English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fixed program computer U computer program wired
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fixed word length computer U کامپیوتر با طول کلمه ثابت
computer program U برنامه کامپیوتری
computer program U برنامه کامپیوتر
stored program computer U کامپیوتر با برنامه انباشته کامپیوتر با برنامه ذخیره شده
fixed U گیردار
fixed U ماندنی
fixed U ثابت
well fixed U خوب تثبیت شده
fixed U قطعی
well fixed U پولدار
fixed U معین
fixed U ثابت شده
well fixed U ثروتمند
well fixed U دارا
fixed U مقطوع
fixed U ماندنی مقطوع
I'll get you all fixed up. U همه چیز را برایتان درست وروبراه خواهم کرد
fixed inputs U نهادههای ثابت
fixed winglet U بالچهثابت
fixed light U چراغ ثابت
fixed support U تکیه گاه گیردار
Price are fixed here . U دراینجا قیمتها ثابت هستند
fixed length U با درازای ثابت
fixed investment U سرمایه گذاری ثابت
fixed inputs U منابع ثابت
fixed shell U گلوله متصل
fixed material U مواد پایدار
fixed pivot U لولای ثابت
fixed point U با ممیز ثابت
fixed arch U طاقثابت
fixed bayonet U سرنیزهثابت
fixed point U نقطه ثابت
fixed blade U تیغهثابت
fixed base U پایهثابت
fixed pivot U محور ثابت چرخش یکانها نفر لولا برای گردش یکانها
fixed jaw U اهرم ثابت
fixed platform U سکویثابت
fixed beam U تیر دوسر گیردار
fixed portion U سهام معینه
fixed portion U فرض
fixed supply U ذخیره معین کالای فاسد شدنی
fixed supply U عرضه ثابت
fixed storage U حافظه ثابت
fixed stock U مالک انحصاری سهام
fixed stars U ثوابت
fixed star U ثوابت
fixed star U ستاره ثابت
fixed round U فشنگ ثابت
fixed spool U قسمت ثابت قرقره ماهیگیری
fixed round U فشنگ کامل
fixed support U بردگاه گیردار
fixed system U توزیع ثابت اب
fixed price U قیمت ثابت
carbon fixed U کربن ثابت
fixed property U اموال غیر منقول
fixed storage U انباره ثابت
fixed property U سرمایه ثابت
fixed radix U با مبنای ثابت
we fixed in the town U در شهر ماندیم
fixed resources U منابع ثابت
fixed reticle U عدسی ثابت دوربین
fixed weight U وزن ثابت
fixed reticle U تار موی ثابت زاویه یاب
fixed spacing U فاصله دهی ثابت
fixed ammunition U مهمات ثابت
fixed wing U هواپیمای بال ثابت
fixed wing U بال ثابت
fixed-wing U هواپیمای بال ثابت
fixed-wing U بال ثابت
carbon fixed U ذغال ثابت
fixed capital U سرمایه ثابت
fixed casement U قاب ثابت
fixed cost U هزینه ثابت و معین
fixed costs U هزینههای ثابت
fixed costs U هزینههای سرمایهای
fixed costs U هزینههای که وابسته به حجم تولید نمیباشد
fixed davit U قایق بالابر ثابت
fixed capital U سپرده ثابت اموال ثابت یکان
fixed area U ناحیه ثابت
fixed asset U دارائی ثابت
fixed assets U داراییهای ثابت
fixed assets U درائیهای ثابت مانند ساختمان و ماشین الات
fixed assets U دارائیهای ثابت
fixed beam U تیر دو سر گیردار
fixed beam U تیر گیردار
fixed bridge U پل ثابت
fixed bridge U پلی که بجز انبساط و انقباض هیچگونه حرکتی ندارد
fixed budget U بودجه ثابت
fixed capacitor U خازن ثابت
fixed beam U تیر ثابت
fixed davit U جرثقیل ثابت
fixed davit U davit gantrytype : syn
fixed disk U دیسک ثابت
fixed ersistor U مقاومت ثابت
fixed condenser U خازن ثابت
fixed fire U اتش نشان شده
fixed point U ممیز ثابت
fixed factor U عوامل ثابت تولید
fixed field U میدان ثابت
fixed fire U اتش متمرکز
fixed format U قابل ثابت
fixed head U با نوک ثابت
fixed idea U فکریکه درذهن فرورفته وماندنی شده است
fixed echo U انعکاس ثابت روی صفحه رادار
fixed factor U عوامل تولید ثابت
fixed geometry U هواپیمایی با بال ثابت
fixed idea U تعصب
fixed income U درامد ثابت
fixed echo U اکوی ثابت
fixed ground water U اب زیرزمینی ماندگار
fixed share of an heir U فرض در ارث
fixed selling price U قیمت ثابت فروش
fixed length record U رکورد باطول ثابت
