Perdic | fishbone stitch | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 42 (4 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	fishbone stitch U	کوکاستخوانی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	fishbone U	خار ماهی
	fishbone U	جناغی
	He choked on a fishbone. U	خار ماهی او [مرد] را خفه کرد.
	fishbone mine U	سیستم مین گذاری که به صورت شاخههای موازی است
	fishbone mine U	سیستم کانال کشی یاحفاری که به صورت شاخههای موازی عرضی کنده میشود
	stitch U	بخیه
	stitch U	بخیه جراحی بخیه زدن
	stitch U	بخیه زدن
	stitch U	کوک
	stitch patterns U	انواعبافت
	garter stitch U	بافترو
	herringbone stitch U	کوکجناقی
	moss stitch U	بافتخزهای
	rib stitch U	بافتکشبافت
	stitch selector U	انتخابگردوخت
	stocking stitch U	بافترو
	chain stitch U	گره یا کوک زنجیره ای جهت جلوگیری از باز شدن گلیم بافت و تزیین و یا کناره بافی و شیرازه بافی مورد استفاده قرار می گیرد
	chevron stitch U	دوختزیکزال
	purl stitch U	قلاب یا کوک چپ وراست
	running stitch U	کوک کوچک زیر و روی پارچه
	slip stitch U	بخیه نامریی
	stitch weld U	جوش بخیهای
	stitch welding U	جوش زنجیرهای
	tent stitch U	کوک اریب
	to put a stitch U	بخیه کردن
	cross stitch U	بخیه دوزی بچپ وراست
	basket stitch U	بافتحصیری
	chain stitch	بافت زنجیری
	cable stitch U	بافتمارپیچ
	to put a stitch U	بخیه زدن
	bullion stitch U	گرهفرانسویچندقلو
	long and short stitch	کوکه ای کوتاه بلند
	French knot stitch U	گرهفرانسوی
	a stitch in time saves nine <proverb> U	علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد
	Romanian couching stitch U	کوکگرهایرومانی
	stitch width selector U	انتخابگرعرضیدوخت
	Oriental couching stitch U	کوکهایمشبکی
	reverse stitch button U	دکمهوارونهکنندهدوخت
	stitch length regulator U	منظمکنندهاندازهدوخت
	stitch control buttons U	دکمههایریزودرشتبافت
	stitch pattern memory U	حافظهبافتودوخت

Recent search history

Forum search

more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy