English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fishing gear U اسباب ماهیگیری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fishing U ماهیگیری
fishing U ماهیگیری حق ماهیگیری
fishing U ورزش ماهیگیری
fishing U پشت بند گذاری
still fishing U ماهیگیری با روش ثابت نگهداشتن نخ و قلاب تا ماهی بسراغ ان بیاید
jug fishing U ماهیگیری با بطری
jump fishing U ماهیگیری سیار برای کشف محل ماهیها
drift fishing U ماهیگیری از قایق شناور
put and take fishing U انداختن ذخیره ماهی به اب برای امادگی ماهیگیری درفصل
coarse fishing U ورزشماهیگیری
float fishing U ماهیگیری با قایق متحرک
fishing jacket U ژاکتماهیگیری
ice fishing U ماهیگیری از سوراخهای یخ
bow fishing U ماهیگیری با تیر و کمان
fishing net تورماهیگیری
fishing line U زه قلاب
surf fishing U ماهیگیری در موج
match fishing U مسابقه ماهیگیری درانگلستان
fly-fishing U ماهیگیری با طعمه مصنوعی
fishing vessel U کشتی ماهی گیری
fishing rod U چوب ماهیگیری
fly fishing U ماهیگیری با طعمه مصنوعی
fishing expedition U تحقیق استنطاق
fishing expedition U بازپرسی قانونی
fishing chair U صندلی در قایق ماهیگیری
fishing boat U کرجی ماهی گیری
fishing line U ریسمان ماهی گیری
fishing tackle U ابزار ماهیگیری
fishing rods U چوب ماهیگیری
gear in U درگیر شدن
gear چرخ دنده
out of gear U خراب
out of gear U ازهم سواشده
in gear U اماده
in gear U دایر
in gear U اماده حرکت
get in gear [get into gear] <idiom> U بعد از مدتی دوباره سررشته امور را به دست گرفتن.
out of gear U ازدنده بیرون افتاده
gear in U درگیری دو چرخ دنده
gear U ابزار وسایل لباس مخصوص
gear U پوشش دنده دار
gear U اسباب لوازم
gear U کردن اماده کارکردن
gear U انتقال دادن
gear U پوشانیدن
gear U جعبه دنده
gear U الات جامه
gear U افزار
to go out of gear U خراب شدن
to go out of gear U مختل شدن ازکارافتادن
gear دنده
gear مجموع چرخهای دنده دار
to gear down U باعوض کردن دنده کندکردن
gear U ادوات
to gear up U باعوض کردن دنده تندکردن
gear housing U پوششچرخدنده
mess gear U وسایل غذاخوری
mess gear U جعبه فروف سرباز یا مسافر
mess gear U وسایل نظافت نهارخوری
low gear U دنده کندکن
helical gear U چرخ دنده حلزونی
herringbone gear U چرخ دندانه جناغی
high gear U دنده قوی خودرو
hoisting gear U چرخ دنده بالابر
pull gear U چرخ دنده بالابر
head gear U کلاه تمرین بوکس
head gear U روسری
head gear U پوشش سر
gear wheel U چرخ دنده
gear wheel U چرخ دندانه دار
gear cable U کابلچرخدنده
landing gear U چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
landing gear U عراده هواپیما وسایل فرود امدن
landing gear U ارابه فرود
loose gear U چرخ دندانه هرزگرد
spiral gear U چرخ دنده حلزونی
nose gear U قسمت جلوی ارابه فرود ازنوع تری سیکل صرفنظر ازفاصله ان تا دماغه
gear wheels U چرخ های دندانه دار
step up gear U چرخ دنده افزاینده
switch gear U وسیله اتصال
synchromesh gear U گیربکس سنکرون
timing gear U چرخ دنده میل بادامک
training gear U گردونه در سمت
transmission gear U چرخ دنده انتقال
tumble gear U چرخ واسطه
tumble gear U چرخ دنده واسطه
valve gear U مکانیزمی که برای بحرکت دراوردن سوپاپهای موتورپیستونی
worm gear U چرخ دنده حلزونی
worm gear U دنده مارپیچی
worm gear U دنده مورب
steering gear U جعبه فرمان
steering gear U جعبه دنده فرمان
steering gear U دنده سکان
oil gear U جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
sun gear U چرخ دنده خورشیدی
planetary gear U دنده خورشیدی
planetary gear U جعبه دنده خورشیدی
planetary gear U چرخ دنده سیارهای
reduction gear U جعبه دنده تبدیل سرعت
reduction gear U جعبه دنده کاهنده سرعت
reduction gear U چرخ دنده کاهنده
rocker gear U تنظیم جاروبک
running gear U قسمت حرکت کننده ماشین
spur gear U چرخ دندانه دار
spur gear U دنده ملخی
spur gear U دنده مهمیزی دنده خاردار
