English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1659 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
extraction point U محل استخراج
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
extraction U عصاره گیری
extraction U تقطیر کشش
extraction U اقتباس اصل
extraction U ریشه
extraction U بیرون کشیدن
extraction U خارج کردن
extraction U اصل ونسب
extraction U استخراج
extraction U خلاصه
extraction U مستخرجه از
extraction U عمل اخراج در عمل سلاح
extraction U عصاره
copper extraction U برون کشیدن مس
extraction zone U منطقه پرتاب بار
silver extraction U استخراج نقره
oxygen extraction U جذب اکسیژن
copper extraction U استخراج مس
air extraction U پرتاب بار از هواپیما
water extraction U آبگیری [پس از شستشو]
water extraction U آبکشی
acid extraction U استخراج اسیدی
gravity extraction U بیرون ریختن یا پرتاب بار ازهواپیما با استفاده از سقوط ازاد
extraction of bitumen U استخراج قیر
extraction of copper U استخراج مس
extraction parchute U چتر پرتاب باز
extraction parchute U چتر بارریزی از هواپیما
feature extraction U استخراج خصیصه
extraction solvent U حلال استخراج کننده
extraction thimble U انگشتانه استخراج
air extraction U پرتاب بار
continuous extraction apparatus U دستگاه استخراج پیوسته
solvent extraction unit U واحداستخراجحلال
practical extraction and report language U زبان برنامه نویسی مفسر
practical extraction and report language U برای توید متنهای CGI که می توانند فرم هایی را پردازش کنند یا روی وب سرور برای بهبود وب سایت توابعی انجام دهند
point-to-point connection U اتصال نقطه به نقطه
point to point line U خط نقطه به نقطه
point to point network U شبکه نقطه به نقطه
0.42 [zero point four two] [zero point forty-two] [forty-two hundreths] U صفر ممیز چهار دو [ریاضی]
point out <idiom> U توضیح دادن
point U نشان میدهد
point U مقصود
point U محل یا موقعیت
point U پوینت
point U اصل
come to the point <idiom> U به نکتهاصلی رسیدن
the point is U اصل مطلب این است
point U نقطه نوک
point U که تقسیم بین واحد کامل و بخش کسری آنها
point U دماغه
point U حد
point U جهت مرحله
point U نقطه گذاری کردن
point U محل مرکز
point U مرکز راس حد
point U نقط های که تقسیم بین بیتهای عدد کامل و بخش کسری آنرا از عدد دودویی نشان میدهد
point U درصد
point U محل شروع چیزی
point U نقط های در برنامه یا تابع که مجددا وارد میشود
point U نقط های در تخته مدار یا در نرم افزار که به مهندس امکان بررسی سیگنال یا داده را میدهد
point U نقط ه
beside the point <idiom> U مسائل حاشیهای
let point U امتیازی که بخاطر مداخله حریف به رقیب او داده میشود
point U محل
way point U ایستگاههای هوایی ایستگاههای اصلی عملیات هوانوردی
try for point U تلاش برای کسب امتیاز
to the point U بجا
to the point U مربوط بموضوع
to come to a point U باریک شدن
to come to a point U بنوک رسیدن
three point U فن 3 امتیازی کشتی
point to point U نقطه به نقطه
point to point U پروتکلی که اتصال شبکه آسنکرون
point to point U را پشتیبانی میکند و برای تامین ارسال داده بین کامپیوتر کاربر و سرور راه دور روی اینترنت با استفاده از پروتکل شبکه ICPIFP به کار می رود
point to point U 1-اتصال مستقیم بین دو وسیله . 2-شبکه ارتباطی که در آن هر گره مستقیما به سایر گره ها وصل هستند
point U پایان
in point U در خور
in point U بجا
The point is that… U چیزی که هست
off the point U بدون اینکه وابستگی داشته باشد
off the point U بطور نامربوط
off the point U بطور بی ربط
point four U اصل چهار
point four U چهارمین ماده از مواد اصلی نطق افتتاحیه ترومن رئیس جمهور امریکادر ژانویه 9491 در کنگره که در ان پیشنهاد شده بود که ایالات متحده امریکا به وسیله تامین کمکها و مساعدتهای فنی در کشورهای توسعه نیافته جهان
point four U رهبری این گونه ممالک را به دست گیرد
zero point U نقطه مرکزی گلوله اتشین اتمی در لحظه انفجار
zero point U نقطه صفر
in point U مناسب
far point U برد بینایی
point U اشاره کردن دلالت کردن متوجه کردن نکته
on the point of going U در شرف رفتن
not to point U بیرون از موضوع
point U ماده اصل
point U موضوع
point U جهت
point U درجه امتیاز بازی
point U ممیز [در کسر اعشاری] [ریاضی]
point U نمره درس پوان
point U هدف
point U مسیر
Now he gets the point! <idiom> U دوزاریش حالا افتاد! [اصطلاح]
point U مرحله قله
point U تیزکردن
not to point U پرت بیجا
point U نکته
not to the point U خارج از موضوع
off to a point U باریک شده نوک پیدامیکند
to point to something U به چیزی متوجه کردن
One point for you. U یک درجه امتیاز [ بازی] برای تو.
