Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 145 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
external transaction
U
معاملات خارجی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
transaction
U
خلاصه مذاکرات
transaction
U
تبادل
transaction
U
داد و ستد
transaction
U
انجام
transaction
U
سودا
transaction
U
معامله
transaction
U
ترکنش
transaction
U
فایل حاوی تغییرات اخیر یا تراکنشهای رکورد که برای بهنگام سازی فایل اصلی به کار می رود
transaction
U
سیستم کامپیوتری که معمولاگ دستهای کار میکند تا وقتی که با تراکنش جدید متوقف شود و سپس منابع را به تراکنش اختصاص میدهد
cause of a transaction
U
جهت معامله
transaction
U
ثیر قرار میدهد.
transaction
U
رکورد حاوی داده جدید که برای بهنگام سازی رکورد اصلی باید استفاده شود
transaction
U
پردازش محاورهای به طوری که کاربر دستورات و داده را می نویسد روی ترمینال که به کامپیوتر اصل وصل است , و نتایج روی صفحه نمایش داده می شوند
transaction trailing
U
ایجاد یک فایل کمکی برای پی گیری به روز دراوردن تمام فایلها
credit transaction
U
معاملات موجل
complete transaction
U
معامله قطعی و تمام شده که دنباله نخواهد داشت
reason for a transaction
U
جهت معامله
capital transaction
U
داد و ستد سرمایه
transaction costs
U
هزینههای معاملاتی
credit transaction
U
معاملات استمهالی
an nucertain transaction
U
معامله غرری
business transaction
U
داد و ستد بازرگانی
fictitious transaction
U
معامله صوری
transaction in order
U
liability avoid to
transaction file
U
پرونده تراکنش
transaction file
U
فایل تغییرات
transaction file
U
فایل تراکنش پرونده تراکنش
transaction tape
U
نوار تراکنش
transaction in order
U
معامله به قصد فرار از دین
transaction motive
U
انگیزه معاملاتی
transaction motive
U
انگیزه مبادلاتی
transaction on change
U
معامله در بورس
transaction oriented
U
تراکنش گر
valid transaction
U
معامله صحیح
unauthorized transaction
U
معاملات فضولی
object of transaction
U
مورد معامله
party to a transaction
U
متعامل
to carry out a transaction
U
معامله ای انجام دادن
spot transaction
U
معامله نقدی
transaction code
U
کد تغییرات
transaction data
U
دادههای تراکنشی
unauthorized transaction
U
معامله فضولی
transaction record
U
رکورد تراکنش
A cash ( credit ) transaction .
U
معامله نقدی ( اعتباری )
transaction oriented processing
U
پردازش تغییرگرا
failure to comply with the transaction
U
عدم ایفاء تعهد
transaction demand for money
U
تقاضای معاملاتی برای پول تقاضا برای پول بمنظورمبادلات
the deceived party in a transaction
U
مغبون
secure transaction technology
U
سیستم ساخت ماکروسافت برای ایجار اتصال ایمن بین جستجوگر کاربر و وب سایت فروشنده که به کاربر امکان پرداخت قیمت کالاها روی اینترنت میدهد
foreign exchange transaction
U
معاملات ارزی
TAN
[Transaction authentication number]
U
رمز یکبار مصرف
I was a thoussand tomans out of pocket in that transaction.
