English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fire ball U نارنجک
fire ball U گلوله انفجاری گوی اتشین اتمی گلوله
fire ball U توپ
fire ball U گلوله
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
elementary fire ball U اتشگوی اغازین
She is a ball of fire. U دختر آتش پاره ای (زرنگ وپرتحرک )
Other Matches
Fire cannot be extinguished by fire . <proverb> U آتش را به آتش خاموش نتوان کرد .
have a ball <idiom> U روزگارخوش داشتن
into a ball U نخ راگلوله کنید
three ball U مسابقه گلف بین سه بازیگر باسه گوی
ball U کانون [کاموا]
ball U بقچه [کاموا ]
no ball U اصطلاحیدرورزشچوگان
to a. the ball U اماده انداختن
to a. the ball U توشدن
on the ball <idiom> U باهوش
have something on the ball <idiom> U باهوش ،زرنگ
four ball U مقایسه امتیازهای تیم دونفره در هر بخش باامتیازهای تیم حریف
best ball U بازی یک نفر درمقابل 2 یا 3نفر برای کسب بهترین امتیاز
to a. the ball U توپ رانشان دادن
ball U توپ دور از دسترس توپزن
ball U بیضه
ball U رقص
ball U گلوله کردن
ball U توپ بازی مجلس رقص
ball U گرهک
ball U گلوله توپ
ball U گوی
ball U ساچمه توپ
ball U توپ
ball U گلوله
ball U بال [رقص]
ball U ساچمه
ball U مجلس رقص
ball U ایام خوش
ball printer U چاپگر توپی
to keep the ball rolling U رشته سخن رانگسیختن پشتش را امدن
to kick a ball U توپ زدن
basket ball U یکجورتوپ بازی
belovedby ball U محبوب همه
big ball U ضربهای در بولینگ که تمام میله ها را می اندازد
to play ball U توپ بازی کردن
to open the ball U پیش قدم شدن
canon ball U گلوله توپ
called ball U گوی تعیین شده از طرف بازیگر
to open the ball U اول رقصیدن
to muff a ball U از بی دست و پایی توپ رانگرفتن
long ball U [شوت کردن بلند توپ] [فوتبال]
ball of toe U گوشت زیر پنجه پا
break ball U اخرین گوی مانده روی میزبیلیارد
to kick a ball U زدن
to kick a ball U توپی را
to block a ball U نگهداشتن توپ در بازی
ball boy U توپ جمع کن
ball of the eye U تخم چشم
ball mill U اسیاب ساچمهای
ball mill U سنگ شکن گلولهای
spot ball U گویی که از نقطه معین هدف ضربه با گوی اصلی بیلیاردقرار می گیرد
ball joint U سیبک
ball joint U توپی اتصال
ball joint U توپی
ball hawking U کار خوب بازیگرمحوطه دوردست
ball hawk U مدافع خوب بازیگر در محوطه دوردست
ball hawk U مدافع پرقدرت
ball cushion U دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
ball control U تسلط به توپ
ball park U زمین بازیهای با توپ
ball carrier U بازیگری که با توپ میدود
ball control U مهار توپ
banana ball U برش بیش از حد گوی
ball hawking U دفاع خوب
straight ball U پرتابی در بولینگ که گوی باچرخش مستقیما حرکت میکند
ball test U ازمون ساچمهای
ball control U حفظ توپ
ball return U بازگشت گوی بولینگ
ball printer U چاپگری که از توپ فلزی کوچک روی سط حی که حروف شکل می گیرند تشکیل شده است
squat under the ball U توپگیری با شیرجه
ball player U بازیگر با توپ
square ball U پاس عرضی
ball flower U گل سینه
track ball U گوی پیگردی گوی شیار
hockey ball U توپهاکی
red ball U توپقرمز
rugby ball U توپلاستیکی
squash ball U توپاسکوآش
cork ball U توپچوبپنبهای
tennis ball U توپتنیس
brown ball U توپقهوهای
bowling ball U توپبولینگ
blue ball U توپآبی
black ball U توپسیاه
ball winder U نخپیچ
fir ball U چلغوزه
cricket ball U توپبازیگریکت
drop ball U دراپ بال
drop ball U انداختن توپ بین دو بازیگر برای شرع مجدد
ivory ball U توپعاجی
lead ball U کلاهکتوپی
eye ball U تخم چشم خال سیاه هدف
eye ball U سیاهی چشم
emery ball U توپ دستکاری شده بطورغیرمجاز
eight ball billiard U تقسیمی از1 تا 7 برای یک نفر و از 9 تا51 برای نفردیگر و شماره 8برای بازیگری که شمارههای خود را بکیسه انداخته
eight ball billiard U بیلیارد امریکایی
eat the ball U اسیر شدن با توپ بجای پرتاب
earth ball U دنبلان
pink ball U توپصورتی
green ball U توپسبز
fir ball U جوزصنوبر
ball stand U محلتوقفتوپ
ball peen U توپکنوکچکش
ball game U هماورد