to point to something U به چیزی اشاره کردن
point U نوک
point U سر
point U نقطه
to let it get to that point U اجازه دادن که به آنجا [موقعیتی] برسد
near point U نقطه نزدیک
point U گوشه دارکردن
point U قطبهای باطری یاپلاتین
point U به سمت متوجه کردن
point U خاطر نشان کردن
point U نشان دادن
point U متوجه ساختن
point U نقطه گذاری کردن ممیز
point U راس
point U هدف گیری کردن
point U نشانه روی کردن
point U امتیاز
point U رسد نوک
point U اشاره کردن
point U سب زدن به دایرههای مختلف هدف از 01 به پایین
point U باریک کردن
point U نوک گذاشتن
point U نوکدار کردن
octal point U ممیز هشت هشتی
point race U مسابقه دوچرخه سواری طولانی چند مرحلهای
objective point U سمت مورد توجه
point size U برای اندازه گیری نوع یا متن
point spread U امتیاز قابل انتظار
point style U شیوه معماری که نشان برجسته ان طاقهای نوک تیزاست
point of sale U سیستمی که از ترمینال کامپیوتر در نقط ه فروش سایت برای ارسال الکترونیکی یا کنترل ارسال مشابه قیمت گذاری محصول و.. استفاده میشود
offset point U در رهگیری هوایی نقطه نشانی است در هوا که محل هدف نسبت به ان تعیین وهواپیمای رهگیر به سمت هدف هدایت میشود
point system U شرط بندی براساس امتیاز
point protector U چیزی که نوک مدادراپوشانده ازشکستن حفظ میکند
point of sale U محل ای در مغازه برای پرداخت قیمتهای کالاها
symmetry point U نقطه تقارن
point of weld U نقطه جوش
point of symmetry U نقطه تقارن
point operation U عمل نقطهای
point particle U ذره نقطهای
point of support U تکیه گاه
point size U اینچ
objective point U مقصد
point of support U نقطه اتکا
point plotting U رسم نقطه
point protector U سرمداد
point of tow U نقطه یدک ناو یا قایق
point of sight U نقطه دید
point scale U مقیاس امتیازی
point target U هدف کوچک
radix point U نقطه مبنا
release point U نقطه رهایی
reference point U نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
reference point U نقطه مبنا
reentry point U نقطه بازگشت
reentry point U نقطه باز گذشت
rear point U اخرین قسمت عقب دار
rear point U قسمت نوک عقب دار
nodal point U نقطه گرهی
nodal point U صفحه گرهی
nodal point U نقطه ایست
radix point U نقطه ممیز
radix point U ممیز
quiescent point U نقطه استراحت
point target U اماج نقطهای
object point U سمت مورد توجه
null point U نقطه صفر
potatoes and point U سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
pour point U نقطه جاری شدن
pour point U نقطه ریزش
pour point U نقطه سیلان
norm point U نقطه احتمالی فرود در پرش
preequivalence point U پیش از نقطه هم ارزی
principle point U مبداء اصلی
projection of a point U تصویر نقطه
projection of a point U خطی که نقطه تصویرشده را بنقطه مقابل ان می پیوند د
projection of a point U خط مصور
pull up point U نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
nodal point U نقطه اغاز
penetration point U درجه نفوذ
point bland U از دهانه لوله
point bland U نزدیک به دهانه لوله
point bland U تیراندازی بدون نشانه روی
point bland U بسیار نزدیک در مسافت نزدیک
point break U موجهاییکه با زاویه به ساحل نزدیک می شوند
point charge U بار نقطهای
point contact U تماس نقطهای
point contact U کنتاکت نقطهای
point d'appui U نقطه اتکاء
point d'appui U پایه
point d'arret U نوک چنگالی شمشیر
point defect U نقص نقطهای
point designation U شبکه بندی مخصوصی که برای تعیین نقاط نسبت به هم روی عکس هوایی کشیده میشود
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com