U
د رآن معامله هزارتومان هم از جیب دادم ( ضرر کردم )
external
U
مین کننده نیرو دارد تابه پورت سری کامپیوتر وصل شود
external
U
خارج یک برنامه یا وسیله
external
U
ساعت یا سیگنال یکسان کننده در خارج یک وسیله
external
U
فاهری پدیدار
external
U
صوری
external
U
فایل حاوی داده برای برنامه که جداگانه از آن دخیره شده است
external
U
1-سخت افزار
external
U
مشخص کردن انبار کاغذ در خارج از وسیله یا میز
external
U
وسیلهای که درون کامپیوتر نیست ولی به آن اضافه شده تا تواناییهای ذخیره سازی آن را افزایش دهد
external
U
رسانه ذخیره سازی که خارج از سیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی از طرف CPU قابل دسترسی است
external
U
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external
U
دید کاربر از ساختار داده یا برنامه
external
U
ثبات کاربر ذخیره شده رد حافظه اصلی ونه CPU
external
U
حافظهای که خارج از سیستم کامپیوتر اصلی قراد دراد ولی توسط CPU قابل دسترسی است
external
U
سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم
external
U
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
external
U
خارج
external
U
فاهر
external
U
سطح فواهر
external
U
بیرونی
external
U
خارجی
external
U
بیرون
external
U
برونی
external variable
U
متغیر خارجی
external validity
U
اعتبار برونی
external indicator
U
نشان دهنده وضع خارجی وسیله
external thread
U
دنده خارجی
external table
U
جدول برونی
external reward
U
پاداش برونی
external symbol
U
علامت خارجی
external ear
U
گوشبیرونی
external gills
U
دستگاهتنفسبیرونی
external nose
U
نمایبیرونیبینی
external oblique
U
ماهیچهمورببیرونی
external socket
پریز بیرونی
external diseconomies
U
عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی
external ear
U
گوش بیرونی
[کالبد شناسی بدن انسان]
external store
U
انباره خارجی
balance of external
U
liabilities and claims مانده مطالبات و بدهیهای خارجی
external force
U
نیروی بیرونی
external force
U
نیروی خارجی
external function
U
تابع برونی
external gear
U
تاج دندانه خارجی
external economies
U
صرفه جوئیهای خارجی
external inhibition
U
بازداری برونی
external interrupt
U
وقفه خارجی
external label
U
برچسب خارجی
external docuhentation
U
مستندات خارجی
external delay
U
تاخیر خارجی
external armature
U
ارمیچر خارجی
external security
U
امنیت خارجی
external benefits
U
فواید خارجی
external circuit
U
مدار خارجی
external combustion
U
احتراق خارجی
external command
U
فرمان برونی
external command
U
فرمان خارجی
external control
U
کنترل خارجی
external cost
U
هزینه خارجی
external load
U
بار خارجی
external memory
U
حافظه خارجی
external sense
U
حس برونی
external storage
U
حافظه خارجی
external reference
U
مرجع خارجی
external storage
U
انباره خارجی
external reference
U
ارجاع خارجی
external sort
U
جورکردن خارجی
external sort
U
مرتب سازی خارجی
external reperence
U
ارجاع خارجی
external sort
U
جور کردن خارجی
external pressure
U
فشار خارجی
external rectus
U
عضله مستقیم برون چشمی
external pressure
U
فشار برونی
external menory
U
حافظه خارجی
external modem
U
تلفیق و تفکیک کننده برونی
external operation
U
عملیات خارجی
external operation
U
عملیات خارج از مملکت
external ophthalmia
U
اماس برونی تخم چشم
external phase
U
فاز برونی
external storage
U
ثبات خارجی کامپیوتر
sum of all external forces
U
حاصل جمع تمام نیروهای خارجی
external magnetic circuit
U
مدار مغناطیسی خارجی
external combustion engine
U
موتور احتراق خارجی موتور برونسوز
external saphenous vein
U
سیاهرگ یا ورید مابض
external good order
U
اصطلاحی در حمل و نقل که دال بر وضعیت فاهری مناسب کالای مورد حمل میباشد
external symbol dictionary
U
فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
external auditory meatus
U
گذرگاه برونی گوش
external hard disk
U
دیسک سخت برونی
external fuel tank
U
مخزنسوختبیرونی
external jugular vein
U
شاهرگگردنبیرونی
external data file
U
فایل اطلاعات خروجی
error due to external influence
U
خطای محیطی
[ریاضی]
external tooth lock washer
U
قفلواشوندهدندانهای
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com