English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
external pressure U فشار خارجی
external pressure U فشار برونی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
To bring pressure to bear . To exert pressure . U فشار خون دارد
To bring pressure to bear . To exert pressure . U اعمال فشار کردن
external U ساعت یا سیگنال یکسان کننده در خارج یک وسیله
external U مین کننده نیرو دارد تابه پورت سری کامپیوتر وصل شود
external U فاهری پدیدار
external U فایل حاوی داده برای برنامه که جداگانه از آن دخیره شده است
external U 1-سخت افزار
external U خارج یک برنامه یا وسیله
external U مشخص کردن انبار کاغذ در خارج از وسیله یا میز
external U رسانه ذخیره سازی که خارج از سیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی از طرف CPU قابل دسترسی است
external U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external U دید کاربر از ساختار داده یا برنامه
external U ثبات کاربر ذخیره شده رد حافظه اصلی ونه CPU
external U حافظهای که خارج از سیستم کامپیوتر اصلی قراد دراد ولی توسط CPU قابل دسترسی است
external U سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم
external U وسیلهای که درون کامپیوتر نیست ولی به آن اضافه شده تا تواناییهای ذخیره سازی آن را افزایش دهد
external U که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
external U صوری
external U خارج
external U بیرون
external U فاهر
external U سطح فواهر
external U بیرونی
external U برونی
external U خارجی
external sort U جور کردن خارجی
external sort U مرتب سازی خارجی
external sense U حس برونی
external security U امنیت خارجی
external docuhentation U مستندات خارجی
external reward U پاداش برونی
external diseconomies U عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی
external reperence U ارجاع خارجی
external reference U ارجاع خارجی
external reference U مرجع خارجی
external sort U جورکردن خارجی
external storage U انباره خارجی
external benefits U فواید خارجی
external variable U متغیر خارجی
external validity U اعتبار برونی
external transaction U معاملات خارجی
external thread U دنده خارجی
external table U جدول برونی
external symbol U علامت خارجی
external store U انباره خارجی
external storage U ثبات خارجی کامپیوتر
external storage U حافظه خارجی
external rectus U عضله مستقیم برون چشمی
external delay U تاخیر خارجی
external cost U هزینه خارجی
external combustion U احتراق خارجی
external circuit U مدار خارجی
external economies U صرفه جوئیهای خارجی
external armature U ارمیچر خارجی
external force U نیروی خارجی
external function U تابع برونی
external gear U تاج دندانه خارجی
external indicator U نشان دهنده وضع خارجی وسیله
external force U نیروی بیرونی
external command U فرمان برونی
external command U فرمان خارجی
external control U کنترل خارجی
external phase U فاز برونی
external ophthalmia U اماس برونی تخم چشم
external operation U عملیات خارج از مملکت
external operation U عملیات خارجی
external modem U تلفیق و تفکیک کننده برونی
external menory U حافظه خارجی
external memory U حافظه خارجی
external load U بار خارجی
external label U برچسب خارجی
external interrupt U وقفه خارجی
external inhibition U بازداری برونی
external ear U گوشبیرونی
external gills U دستگاهتنفسبیرونی
balance of external U liabilities and claims مانده مطالبات و بدهیهای خارجی
external socket پریز بیرونی
external oblique U ماهیچهمورببیرونی
external nose U نمایبیرونیبینی
external ear U گوش بیرونی [کالبد شناسی بدن انسان]
external saphenous vein U سیاهرگ یا ورید مابض
external good order U اصطلاحی در حمل و نقل که دال بر وضعیت فاهری مناسب کالای مورد حمل میباشد
external symbol dictionary U فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
sum of all external forces U حاصل جمع تمام نیروهای خارجی
external fuel tank U مخزنسوختبیرونی
external jugular vein U شاهرگگردنبیرونی
external data file U فایل اطلاعات خروجی
external hard disk U دیسک سخت برونی
