English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
forward pointer U اشاره گری که محل داده بعدی در یک ساختار داده را بیان میکند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pointer U اشاره گر
pointer U نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
pointer U متغیر در برنامه کامپیوتری که حاوی آدرس داده یا دستورالعمل است
pointer U فایلی از نشانه گرها مربوط به حجم زیادی از داده ذخیره شده
pointer U خط کش بلند
pointer U اشاره کننده نشان گیرنده عقربه ی دستگاه اندازه گیری
pointer U شاهین ترازو
pointer U سگ شکاری یابنده شکار
pointer U متصدی کنترل درجه توپ
pointer U متصدی کنترل ارتفاع لوله توپ
stack pointer U اشاره گر پشته
arrow pointer U پیکان کوچکی است که می توانید آنرا با استفاده از mouse حرکت دهید
nil pointer U نشانه گر برای نشان دادن انتهای لیست زنجیره موضوعات
cell pointer U اشاره گر سل
pointer chain U زنجیر اشاره گرها
nil pointer U اشاره گری که برای بیان انتهای یک لیست پیوندی بکارمی رود
pointer chasing U تعقیب اشاره گرها
maximum demand pointer U عقربه مصرف حداکثر
I'm looking forward to seeing you again. U منتظر دیدار دوباره شما هستم.
look forward to something <idiom> U را لذت پیش بینی کردن
I look forward to seeing you. U خوشحالم میشم که ببینمت.
Looking forward to it U پیشبینی اش میکنم [میشود]
to look forward to something U با خوشحالی منتظر چیزی شدن
forward-looking U پیشرو
no. 8 forward U محاجمشماره8
right forward U پیشروراست
forward-looking U آیندهنگرانه
to go forward U پیش رفتن
to go forward U جلورفتن
to help forward U پیش بردن
to help forward U جلو انداختن
to look forward U جلو
to look forward U نگاه کردن انتظارداشتن
to look forward to U انتظار داشتن
to look forward to U استقبال کردن
forward-looking U آیندهنگر
forward-looking U پیشاندیش
forward-looking U نوگرا
forward-looking U مترقی
forward-looking U نوگرایانه
look forward U انتظار چیزی را داشتن
forward tell U انتقال دادن اطلاعات به ردههای بالاتر گزارش به مقام بالاتر
forward U عمل پل
forward U نشانه گری که حاوی آدرس عنصر بعدی لیست است
forward U بازی کن ردیف جلو به جلو
forward U فوروارد
forward U بیع سلف
forward U ارسال کردن
forward U سلف
forward U جلو قایق
forward U جسور
forward U مهاجم
forward U به سمت سینه
forward U به پیش
forward U فرمان پیش پیش
forward U به جلو
forward U جلوانداختن
forward U فرستادن رساندن
forward U روش تشخیص خطا و تصحیح که به داده دریافتی اعمال میشود که داده را صحیح میکند و نیاز به ارسال مجدد نیست
to look forward to something U منتظر چیزی شدن
to look forward to something U انتظار چیزی را داشتن
outside forward U بازیگر گوش
forward U جلو
forward U پیش
forward U حرکت به جلو یا مقابل
forward U ارسال پیام پست الکترونیکی که از کاربر دیگری دریافت کرده اید
forward U که یک بسته داده را از یک بخش در بخش دیگر کپی میکند
forward U ببعد
forward U جلوی گستاخ
store and forward U انبارش و ارسال
store and forward U ذخیره و ارسال
oars forward U پارو به جلو
shift forward U انتقال به عوامل بعدی حرکت به سمت جلو
shift forward U انتقال به جلو
set forward U فشار پیشروی
loose forward U مهاجم تک رو پشت خط تجمع
to carry forward U منقول ساختن
power forward U فوروارد قوی
power forward U مامورجلوگیری از نزدیک شدن حریف به سبد
number forward U مهاجمان تک رو پشت خط تجمع
prop forward U هرکدام ازدو مهاجم خط جلودرتجمع
push along forward U راه خود را باعجله تعقیب کردن
put forward U مطرح کردن
put forward U جلو بردن
right wing forward U پیشرو دست راست
roll forward U تابع پایگاه داده ها که کاربر را ازیک آسیب نجات میدهد.
put forward U جلوانداختن
roll forward U , با خواندن ورودی تراکنش واجرای مجدد تمام دستورات برای بازگشت به پایگاه داده وبه وضعیت پیش از آسیب
set forward U جهش یا حرکت بجلو بوسیله قطعات داخلی گلوله در هنگام اصابت
move forward U جلو کشیدن
throw forward U بردن غیرمجاز توپ به جلو
to bring forward U بصفحه دیگربردن
fast-forward U جلو زدن فیلم
to take a step forward U یک قدم پیش نهادن
I'm really looking forward to the weekend. U من مشتاقانه منتظر تعطیلات آخر هفته هستم.
