Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 191 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
follow the string
U
وضع مشخصی نسبت به زه گرفتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
follow up
U
تعقیب کردن
follow-up
U
تعقیب
follow-through
U
ادامه حرکت پس از ضربه
to follow up
U
تعقیب کردن
follow
U
پیچ دادن به بالای گوی بیلیاردکه گوی اصلی به دنبال گوی هدف می رود
follow
U
متابعت
follow
U
پیروی استنباط
follow
U
منتج شدن
follow
U
در ذیل امدن
follow
U
درک کردن
follow
U
تعقیب کردن فهمیدن
follow
U
متابعت کردن دنبال کردن
follow
U
پیروی کردن از
follow-on
U
شروع دور دوم بازی کریکت
follow on
U
شروع دور دوم بازی کریکت
follow-up
U
دنباله
follow-up
U
پیگیری
to follow the example of
U
اقتداکردن به
follow up
U
رده پشتیبان دنباله دنبال کردن دشمن
follow up
U
اماد بعدی
follow up
U
امادپشتیبان
follow up
U
تدارکات پشتیبان
follow up
U
تعقیب کردن دنباله داستان را شرح دادن تماس با بیمارپس ازتشخیص یا درمان
follow up
U
پی گیری کردن
follow through
U
گرفتن زه پس از رها کردن تیر
follow through
U
چیزی را تا اخر دنبال کردن بانجام رسانی
follow out
U
اخذ نتیجه دنبال کردن
follow out
U
بانجام رساندن
to follow any ones example
U
سرمشق کسیراپیروی کردن بکسی تاسی کردن
to follow out
U
بپایان رسانیدن
to follow out
U
انجام دادن
to follow the example of
U
پیروی کردن از
to follow up
U
ادامه دادن قوت دادن
follow up
<idiom>
U
بهتر کردن کار با تلاش بیشتر
follow up
U
اقدامات بعدی
to follow
U
دنباله داشتن
to follow
U
ادامه دادن
follow through
<idiom>
U
به پایان رساندن
You go first and I wI'll follow.
U
تو اول برو منم دنبالت می آیم
to follow a profession
U
شغلی راپیشه کردن
follow my advice
پند مرا گوش گیرید
to follow in ones footsteps
U
پیروی تاتقلیدازکسی کردن
to follow ones nose
U
کار رابدست تقدیر
to follow ones nose
U
واگذاردن
to follow ones nose
U
دنبال قسمت خودرفتن
follow suit
<idiom>
U
از دیگری تقلیدکردن
to follow a profession
U
کردن
to follow a profession
U
پیشهای را اختیار
follow up supply
U
اماد متعاقب
follow up studies
U
بررسیهای پیگیری
to refuse to follow somebody
U
وفاداری به کسی را نپذیرفتن
follow the ball
U
دنبال توپ فرستادن
follow shot
U
ضربه با دادن پیچ به بالای گوی بیلیارد
to follow the hounds
U
شکارکردن
follow on die
U
حدیده چند طبقه
system follow up
U
ارزیابی و بررسی مستمرسیستم جدید نصب شده به منظور مشاهده میزان عملکرد ان طبق طرح
follow up supply
U
اماد بعدی
To chase ( follow) some one .
U
عقب کسی افتادن
follow-throughs
U
ادامه حرکت پس از ضربه
follow-ons
U
شروع دور دوم بازی کریکت
follow-my-leader
U
نوعیبازیبچهگانه
to follow the sea
U
ملاح بودن
to follow the sea
U
ملوانی کردن
to follow up the scent
U
رد چیزیرا گرفتن
to follow up the scent
U
بچیزی پی بردن
You take the lead and others wI'll follow.
U
تو جلو برو بقیه بدنبالت خواهند آمد
follow-ups
U
تعقیب
follow-ups
U
دنباله
follow-ups
U
پیگیری
to follow the plough
U
کشاورزی کردن
to follow up the scent
U
بابوردشکار را گرفتن
To follow up (trace) something.
U
پی کاری را گرفتن
Follow signs for York.
به تابلوهای شهر یورک توجه کنید.
I can see an innate ability in that follow .
دراو مایه و شایستگی می بینم
Follow signs for York.
به علائم شهر یورک توجه کنید.
post treatment follow up
U
پیگیری پس از درمان
To follow ( trail, chase) someone.
U
پی کسی افتادن
follow in one's footsteps (tracks)
<idiom>
U
دنبال روی دیگری
To follow up (trace) a matter (case).