fixed head disk U گرده با نوک ثابت
fixed interval schedule U برنامه فاصلهای ثابت
cost plus a fixed fee U هزینه بعلاوه حق الزحمه ثابت
fixed length record U مدرک با درازای ثابت
fixed length record U رکورد با درازای ثابت
fixed head disk U دیسک با نوک ثابت
fixed point notation U نشان گذاری با ممیز ثابت
fixed bed polymerization U بسپارش در بستر ثابت
fixed roller gate U دریچه چرخ قرقرهای ثابت
fixed numeric format U قالب عددی ثابت
fixed point notation = U نمایش عدد که محل ارقام و نقط ه اعشاری را در کامپیوتر نگه می دارد تا بیشترین تعداد اعداد قابل مدیریت را محدود کند
fixed point number U عدد با ممیز ثابت
fixed point operation U عملکرد با ممیز ثابت
fixed point part U جزء کسری
fixed point arithmetic U حساب ممیز ثابت
fixed point representation U نمایش ممیز ثابت
fixed post system U سیستم پستهای نگهبانی ثابت
fixed post system U سیستم پاسگاه ثابت
fixed end moment U لنگر گیرداری
fixed production coefficients U ضرایب تولید ثابت
fixed cost curve U منحنی هزینه ثابت
fixed exchange rate U نرخ ثابت ارز
fixed input coefficients U ضریب نهادههای ثابت
fixed exchange rate U نرخ مبادله ثابت ارز
fixed ratio schedule U برنامه نسبتی ثابت
fixed pitch propeller U ملخ با گام ثابت
fixed point notation = U قوانین و روشهای ریاضی با استفاده از اعداد اعشاری
average fixed cost U هزینه ثابت متوسط
fixed disk [American E] U دیسک سخت [رایانه شناسی]
fixed disc [British E] U دیسک سخت [رایانه شناسی]
net fixed investment U سرمایه گذاری ثابت خالص
fixed-gear bicycle U دوچرخه دنده ثابت [بدون چرخ آزاد]
fixed-roof tank U سقفثابتمخزن
fixed distance marking U خطمقطعثابت
moment at fixed ends U لنگر سر گیردار تیر
fixed wheel gate U دریچه قرقرهای با محورثابت
fixed size records U رکوردهای با اندازه ثابت
heirs having fixed shares U ذوالفرائض
fixed word length U کلمه با طول ثابت
total fixed cost U کل هزینه ثابت
fixed wing aircraft U هواپیما با بال ثابت
fixed term deposit U سپرده ثابت
fixed time call U مکالمه در زمان معین و ثابت
fixed head disk unit U واحد دیسک با هد ثابت
fixed center turret lathe U ماشین تراش با مرکز ثابت
duplex fixed bed miller U دستگاه فرز دوبل
fixed slab buttress dam U سد با پشتبند ثابت
program U برنامه ریزی کردن
program id U شناسنامه برنامه
program U دستور
program U برنامه دستور
program U مجموعه حرکات اسکیت باز برنامه مسابقه ها در یک روز در محل معین
program U برنامه دادن برنامه ریختن
program U مجموعه دستورات کامل که کامپیوتر را برای کار مشخصی هدایت میکند
program U نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
program U نقشه
program U روش کار پروگرام
program U دستور کار
program U برنامه تهیه کردن
program U برنامه دارکردن
program U برنامه نوشتن
program U برنامه
computer U اکامپیوتر
computer U ماشین الکترونیکی
computer U ماشین حساب
computer U ماشین متفکر
computer U کامپیوتر
computer U حسابگر الکترونی
computer U ماشین حساب کامپیوتر
computer U شمارنده
My Computer U نشانهای که اغلب در گوشه سمت چپ در بالای صفحه نمایش در پنجره جاری قرار دارد. و حاوی مروری بر PC است
computer U رایانه
program analyzer U تحلیل کننده برنامه
program analyzer U برنامه کاو
program aircraft U جمع کل هواپیماهای موجودیک کشور
program checkout U وارسی برنامه
maintenance program U برنامه نگهداشت
drawing program U نرم افزار طراحی و رسم روی صفحه توسط کاربر
exercise program U برنامه عملیات مانور برنامه تمرین
executive program U برنامه مجری
even driven program U برنامه رویدادی
program budget U بودجه برنامهای
program cards U کارتهای برنامه
executive program U برنامه اجرایی
program chaining U اتصال برنامه
draw program U برنامه ترسیم
program coding U کدگذاری برنامه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com