Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
fixed input coefficients
U
ضریب نهادههای ثابت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fixed production coefficients
U
ضرایب تولید ثابت
coefficients
U
ضریب تاثیر
coefficients
U
عامل مشترک
coefficients
U
ضریب
rotation coefficients
U
ضرایب مربوط به چرخش زمین که روی گلوله اثر دارد
technical coefficients
U
ضرائب فنی
fixed
U
ثابت شده
fixed
U
ماندنی مقطوع
well fixed
U
ثروتمند
well fixed
U
دارا
well fixed
U
پولدار
well fixed
U
خوب تثبیت شده
I'll get you all fixed up.
U
همه چیز را برایتان درست وروبراه خواهم کرد
fixed
U
معین
fixed
U
ثابت
fixed
U
مقطوع
fixed
U
ماندنی
fixed
U
گیردار
fixed
U
قطعی
fixed echo
U
انعکاس ثابت روی صفحه رادار
fixed cost
U
هزینه ثابت و معین
fixed costs
U
هزینههای ثابت
fixed assets
U
دارائیهای ثابت
fixed costs
U
هزینههای سرمایهای
fixed costs
U
هزینههای که وابسته به حجم تولید نمیباشد
fixed davit
U
قایق بالابر ثابت
fixed assets
U
درائیهای ثابت مانند ساختمان و ماشین الات
fixed davit
U
davit gantrytype : syn
fixed disk
U
دیسک ثابت
fixed echo
U
اکوی ثابت
fixed ersistor
U
مقاومت ثابت
fixed round
U
فشنگ کامل
fixed casement
U
قاب ثابت
fixed capital
U
سپرده ثابت اموال ثابت یکان
fixed beam
U
تیر گیردار
fixed beam
U
تیر دوسر گیردار
fixed bridge
U
پل ثابت
fixed bridge
U
پلی که بجز انبساط و انقباض هیچگونه حرکتی ندارد
fixed beam
U
تیر دو سر گیردار
fixed beam
U
تیر ثابت
fixed budget
U
بودجه ثابت
fixed capacitor
U
خازن ثابت
fixed condenser
U
خازن ثابت
fixed davit
U
جرثقیل ثابت
fixed capital
U
سرمایه ثابت
fixed factor
U
عوامل تولید ثابت
fixed factor
U
عوامل ثابت تولید
fixed pivot
U
لولای ثابت
fixed pivot
U
محور ثابت چرخش یکانها نفر لولا برای گردش یکانها
fixed point
U
ممیز ثابت
fixed point
U
با ممیز ثابت
fixed point
U
نقطه ثابت
fixed portion
U
سهام معینه
fixed portion
U
فرض
fixed price
U
قیمت ثابت
fixed property
U
اموال غیر منقول
fixed property
U
سرمایه ثابت
fixed radix
U
با مبنای ثابت
fixed resources
U
منابع ثابت
fixed reticle
U
عدسی ثابت دوربین
fixed material
U
مواد پایدار
fixed light
U
چراغ ثابت
fixed length
U
با درازای ثابت
fixed field
U
میدان ثابت
fixed fire
U
اتش متمرکز
fixed fire
U
اتش نشان شده
fixed format
U
قابل ثابت
fixed geometry
U
هواپیمایی با بال ثابت
fixed head
U
با نوک ثابت
fixed idea
U
فکریکه درذهن فرورفته وماندنی شده است
fixed idea
U
تعصب
fixed income
U
درامد ثابت
fixed inputs
U
نهادههای ثابت
fixed inputs
U
منابع ثابت
fixed investment
U
سرمایه گذاری ثابت
fixed reticle
U
تار موی ثابت زاویه یاب
fixed assets
U
داراییهای ثابت
fixed winglet
U
بالچهثابت
fixed supply
U
عرضه ثابت
fixed storage
U
حافظه ثابت
fixed storage
U
انباره ثابت
fixed stock
U
مالک انحصاری سهام
fixed stars
U
ثوابت
fixed star
U
ثوابت
fixed star
U
ستاره ثابت
fixed spool
U
قسمت ثابت قرقره ماهیگیری
fixed supply
U
ذخیره معین کالای فاسد شدنی
fixed jaw
U
اهرم ثابت
fixed blade
U
تیغهثابت
fixed bayonet
U
سرنیزهثابت
fixed weight
U
وزن ثابت
fixed base
U
پایهثابت
fixed platform
U
سکویثابت
fixed system
U
توزیع ثابت اب
fixed support
U
بردگاه گیردار
fixed support
U
تکیه گاه گیردار
fixed spacing
U
فاصله دهی ثابت
fixed arch
U
طاقثابت
fixed wing
U
بال ثابت
fixed round
U
فشنگ ثابت
fixed wing
U
هواپیمای بال ثابت
carbon fixed
U
ذغال ثابت
fixed shell
U
گلوله متصل
fixed ammunition
U
مهمات ثابت
carbon fixed
U
کربن ثابت
fixed-wing
U
بال ثابت
fixed area
U
ناحیه ثابت
fixed asset
U
دارائی ثابت
we fixed in the town
U
در شهر ماندیم
fixed-wing
U
هواپیمای بال ثابت
Price are fixed here .