steering gear U دنده فرمان
worm gear U دنده حلزونی پیچ حلزونی
reverse gear U دنده معکوس
gear stick U دسته دنده اتومبیل
gear lever U دسته دنده اتومبیل
gear shift U دسته دنده اتومبیل
breathing gear U ماسک تنفسی
breathing gear U وسیله تنفسی
chaffing gear U وسایل ضد ساییدگی
chaffing gear U وسایل ضد سایش
change gear U چرخ دندانه تبدیل
compasition gear U چرخ دنده مرکب
control gear U دستگاه کنترل
crank gear U چرخ دنده سر میل لنگ
crown gear U چرخ دنده محدب
differential gear U دنده عقب اتومبیل
gear box U جعبه دنده گیرباکس
driving gear U چرخ دنده محرک
high gear <idiom> U آخر سرعت
bathing gear U لوازم شنا [حمام]
bevel gear U چرخ دندانه مخروطی
arrester gear U سیم نگهدارنده
arresting gear U دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
arresting gear U قلابی برای نگه داشتن هواپیماهنگام فرود در فاصله کم
gear wheels U چرخ دنده ها
back gear U یک رشته چرخ دنده که به پایه نظام ماشین تراش وصل می شوند
beach gear U وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
beaching gear U سرسره قایق
beaching gear U وسایل به ساحل کشیدن ناو
bell gear U چرخدنده ثابت بزرگی درسیستم کاهش دور سیارهای
bathing gear U لباس شنا [حمام]
bevel gear U دنده مورب
bevel gear U دنده کرامویل
bevel gear U چرخ دنده مخروطی
elevating gear U چرخ دندانه بالابر
elevator gear U گردونه در ارتفاع
gear ratio U نسبت سرعتهای دورانی محورهای ورودی و خروجی یک جعبه دنده
get one's rear in gear <idiom> U عجله کردن
gear cluster U مجموعه چرخ دنده هایی که جزیی از یک محور میباشد
gear cutter U فرز
gear cutter U دنده تراش
gear cutting دنده تراشی [مهندسی]
gear friction U اصطکاک چرخ دنده
riot gear U نوعیلباسخاصپلیسضدآشوب
gear grinder U ماشین پرداخت چرخ دنده
gear guard U جعبه محافظ برای چرخ دنده ها
gear level U تبدیل کردن
gear level U دسته دنده
gear pump U پمپ دندهای
gear pump U پمپ روغن دندهای
gear quadrant U ماهک جعبه دنده
gear ratio U نسبت چره دنده ها
gear case U پوسته جعبه دنده
gear case U جعبه دنده
gear brake U ترمز سیستم انتقال
external gear U تاج دندانه خارجی
flight gear U لباس پرواز
four gear drive U گیربکس چهار دنده
foxer gear U صداساز
foxer gear U وسیله تولید صدا
fuse gear U متعلقات فیوز
exhaust gear U چرخ دندانه خروجی
gear arrangment U نظم و ترتیب درگیری دو چرخ دنده
gear assembly U مجموعه چرخ دنده ها
gear blank U چرخ دنده کار نکرده
gear box U جعبه دنده
gear box U گیربکس
steering gear housing U بدنه جعبه فرمان
main landing gear U ترمزاصلیفرود
The car is in the reverse gear. U اتو موبیل توی دنده عقب است
fixed-gear bicycle U دوچرخه دنده ثابت [بدون چرخ آزاد]
hour angle gear U ساعتدندهدارگوشهای
accessory gear box جعبه چرخدنده فرعی
nose landing gear U ترمزفروددماغه
worm gear mechanism U مکانیزم چرخ دنده حلزونی
front landing gear U ترمزجلوییفرود
eight speed gear drive U گیربکس هشت دنده
gear friction losses U تلفات اصطکاکی جعبه دنده
gear change box U گیربکس
gear change box U جعبه تعویض دنده
double helical gear U چرخ دندانه مارپیچی دوبل
divided landing gear U ارابه فرود ثابت که هیچ محور افقی بین چرخهای ان وجود ندارد
bevel gear drive U جعبه دنده مخروطی
change gear mechanism U مکانیزم چرخ دندانه تبدیل
bevel gear planer U دستگاه رنده چرخ دندانه مخروطی
bevel gear hob U دستگاه فرز غلطکی چرخ دندانه مخروطی
bevel gear grinder U دستگاه سنگ چرخ دندانه مخروطی
gear lubricant oil U روغن گیربکس
gear transmission ratio U نسبت دنده گیربکس
back gear shaft U محور چرخ دنده هایی که به پایه نظام ماشین تراش متصل می شوند
switch gear cabinet U قفسه کلیدها
switch gear cabinet U شالت شرانک
aircraft arresting gear U جعبه دنده دستگاه مهارهواپیما
starter gear ring U چرخ دنده استارتر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com