English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 55 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
flags of convenience U کشتی با پرچم غیر
flags of convenience U پرچم اسایش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
convenience U آسودگی
convenience U اسودگی
convenience U تسهیلات
convenience U راحتی
flag of convenience U پرچم اسایش
flag of convenience U کشتی با پرچم غیر
marriage of convenience U ازدواج مصلحتی
marriages of convenience U ازدواج مصلحتی
convenience food U خوراک پیش پخته
convenience food U غذایی که پختن یا کشیدن آن آسان باشد
convenience foods U خوراک پیش پخته
convenience foods U غذایی که پختن یا کشیدن آن آسان باشد
convenience store U خواربار فروشی کوچک
convenience stores U خواربار فروشی کوچک
marrige of convenience U پیوند با چشم داشت
public convenience U توالتعمومی
A marriage of convenience . U ازدواج مصلحتی
convenience outlet U پریزتسهیلات
at your earliest convenience U در اولین فرصت مناسب
convenience outlet [American] U پریز [الکترونیک یا مهندسی برق]
flags U پرچم ساعت شطرنج
flags U زنبق
flags U 1-روش نشان دادن انتهای فیلد یا یک چیز مخصوص در پایگاه داده ها. 2-روش گزارش دادن وضعیت ثبات پس از یک عمل ریاضی یا منط قی
flags U جلب توجه برنامه در شبکه در حین اجرا برای تامین نتیجه یا گزارش دادن یا اعدام یک چیز خالص
flags U یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flags U یک بیت در یک کلمه که برای پرچم یک عمل مشخص به کار می رود
flags U ترتیب کد که به گیرنده اطلاع میدهد که حروف بعدی بیان کننده عملیات کنترلی است
flags U پژمرده کردن
flags U ازپا افتادن
flags U سست شدن
flags U سنگفرش کردن پایین افتادن
flags U باپرچم علامت دادن
flags U پرچم دار کردن پرچم زدن به
flags U جاده سنگ فرش
flags U سنگ فرش
flags U برگ شمشیری
flags U دم انبوه وپشمالوی سگ
flags U علم
flags U بیرق
flags U پرچم
flags U فرآیند یا وضعیت یا موقعیتی که یک پرچم را تنظیم میکند
flags U ثباتی که حاوی بیتهای پرچم و وضعیت CPU است
flags U نشانه وقوع عدد نقلی ناشی از تفریق یا جمع
flags U بیت ای در کلمه که در صورت وقوع سر زیر ریاضی یک میشود
flags U نشانهای که محتوای ثبات یا نتیجه صفر است
flags U ترتیب کدها در شبکه ارسال بسته برای معرض شروع و خاتمه یک فریم داده
flags U خسته شدن دونده دراخر مسابقه
flags U پرچم مخابره
flags U تخته سنگ
flags U پرچم افراشتن افراشتن
exchange of flags U مبادله پرچمها
flags were their only signals U یگانه علامت ایشان پرچم بود
The demonstrators were waving the flags. U تظاهر کنندگان پرچمها راتکان می دادند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com