ball game U مسابقه
get the ball rolling <idiom> U شروع چیزی
ball game U گوبازی
keep one's eye on the ball <idiom> U
keep the ball rolling <idiom> U اجازه فعالیت دادن
play ball with someone <idiom> U شرکت منصفانه
ball game U ورزش یا بازی با توپ
working ball U گوی با سرعت و چرخش کافی
wash ball U صابون دستشویی
volley ball U والیبال
carry the ball <idiom> U قسمت مهم وسخت را به عهده داشتن
corn ball U شیرینی چس فیل
ball game U شرایط وضعیت
ball of clay U توپبرایساختسفال
dead ball U توپ خارج ازبازی
ball assembly U توپمجمع
darning ball U زیر رفویی
cue ball U گوی سفید اصلی که با ان ضربه به گویهای دیگربیلیارد زده میشود
beach ball U توپ بزرگ و رنگارنگ برای بازی در کنارهی دریا و دریاچه و یا استخر
ball games U شرایط وضعیت
ball games U هماورد
ball games U مسابقه
ball games U گوبازی
ball games U ورزش یا بازی با توپ
track ball U گوی نشان
to keep the ball moving U توپ را به جایی غلت دادن [فوتبال]
fuzz ball U گوشت زیادی
fuzz ball U چتر مار
cannon ball U گلوله توپ
ball bearings U یاطاقان ساچمهای
ball bearings U کاسه ساچمه
ball bearings U بلبرینگ ساچمهای
ball bearings U چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
ball bearings U بلبرینگ
ball bearing U یاطاقان ساچمهای
ball bearing U کاسه ساچمه
ball bearing U بلبرینگ ساچمهای
fuzz ball U قارچ
to let the ball do the work U توپ را به جایی غلت دادن [فوتبال]
nine ball billiard U بیلیارد کیسهای با 9 گوی شماره دار
to give the ball away U توپ را [از دست] دادن
follow the ball U دنبال توپ فرستادن
to swat the ball away U با ضربه سخت جلوی توپ را گرفتن [دربازه بان]
net ball U یکجور توپ بازی که توپ بایداز حلقهای که توری درزیران گذاشته اندردشود
free ball U توپ بی صاحب
fuzz ball U گیاه قارچی
movement off-the-ball U بازی بدون توپ [تمرین ورزش فوتبال]
ball bearing U چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
ball bearing U بلبرینگ
hard ball U baseball =
marine ball U نوعی واترپولو دراستخر کم عمق 02 در04 متر
held ball U گرفتن همزمان توپ
cannon ball U پرش با بدن جمع
cannon ball U سرویس چکشی
crystal ball U گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
crystal ball U انتن رادار
jump ball U جمپبال
jump ball U توپی که داور بین دوبازیگر به هوا می اندازد
lost ball U گوی گم شده در مسیر بازی گلف که به فاصله 5 دقیقه پیدا نشود
lose of ball U لورفتن توپ
ball is in your court <idiom> U [نوبت تو هست که قدم بعدی را برداری یا تصمیم بگیری]
short ball U شوت کردن کوتاه توپ [فوتبال]
handle the ball U دست زدن توپزن به توپ
hand ball U توپ بازی با دست
masked ball U بال ماسکه
masked ball U رقص با هیئت مبدل
masked ball U رقص با نقاب
fuzz ball U سماروغ
game ball U توپ بازی
move off the ball U حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
medicine ball U توپ پر تمرینی مدیسین بال
ground ball U توپ زنده
ground ball U توپ در جریان
live ball U توپ زنده
live ball U توپ در جریان
medicine ball U توپ چرمی
gutter ball U گویی که به شیار میافتد
long ball U پرتاب از دور به دروازه
ball back U ضربه تصادفی با پا به توپ که از مرز بیرون برود ومنتج به تجمع شود
sit on the ball U بازی محافظه کارانه
shadow ball U تمرین گوی اندازی
running with the ball U با توپ دویدن
anchor ball U گوی لنگر
racket ball U گوی کوچکی که ازپنبه وریسمان درست میکنند)
push ball U بازی که منظورازان گذراندن توپ است ازدروازه طرف مقابل بزورتنه و دست
punch the ball U مشت کردن دروازه بان
That's the way the ball bounces. <idiom> U موضوع اینطوری است. [اصطلاح روزمره]
ball-flower U [ابزار تزئینی به سبک گوتیک ثانوی]
dead ball U توپ مرده
ball pens U روان نویس ها
ball pens U خودکار ها
sour ball U کلوچه سخت ترش مزه
snow ball U با گلوله برف زدن
ball ammunition U مهمات مانوری
ball ammunition U فشنگ مانوری
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com