Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 174 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
external store
U
انباره خارجی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
external
U
خارج یک برنامه یا وسیله
external
U
فاهری پدیدار
external
U
مین کننده نیرو دارد تابه پورت سری کامپیوتر وصل شود
external
U
ساعت یا سیگنال یکسان کننده در خارج یک وسیله
external
U
فایل حاوی داده برای برنامه که جداگانه از آن دخیره شده است
external
U
1-سخت افزار
external
U
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
external
U
سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم
external
U
حافظهای که خارج از سیستم کامپیوتر اصلی قراد دراد ولی توسط CPU قابل دسترسی است
external
U
ثبات کاربر ذخیره شده رد حافظه اصلی ونه CPU
external
U
دید کاربر از ساختار داده یا برنامه
external
U
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external
U
رسانه ذخیره سازی که خارج از سیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی از طرف CPU قابل دسترسی است
external
U
مشخص کردن انبار کاغذ در خارج از وسیله یا میز
external
U
وسیلهای که درون کامپیوتر نیست ولی به آن اضافه شده تا تواناییهای ذخیره سازی آن را افزایش دهد
external
U
خارج
external
U
بیرون
external
U
فاهر
external
U
سطح فواهر
external
U
بیرونی
external
U
خارجی
external
U
صوری
external
U
برونی
store
U
واحدی در سیستم کامپیوتری برای ذخیره اطلاعات
store
U
سیستم ارتباطی پست الکترونیکی که پیام را پیش از ارسال مجدد ذخیره میکند
store
U
می باقی می ماند
store
U
سیستم ذخیره سیگنال کنترل ارتباطی در کامپیوتر به صورت برنامه
store
U
دخیره کردن
store
U
ثباتی درCPU که حاوی آدرس محل بعدی دستیابی است
store
U
ثباتی درCPU که داده را پیش از پردازش یا جابجایی به محلی از حافظه نگه می دارد
store
U
انبارکردن اندوخته
store
U
ذخیره داده که بعداگ در صورت نیاز مورد استفاده قرار می گیرد
store
U
حافظه یا بخشی از سیستم کامپیوتری که داده و برنامه برای استفادههای بعدی نگهداری می شوند
in store
U
اندوخته
in store
U
اماده
in store
U
موجود
store of value
U
منبع ارزش
in store
<idiom>
U
آماده بوقوع پیوستن
to store up something
U
انباشتن چیزی برای استفاده در آینده
store
U
انباره کردن
d. store
U
مغازه بزرگ
store
U
اندوختن
store
U
اندوختن انبار کردن
store
U
فروشگاه
store
U
مغازه دکان
store
U
موجودی
store
U
ذخیره اندوخته
store
U
مخزن
store
U
انبار
store
U
انباره
store
U
ذخیره کردن
store
U
ذخیره
store
U
انبار ناو
store
U
انبارکردن
store
U
دکان ذخیره
store
U
مغازه بزرگ
external reference
U
ارجاع خارجی
external reperence
U
ارجاع خارجی
external reward
U
پاداش برونی
external security
U
امنیت خارجی
external sort
U
جور کردن خارجی
external sort
U
مرتب سازی خارجی
external reference
U
مرجع خارجی
external rectus
U
عضله مستقیم برون چشمی
external pressure
U
فشار برونی
external memory
U
حافظه خارجی
external menory
U
حافظه خارجی
external modem
U
تلفیق و تفکیک کننده برونی
external operation
U
عملیات خارجی
external operation
U
عملیات خارج از مملکت
external ophthalmia
U
اماس برونی تخم چشم
external phase
U
فاز برونی
external pressure
U
فشار خارجی
external sort
U
جورکردن خارجی
external storage
U
انباره خارجی
external storage
U
حافظه خارجی
external ear
U
گوش بیرونی
[کالبد شناسی بدن انسان]
external socket
پریز بیرونی
external oblique
U
ماهیچهمورببیرونی
external gills
U
دستگاهتنفسبیرونی
external ear
U
گوشبیرونی
external nose
U
نمایبیرونیبینی
external variable
U
متغیر خارجی
external validity
U
اعتبار برونی
external transaction
U
معاملات خارجی
external thread
U
دنده خارجی
external table
U
جدول برونی
external symbol
U
علامت خارجی
external storage
U
ثبات خارجی کامپیوتر
external load
U
بار خارجی
external combustion
U
احتراق خارجی
external diseconomies
U
عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی
balance of external
U
liabilities and claims مانده مطالبات و بدهیهای خارجی
external delay
U
تاخیر خارجی
external cost
U
هزینه خارجی
external control
U
کنترل خارجی
external command
U
فرمان خارجی
external command
U
فرمان برونی
external sense
U
حس برونی
external armature
U
ارمیچر خارجی
external circuit
U
مدار خارجی
external benefits
U
فواید خارجی
external docuhentation
U
مستندات خارجی
external gear
U
تاج دندانه خارجی
external economies
U
صرفه جوئیهای خارجی
external inhibition
U
بازداری برونی
external function
U
تابع برونی
external interrupt
U
وقفه خارجی
external label
U
برچسب خارجی
external force
U
نیروی خارجی
external force
U
نیروی بیرونی
external indicator
U
نشان دهنده وضع خارجی وسیله
store-room
U
انبار خانگی
set store on (by)
<idiom>
U
خواستارنگهداری ،ارزش زیاد داشتن
The store across the street.
U
فروشگاه آنطرف خیابان
store room
U
جای انبار کردن
This way please. store across the street.
U
بفرمائید از این طرف
store-rooms
U
جای انبار کردن
store-rooms
U
انبار
backing store
U
انباره پشتیبان
convenience store
U
خواربار فروشی کوچک
two level store
U
انباره دو سطحی
store-room
U
انبار
store room
U
انبار
store room
U
انبار خانگی
store and forward
U
ذخیره و ارسال
store-room
U
جای انبار کردن
chain store
U
فروشگاه زنجیری فروشگاههای مشابه متعلق به یک شرکت یا کالا
department store
U
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department store
U
فروشگاه بزرگ
bonded store
U
انبار گمرک
magnetic store
U
حافظه یا منبع مغناطیسی
local store
U
ذخیره محلی
store-rooms
U
انبار خانگی
internal store
U
بخشی از RAM Rom که واحد پردازش مرکزی مستقیما وصل است بدون نیاز به واسط
bonded store
U
انباری که کالاهای وارداتی در ان نگهداری میشود
capacitor store
U
انباره خازنی
general store
U
فروشگاهی که همه نوع جنسی در ان یافت میشود ولی قسمت بندی نشده
computer store
U
فروشگاه کامپیوتر
control store
U
انباره کنترل
main store
U
حافظه رایانه
[علوم کامپیوتر]
beam store
U
انبار پرتویی
store and forward
U
انبارش و ارسال
sand store
U
انبار ماسه
pushdown store
U
انباره پایین فشردنی
permanent store
U
انباره دائمی
main store
U
حافظه کامپیوتر
[علوم کامپیوتر]
external data file
U
فایل اطلاعات خروجی
external combustion engine
U
موتور احتراق خارجی موتور برونسوز
external magnetic circuit
U
مدار مغناطیسی خارجی
external symbol dictionary
U
فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
external auditory meatus
U
گذرگاه برونی گوش
external hard disk
U
دیسک سخت برونی
external good order
U
اصطلاحی در حمل و نقل که دال بر وضعیت فاهری مناسب کالای مورد حمل میباشد
sum of all external forces
U
حاصل جمع تمام نیروهای خارجی
external fuel tank
U
مخزنسوختبیرونی
external saphenous vein
U
سیاهرگ یا ورید مابض
external jugular vein
U
شاهرگگردنبیرونی
grocery store
[American E]
U
بقالی
grocery store
[American E]
U
خواربار فروشی
to set no great store by
U
قیمتی ندانستن
voice store and forward
U
ذخیره و ارسال صدا
ten cent store
U
فروشگاه دارای کالاهای ارزان
magnetic tape store
U
منبع یا حافظه نوارمغناطیسی
You name it , they have it in thes department store.
U
هر چه تو بگویی دراین فروشگاه می فروشند ( دارند )
I wonder what lies in store for me in the future.
U
من دوست داشتم بدانم که برای من در آینده چه پیش می آید.
commissary store annex
U
شعبه فروشگاه مواد غذایی پادگان
to check out that new clothing store
U
نگاهی به آن فروشگاه لباس تازه انداختن
to set no great store by
U
مهم ندانستن
error due to external influence
U
خطای محیطی
[ریاضی]
external tooth lock washer
U
قفلواشوندهدندانهای
I walked past the shop ( store ) .
U
از جلوی فروشگاه گذشتم
Plants store up the sun's energy.
U
گیاهان انرژی خورشید را ذخیره میکنند.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com