U
دراینجا قیمتها ثابت هستند
fixed head disk
U
دیسک با نوک ثابت
fixed point arithmetic
U
حساب ممیز ثابت
fixed roller gate
U
دریچه چرخ قرقرهای ثابت
fixed distance marking
U
خطمقطعثابت
fixed pitch propeller
U
ملخ با گام ثابت
fixed numeric format
U
قالب عددی ثابت
heirs having fixed shares
U
ذوالفرائض
fixed point representation
U
نمایش ممیز ثابت
fixed point notation
U
نشان گذاری با ممیز ثابت
fixed point notation =
U
نمایش عدد که محل ارقام و نقط ه اعشاری را در کامپیوتر نگه می دارد تا بیشترین تعداد اعداد قابل مدیریت را محدود کند
fixed length record
U
مدرک با درازای ثابت
fixed post system
U
سیستم پستهای نگهبانی ثابت
fixed post system
U
سیستم پاسگاه ثابت
total fixed cost
U
کل هزینه ثابت
fixed program computer
U
computer program wired
fixed point part
U
جزء کسری
fixed point operation
U
عملکرد با ممیز ثابت
fixed point number
U
عدد با ممیز ثابت
net fixed investment
U
سرمایه گذاری ثابت خالص
moment at fixed ends
U
لنگر سر گیردار تیر
fixed ratio schedule
U
برنامه نسبتی ثابت
fixed point notation =
U
قوانین و روشهای ریاضی با استفاده از اعداد اعشاری
fixed length record
U
رکورد باطول ثابت
fixed size records
U
رکوردهای با اندازه ثابت
average fixed cost
U
هزینه ثابت متوسط
fixed cost curve
U
منحنی هزینه ثابت
fixed disk
[American E]
U
دیسک سخت
[رایانه شناسی]
fixed disc
[British E]
U
دیسک سخت
[رایانه شناسی]
fixed-gear bicycle
U
دوچرخه دنده ثابت
[بدون چرخ آزاد]
cost plus a fixed fee
U
هزینه بعلاوه حق الزحمه ثابت
fixed share of an heir
U
فرض در ارث
fixed selling price
U
قیمت ثابت فروش
fixed bed polymerization
U
بسپارش در بستر ثابت
fixed interval schedule
U
برنامه فاصلهای ثابت
fixed end moment
U
لنگر گیرداری
fixed exchange rate
U
نرخ ثابت ارز
fixed exchange rate
U
نرخ مبادله ثابت ارز
fixed length record
U
رکورد با درازای ثابت
fixed word length
U
کلمه با طول ثابت
fixed wing aircraft
U
هواپیما با بال ثابت
fixed wheel gate
U
دریچه قرقرهای با محورثابت
fixed time call
U
مکالمه در زمان معین و ثابت
fixed term deposit
U
سپرده ثابت
fixed-roof tank
U
سقفثابتمخزن
fixed ground water
U
اب زیرزمینی ماندگار
fixed head disk
U
گرده با نوک ثابت
duplex fixed bed miller
U
دستگاه فرز دوبل
fixed center turret lathe
U
ماشین تراش با مرکز ثابت
fixed slab buttress dam
U
سد با پشتبند ثابت
fixed head disk unit
U
واحد دیسک با هد ثابت
fixed word length computer
U
کامپیوتر با طول کلمه ثابت
input
U
کامپیوتر یا وسیلهای که کندترین بخش آن ارسال داده است
input
U
درون گذاشت
input
U
مصرفی
input
U
درونداد
input
U
توان اولیه
input
U
توان ورودی ورودی
input
U
سیگنال اولیه
input
U
سردستهای که وسیله ورودی را به کامپیوتر وصل میکند
input
U
ورودی
input
U
پول بمیان نهاده
input
U
خرج
input
U
نیروی مصرف شده
input
U
توان ورودی
input
U
درون داد
input
U
انرژی وارده به دستگاه قدرت ورودی
input
U
درداده
input
U
در رونده
input
U
مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان دریافت داده از وسیله خارجی میدهد
input
U
بخشی از حافظه اصلی که داده ارسالی از حافظه پشتیبان را می گیرد تا پردازش شود یا در بخشهای دیگر توزیع شود
input
U
داده یا اطلاعی که به کامپیوتر منتقل شده است
input
U
عمل وارد کردن اطلاعات
input
U
سیگنالهای الکتریکی که به مدارهای مربوطه اعمال می شوند تا عملیات را انجام دهند
input
U
انتقال داده یا اطلاع از خارج کامپیوتر به حافظه اصلی اش
input
U
دادن ورودی
input
U
داده ها اطلاعات ورودی
input
U
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
input
U
وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
input
U
لیست دستورات که به صورت ورود انجام می شوند.
input
U
فضای ذخیره سازی موقت داده از رسانه ورودی پیش از ارسال آن به حافظه یا پشتیبان
input
U
ای که خلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر
input
U
کامپیوتری که داده دریافت میکند
input
U
مجموعه دستوراتی که وسیله ورودی /خروجی را کنترل میکند و داده دریافتی را به محل اصلی ذخیره سازی انتقال میدهد
input
U
1-تابع ورودی . 2-فضای ورودی
input
U
دستور زبان برنامه نویسی که منتظر ورود داده می ماند از پورت یا صفحه کلید
input
U
وسیله ورودی
input
U
بلاک داده ارسالی به فضای ورودی
input stream
U
مسیل ورودی
input stream
U
جریان سیر ورودی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com