English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 140 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
floating dock U حوضچه شناور تعمیر کشتی
floating dock U حوض شناور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dock U بریدن کوتاه کردن
dock U جایگاه متهم در دادگاه
dock U سرسره
dock U تعمیرگاه کشتی
dock U حوضچه تعمیر ناو
dock U بارانداز
dock U حوض تعمیرات
dock U جای محکوم یازندانی در محکمه
dock U جاخالی کردن موقوف کردن
dock U اسکله
dock U لنگرگاه
dock receipt U قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
dock master U راهنمای حوض
dock dues U هزینههای لنگرگاه
dock yard U محوطه بارانداز
dock charges U هزینههای حوض dock-dues : syn
dove dock U حشیشه السعال
dock receipt U رسید لنگرگاه
dry dock U استخر تعمیر کشتی در لنگرگاه
dry dock U حوض خشک
dry dock U محل تعمیر کشتی
dry dock U کشتی را در حوضچه تعمیرگذاردن
dock receipt U رسیدی که مسئول لنگرگاه پس ازدریافت کالا صادر میکند
dock trials U ازمایشهای بعد از تعمیر ناو ازمایش قبل از دریانوردی
graving dock U اسکله مخصوص تمیز کردن ویا تعمیر نمودن کشتی
sour dock U ترشک
sill of a dock U سد حوض دریایی
sill of a dock U ستون مدخل حوض دریایی
dock worker U رجوع شود به longshoreman
dock workers U رجوع شود به longshoreman
loading dock U بارگیریبارانداز
To dock . To berth. U پهلو گرفتن (کشتی در اسکله )
graving dock U حوض در دار
graving dock U حوضچه تعمیرکشتی
wet dock U basin
dock warrant U رسید لنگرگاه
dock warrant U سند مالکیت کالای موجود در انبار لنگرگاه
dock warrant U رسید انبار بارانداز
dock yard U محوطه لنگرگاه
elf dock U زنجبیل شامی
elf dock U شیرینی که اززنجبیل شامی سازند
amphibious transport dock U ناو حمل و نقل اب خاکی
landing ship dock U اسکله فرود اب خاکی
amphibious transport dock U ناومخصوص ترابری اب خاکی
floating U نوک پرواز کننده
floating U مواج
floating U فاقدوسیله اتصال
floating U غوطه ور
floating U جابجا شده
floating U متغیر
floating U متحرک
floating U سیال مواج
floating U اضافی
floating U لیسه کردن
floating U صاف کردن
floating U متحرک برروی اب
floating U پنجرهای که قابل انتقال به هر بخش صفحه باشد
floating U عددی که به صورت اعشاری نمایش داده شود
floating U UPC ویژه که میتواند روی اعداد اعشاری به سرعت عملیات انجام دهد
floating U غیر ثابت . حرفی که جدا از حرفی است که باید به آن وصل باشد
floating U عملیات ریاضی روی اعداد اعشاری
floating U محل مخصوص در رابط ه با آدرس مرجع
floating U نشانه یا برچسبی که یک دستور یا کلمه مشخص را بیان میکند بدون توجه به محل آن
floating U علامت عددی در عدد کسری که با یک نقط ه پس از اولین رقم و بعد توان نشان داده میشود. تا همه اعداد به حالت استاندارد نمایش داده شوند
floating U شناوری
floating U شناور
floating U عمل ریاضی روی عدد اعشاری
floating policy U بیمه نامه متغیر
floating reamer U برقو یا جدار تراش متحرک
floating reserve U احتیاط سیال
floating reserve U نیروی ذخیره احتیاط متحرک
floating reticle U عدسی مواج
floating trade U تجارت دریایی
floating reticle U تار موی مواج زاویه یاب یا دوربین
floating ribs U دندههای ازاد
floating tool U ابزار متحرک
floating screed U شمشه گچی
floating point U ممیز شناور [ریاضی]
floating voter U فردیکهبههیچحزبسیاسیمتکینیست
floating population U جمعیتشناور
floating sleeve U آستینبلندآزاد
floating roof U سقفشناور
floating rib (2) U دندهآزادجناقسینه
floating head U تیغهمسطح
to stay floating U معلق ماندن [در محیطی] [فیزیک] [شیمی]
floating rates U نرخهای بارهای دریایی
floating light U کشتی فانوس دار
floating point U ممیز شناور
floating aquatics U ابزیان شناور
floating crane U جرثقیل متحرک
floating debt U بدهی متغیر
floating drydock U حوضچه شناور خشک
floating fender U زنجیر شناوری که به فاصلههای معینی از یک کانال نصب میشود تا در موقع حوادث ازان استفاده شود
floating fundation U پی شناور
floating grid U شبکه شناور
floating gyro U ژایرو شناور
floating harbour U لنگرگاهی که ازموج شکنهای شناورساخته باشند
floating charactep U دخشه شناور
floating cargo U باری که باکشتی حمل میشود
floating cargo U باری که دردریا است
floating audress U نشانی شناور
floating axle U محور نوسان
floating base U ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
floating battery U باتری ذخیره
floating bearing U یاطاقان نوسان دار
floating bridge U پل شناور
floating bridge U پل متحرک موقتی
floating capital U سرمایه متحرک
floating island U جزیره شناور ومصنوعی شیرینی
floating kidney U کلیه متحرک
floating mine U مین سطحی
floating mine U مین شناور
floating base U پایگاه شناور دریایی
floating point U با ممیز شناور
floating mastic U ملاط قیری
floating mark U نقاط ایستگاه برجسته بینی
floating mark U نقاط مواج عکس هوایی
floating lines U خطوط مواج عکس هوایی
floating lines U خطوط مواج برجسته نگاری وبرجسته بینی
floating light U انبان شناورچراغ دار
floating point number U عدد با ممیز شناور
floating point notation U نشان گذاری با ممیز شناور
floating point constant U ثابت ممیز شناور
floating point operation U عملیات ممیز شناور
floating point calculation U محاسبات اعداد نمایی یا علمی
floating point number U اعداد ممیز شناور [ریاضی]
floating point arithmetic U حساب ممیز شناور
floating point operation U عملکردبا ممیز شناور
floating point representation U نمایش با ممیز شناور
free floating anxiety U اضطراب فراگیر
floating exchange rate U نرخ متغیرارز
floating exchange rate U نرخ شناور ارز
floating point basic U نوعی زبان BASIC که اجازه استفاده از اعداد اعشاری رامیدهد
floating rate of exchange U نرخ شناور ارز
floating pontoon bridge U پل پونتون
floating tool holder U ابزارگیر متحرک
floating point rutine U روال ممیز شناور
floating-roof tank U مخزنسقفشناور
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com