داد درهشت ماده تنظیم شده است
To be in the red . To contract a debt .
U
قرض بالاآوردن
In this contract , there are no loopholes for either party .
U
دراین قرار داد هیچ را ؟ فراری برای طرفین نیست
The party to the contract (agreement).
U
طرف قرارداد
No such a thing has been stipulated in the contract.
U
درقرارداد چنین چیزی قید نشده است
This contract is of unlimited duration.
U
طول مدت این قرارداد نامحدود است.
to pull off something
[contract, job etc.]
U
چیزی را تهیه کردن
[تامین کردن]
[شغلی یا قراردادی]
To conclude an agreement (contract).
U
قراردادی بستن
To annul
[abrogate]
a contract
قراردادی را باطل کردن
contract bonds and guarantees
U
ضمانتنامه ها و تضمیننامههای قرارداد
time the essence of the contract
U
مدت در حالی که از اصول اساسی عقد باشد
cost sharing contract
U
قرارداد اشتراک در هزینه ها
sole distributor contract
U
قرارداد توزیع انحصاری
contract escalation clause
U
ماده تعدیل قرارداد
contract technical instructor
U
مربی فنی پیمانی
contract shipment number
U
شماره بارنامه مواد مربوط به قرارداد
contract shipment number
U
شماره بارنامه کالای ارسالی
reasonableness of terms in contract
U
معقول بودن شرایط قرارداد
contract price adjustment
U
تعدیل قیمت قرارداد
contract price adjustment
U
رفع اختلاف در قیمت قرارداد
contract in set form
U
قرارداد تیپ
open end contract
U
قرارداد باز
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com