U
موضوعی را دنبال کردن
string course
U
قطاربندی
string course
U
رخبام
string course
U
هره
string along
U
وفق داشتن معوق گذاردن
string along
U
موافق بودن
second string
U
بازیگر ذخیره
to string up
U
به هیجان اوردن
inner string
U
زهداخلی
to string up somebody
U
بدار آویختن کسی
string out
<idiom>
U
کش دادن چیزی
to string up somebody
U
کسی را دار زدن
string along
<idiom>
U
فریفتن
G-string
U
پارچهی باریک که برخی رقاصههابا آن ستر عورت میکنند
to string up
U
کوک کردن
to string up
U
اماده کردن
to string up
U
خفه کردن
to string up
U
دارزدن
G-string
U
لنگ باریک
string
U
رشته کردن
string
U
متغیر در زبان کامپیوتری که میتواند شامل حروف الفبا- عددی و نیز اعداد باشد
string
U
بخشی از حافظه که رشتههای حروف الفبا عددی در آن ذخیره شده اند
string
U
اتصال مجموعهای از رشته ها به هم
string
U
عملیات برنامه که روی رشته ها اجرا میشود
string
U
یک سری تیراندازی بوسیله یک نفر
string
U
مربی خم کردن کمان و بستن زه
string
U
سری پیام یک سری گلوله
string
U
: زه
first string
U
درجه یک
string
U
تعداد حروف یک رشته
first string
U
منظم
string
U
سری از حروف به ترتیب الفبا- عددی یا کلمات که تغییر کرده اند و به عنوان واحد مجزا درکامپیوتر به کار می روند
string
U
فضای ذخیره سازی برای مجموعهای از حروف الفبا- عددی
string
U
رشته خالی
string
U
رشتهای که فقط حاوی اعداد است
string
U
برچسب مشخصات یک رشته
first string
U
دائمی
string
U
یک سری پیام که از یک ایستگاه به ایستگاه دیگرارسال میشود
string
U
زه دارکردن
string
U
رشته کردن نخ کردن
string
U
ردیف سلسله
string
U
سیم
string
U
رشته
string
U
نخ ریسمان
string
U
زهی
string
U
زبان برنامه نویسی سطح بالا که از روشهای پردازش رشته استفاده میکند
string
U
قطار
string
U
زه انداختن به
string
U
به نخ کشیدن
string
U
کشیدن
string
U
بصف کردن
string
U
: ریش ریش
string
U
ریشهای
string
U
چسبناک دراز
string
U
نخ مانند
string's heddle
U
ورد
null string
U
رشته تهی
string bean
U
انواع لوبیا سبز
to harp on one string
U
پیوسته روی یک موضوع بحث کردن
to harp on one string
U
پاتوی یک کفش کردن
string's heddle
U
نخ کجی
empty string
U
رشته خالی
outer string
U
زهبیرونی
leading string
U
ریسمانی که پیشتر کودکان رابوسیله ان راه رفتن می اموختند
casing first string
U
عایقاولینطناب
string beans
U
انواع لوبیا سبز
string dampener
U
صداگیر
string file
U
پرونده رشتهای
string fingers
U
سه انگشتی که زه کمان را می کشند
string formula
U
فرمول رشتهای
string handling
U
بکارگیری رشته
string length
U
طول رشته
string manipulation
U
دستکاری رشته
string manipulation
U
دستکاری رشتهای
head string
U
خط عرضی فرضی وسط میزبیلیارد
long string
U
خط فرضی از وسط طول میزکیسه دار بیلیارد
string board
U
تیر یا تختهای که پلههای سنگین بدان تکیه دارند
search string
U
رشته جستجو
shot string
U
ساچمههای دراز خارج شده از تفنگ
null string
U
رشته پوچ
navel string
U
بند ناف
string arm
U
بازوی زه کش
string band
U
دسته موزیک سازهای سیمی
string bass
U
ویولون سل بم
string bass
U
کنترباس
string operation
U
عملیات رشتهای
string operation
U
عملکردرشتهای
string picture
U
روزنه کمان
check string
U
ریسمان درشکه که مسافربوسیله ان راننده رابه ایست کردن اگاهی
character string
U
رشته کاراکتری
character string
U
رشته دخشهای
the look end of a string
U
ان سر نخ که باز و ازاد است
bit string
U
رشته بیتی
bit string
U
رشته ذرهای
alphabetic string
U
رشته الفبائی
string quartets
U
ارکستر چهار نفری مرکب ازسازهای زهی
string quartet
U
ارکستر چهار نفری مرکب ازسازهای زهی
draw string
U
بند لیفه
string hand
U
دستی که زه را می کشد
string silencer
U
صداگیر
string tie
U
کراوات باریک
string variable
U
متغیر رشته
string walking
U
تمرین تیراندازی با تیر وکمان
stup string
U
رشته تنظیم
shoe string
U
بند کفش
symbolic string
U
رشته علائم
suspension insulator string
U
عایقسیمهایمتراکم
bow string truss
U
خرپاهائیکه قسمتهای فوقانی و تحتانی ان نسبت به افق خمیده باشد
cut-string stairs
U
بغل بند باز
string processing languages
U
زبانهای پردازش رشته
How long is a piece of string?
[Britisch E]
[Australian E]
[when length amount or duration is indeterminate]
<idiom>
U
من هم جوابی ندارم.
[وقتی کسی پرسشی دارد]
[اصطلاح مجازی]
How long is a piece of string?
[Britisch E]
[Australian E]
[when length amount or duration is indeterminate]
<idiom>
U
من هم نمی دانم
[وقتی کسی پرسشی دارد]
[اصطلاح مجازی]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com