English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 139 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
flood protection U حفافت در مقابل طغیان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
flood U طغیان
flood U سیل
flood U طوفان
flood U رو د دریا
flood U اشک
flood U غرق کردن
flood U سیل گرفتن
flood U طغیان کردن
flood U بیش از 1 نفر دریافت کننده توپ را بمنطقه دفاع حریف فرستادن
flood way U سیل
flood waters {pl} U سیل
flood currents U جریان سیلابی
flood current U جریان مدی
maximum flood U سیل بیشینه
subject to the flood U دستخوش سیل
flood waters {pl} U طغیان آب
flood risk U خطر سیل
flood gate U بندسیلگیر
flood control U سیل بندی
counter flood U اب گیری ضد انحراف ناو متعادل کردن ناو با پر کردن مخازن ان
flood oiling U روغنکاری گردشی
flood currents U سیلاب
flood currents U پندام
flood walls U سیل بند
flood volume U حجم سیل
flood valve U شیر پر اب کن
flood tide U اب مد
flood tide U مد
flood stage U تراز بحرانی طغیان
initial flood U پیش سیل
flood plain U دشت سیلابی
flood lubrication U روغنکاری سیلابی
flood gate U سد دریچهای
maximum flood U طغیان بیشینه
flood gate U ابگیره
flood discharge U بده فزون ابی بده سیل
flood discharge U بده طغیان
catastrophic flood U سیل بلاخیز
flash flood U سیل برق اسا
flood level mark U داغ سیلاب
daily flood peak U حداکثر سیل روزانه
daily flood peak U بیشینه روزانه سیل
anti flood valve U شیر اطمینان مانع طغیان
maximum flood discharge U بده حداکثرطغیان
The flood swepot away the bridge. U سیل پل رابرد
forced flood lubrication U روغنکاری تحت فشار
maximum flood discharge U بده بیشینه طغیان
distributed flood ligh system U روشنائی کلی توسط پروژکتور
protection U کپی اضافی از فیلم یا نوار اصلی
protection U عملی که مانع کپی گرفتن از دادههای محرمانه افراد بدون اجازه میشود.
protection U اطمینان از اینکه داده توسط کاربر نامجاز کپی نشده است
protection U پشتیبانی
protection U خط امان
protection U سیگنال بررسی اینکه آیا بخشی از حافظه توسط برنامه قابل دستیابی است یا خیر
protection U مانع کپی گرفتن شدن
protection U سد کردن راه حریف نسبت به مهاجمی که در شرف پاس دادن است
protection U حمایت
protection U نگهداری
protection U تیمارداری
protection U عمل حفافت
protection U حفافت
protection U محافظت
protection U حراست حمایت
protection U حفظ
protection U نیکداشت
over protection U تقویت
under protection U تحت الحمایه
protection U تامین نامه
self protection U حفافت از خود
self protection U برقراری تامین از خود
self protection U دفاع از نفس
self protection U صیانت نفس حفافت از خود
protection key کلید حفافت
protection hood U کلاهک یا روپوش محافظ
head protection U محافظسر
storage protection U حفافت حافظه
environmental protection U حفاظت محیط زیست
password protection U حفافت به کمک کلمه رمز
overvoltage protection U حفافت فشار زیاد
overload protection U حفافت بار زیاد
protection level U سطح حفافت
protection ring U حلقه حفافت
thermal protection U محافظت حرارتی
toe protection U پاشنه بندی
x ray protection U حفافت رونتگن
ear protection U محافظگوش
eye protection U محافظچشم
feet protection U محافظپا
hand protection U محافظدستی
storage protection U حفافت انباره
Under the protection of the law. U درپناه قانون
software protection U حفافت نرم افزاری
rust protection U حفافت در برابر زنگ زدگی
protection from sin U عصمت
over voltage protection U وسیلهای که باعث میشود منبع تغذیه حد مط لوب را داشته باشد
anticorrosive protection U حفافت در برابر خوردگی
data protection U حفافت داده ها
anodic protection U حفافت اندی
copy protection U حفافت دربرابر کپی
copy protection U محافظت از کپی
copy protection U جلوگیری از اعمال کپی
consumer protection U حمایت از مصرف کننده
collective protection U حفافت جمعی
collective protection U حفافت گروهی
cell protection U حفافت سل
cathode protection U حفافت کاتدی
block protection U حفافت بلوک
armor protection U حفافت زرهی
bank protection U ساحلبانی
bank protection U ساحل داری
bank protection U حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان
armor protection U حفافت درمقابل ادوات زرهی پوشش زرهی
degree of protection U میزان حفافت
degree of protection U میزان تامین درجه حفافت
distance protection U وسیله حفافت فاصله
memory protection U حفافت حافظه
lightning protection U با خاموش کننده مغناطیسی
insulation protection U حفافت عایق بندی
memory protection U پشتیبانی ازحافظه
impedance protection U حفافت امپدانس
environmetal protection U حمایت محیط زیستی
file protection U حفافت پرونده
file protection U حفافت فایل
The Physics of Radiation Protection U بهداشت پرتوی
The Physics of Radiation Protection U فیزیک محافظت از پرتو
The Physics of Radiation Protection U فیزیک بهداشت
positional protection device U دستگاه حفافت درگاه
power system protection U حفافت سیستم قدرت
line differential protection U حفافت دیفرانسیلی خط
rust protection paint U رنگ ضد زنگ
frost protection preparation U ضدیخ
high tension protection U حفافت فشار قوی
protection and indemnity club U باشگاه حفظ منافع و جبران خسارت
indirect bank protection U کناره بندی غیر مستقیم
overflow protection switch U کلیدحافظآبهایاضافی
respiratory system protection U حافظدستگاهتنفسی
anti skid protection U حفافت از لغزش
Protection money. Racket money. U باج سبیل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com