I'm looking forward to your next email. U من مشتاقانه منتظر ایمیل بعدی تان می شوم.
I very much look forward to meeting you soon. U من خیلی مشتاقانه منتظر دیدار با شما به زودی هستم.
to feverishly look forward to something U با پرشوری و هیجان منتظر چیزی بودن
to look forward to something excitedly U با پرشوری و هیجان منتظر چیزی بودن
He took a few steps forward . U چند قدم جلو آمد
Come forward a little (little bit)more. U یک قدری دیگه بیا جلو
to put forward U پیش اوردن
to put forward U جلوه دادن
to put forward U برجسته نمودارکردن
to take a step forward U گامی سوی جلو برداشتن
trim forward U نشست سینه
trim forward U stem by trim :syn
wing forward U فوروارد گوش
wing forward U هریک از دومهاجم بیرون ردیف دوم یاسوم در تجمع
centre forward U مرکز
fast forward U جلوبر
forward swing U تاباولیه
forward/reverse U جلو/عقببرنده
left forward U فورواردچپ
forward position U موقعیت رو به جلو
forward dive U شیرجه رو به اب با چرخش
forward delivery U تحویل دراینده
forward delivery U تحویل به وعده
forward dealing U معامله به وعده
forward current U جریان ولتاژ مستقیم
forward conductance U برق رسانایی مستقیم
forward chaining U روش استدلال مبتنی بر وقایع که از شرایط شناخته شده به هدف مطلوب می رسد زنجیره پیشرو
forward cast U پرتاب نخ ماهیگیری
forward echelon U رده جلو
forward echelon U رده جلوی نبرد
forward lap U پوشش جلو
forward observer U دیدبان مقدم
forward observer U دیدبان جلو
forward motion U جنبش پیشرو
forward mode U افزودن یک عدد یا اندیش و اختلاف به اصل
forward march U فرمان قدم رو فرمان پیش
forward march U قدم رو
forward lap U باله جلو
forward breast U طناب شماره دو
forward bias U پیشقدر به جلو
carrige forward U پس کرایه
carriage forward U هزینه حمل در مقصد دریافت میشود
carriage forward U کرایه در مقصدپرداخت میشود
carriage forward U پس کرایه
brought forward U منقول ازصفحه پیش
bring forward U ارائه دادن
bring forward U نظرکردن به
bring forward U تولید کردن
carrige forward U کرایه به عهده گیرنده کالا
carry forward U منقول ساختن
carry forward U مبلغ منقول
forward association U تداعی رو به جلو
forward area U منطقه جلوی رزم
forward area U منطقه جلو
freight forward U پس کرایه
charges forward U هزینه هایی که بوسیله مشتری پرداخت خواهد شد مخارج حمل که بعد از تحویل کالا به مشتری از او دریافت میشود
center forward U بازیگر نوک حمله
center forward U نوک حمله بازیگر میانی جلو تور والیبال
center forward U سانترفوروارد
bring forward U معرفی کردن
forward spring U طناب شماره سه
forward sale U بیع سلم
from this time forward U زین سپس
from this time forward U ازاین پس
forward slope U شیب جلو
forward voltage U ولتاژ مستقیم
forward sales U فروش سلف
forward sales U فروش کالاجهت تحویل در اینده
forward turret U توپ سینه
forward station U پاسگاه جلویی
forward slope U شیب متمایل به جلو
forward station U ایستگاه جلو
forward sales U پیش فروش
forward seat U حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
forward slip U پیش افتادگی
forward spring U اسپرینگ سینه
forward slip U جلو افتادگی لغزش به سمت جلو
forward sale U بیع سلف
forward purchase U خرید سلف
forward purchase U معامله سلف
forward purchase U پیش خرید
forward purchasing U سلف خری
forward post U پستهای دیده ور جلو
forward purchasing U پیش خرید
forward rate U نرخ سلف
forward post U پست استراق سمع جلو
lock forward U هرکدام از دو نفر خط تهاجم در طرفین ردکننده توپ
forward reaction U واکنش رفت
forward reference U ارجاع به جلو
forward overlap U پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
forward resistance U مقاومت مستقیم
forward sale U پیش فروش
forward sale U نسیه فروختن
from this time forward U ازاین ببعد
My sister says she's looking forward to meeting you. U خواهر من می گوید که مشتاق است با شما آشنا شود.
make a forward purchase U سلف خریدن
forward steering position U wheelhouse
to put one's best foot forward <idiom> U از دل و جان مایه گذاشتن
I look forward to receiving your reply. U من در انتظار دریافت پاسخ شما هستم.
forward slide change U تعویضاسلایدجلویی
fast-forward button U دکمهجلوبر
fast forward key U کلیدجلوبرندهسریع
forward command post U پست فرماندهی جلو
forward defense area U منطقه پدافند جلو
forward defense area U منطقه پدافندی جلو
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com