external auditory meatus U گذرگاه برونی گوش
external magnetic circuit U مدار مغناطیسی خارجی
external combustion engine U موتور احتراق خارجی موتور برونسوز
external tooth lock washer U قفلواشوندهدندانهای
error due to external influence U خطای محیطی [ریاضی]
pressure from outside U فشار از بیرون [خارج]
pressure U بار
pressure U سنگین
pressure U فشار
pressure U مشقت
pressure U فشردن مضیقه
pressure U بار سنگین مصائب وسختیها
f.pressure U فشارمایع
pressure U فشار هوا
intermediate pressure U فشار متوسط
inflationary pressure U فشار تورمی
internal pressure U فشار درونی
initial pressure U فشار ابتدایی
pore pressure U فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
intake pressure U فشار ورودی
kinetic pressure U فشار سینتیک
pressure gage U فشارسنج
pressure cabin U هواپیمای دارای دستگاه تهویه مقاوم با فشار هوا
pressure breathing U تنفس مصنوعی دادن با تولیداختلاف فشار هوا دستگاه تنفس یدکی اکسیژن برای خلبان
pressure balance U فشارسنج
pressure altitude U ارتفاع از روی دستگاه فشارسنج هواپیما ارتفاع فشارسنجی
pressure adjustment U تنظیم فشار
pressure above the atmosphere U فشار بالای جو
pore pressure U فشار درونی
pitot pressure U فشار برخورد هوا که به منظور اندازه گیری سرعت هوا بکار میرود
pitot pressure U فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
piston pressure U فشار پیستون
partial pressure U فشار جزیی
partial pressure U فشار جزئی
pressure cabin U بخشی از هواپیما که افراد وخدمه در ان قرار دارند وهمیشه فشار در ان برابر یابیشتر از حد تعیین شده است
osmotic pressure U فشار اسمزی
lateral pressure U فشار جانبی
molding pressure U فشار قالب
loss of pressure U افت فشار
low pressure U فشار کم
low pressure U فشار خفیف
low pressure U سهل العبور
low pressure U منطقه کم فشار
manifold pressure U فشار گازگاه
mean effective pressure U فشار موثر متوسط
molding pressure U فشار پرس
oil pressure U فشارسنج روغن
oil pressure U دستگاه اندازه گیری فشار روغن
partial pressure U فشار جرئی یا سهمی
reduced pressure U فشار کاهیده
total pressure U فشار کل
uplift pressure U فشار بالابرنده
vapor pressure U فشار مولکولهای بخار روی دیواره فرف یا محفظه برابر فشارهای جزئی یا سهمی
vapor pressure U فشار بخار
vapour pressure U فشار بخار اب
wave pressure U فشار حاصل از موج
wheel pressure U فشار چرخ
to bear pressure upon U فشار اوردن بر
tire pressure U فشار هوای لاستیک
reservoir pressure U فشار مخزن
social pressure U فشار اجتماعی
sound pressure U فشار صوت
starting pressure U فشار استارت
static pressure U فشار ثابت هوا
static pressure U فشار ایستایی
swelling pressure U فشار در اثر ازدیاد حجم
systolic pressure U فشارخون انقباضی
pressure cookers U دیگ زودپز
pressure bar U قسمتفشار
He always works best under pressure . U اگر تحت فشار قرار گیرد ؟خوب کارمی کند
partial pressure U [فشار اولیه و جزئی که در اثر شانه کوبی و یا کشیدن تار در چله کشی به نخ های تار وارد می شود.]
time pressure U فشار زمانی
pressure of time U فشار زمانی
to be under deadline pressure U عجله داشتن
The pressure of the atmosphere U فشار جو ؟( اتمسفر )
water under pressure U آبتحتفشار
pressure change U تغییراتفشار
pressure control U کنترلفشار
pressure dial U درجهفشار
pressure plate U صفحهنگهدار
pressure screw U پیچفشرده
pressure tube U لولهفشار
pressure vessel U فرف
pressure vessel U فشار
pressure lamp U چراغ تلمبهای
reacted pressure U فشار واکنش شده
water pressure U فشار اب
pressure fraction U کسر فشاری
pressure front U جبهه موج ضربتی ترکش گلوله اتمی میدان موج ضربتی
pressure gauge U فشار سنج ابگونه وموادمنفجره
pressure gauge U فشارسنج
pressure gaverner U ناطم فشار
pressure gaverner U تنظیم کننده فشار
pressure gradient U گرادیان فشار
pressure head U ارتفاع فشار
pressure face U سمت فشار
pressure drop U افت فشار
pressure casting U قطعه ریخته گری فشاری
pressure cook U دیگ زودپز
pressure cook U دردیگ زودپزپختن
pressure cook U تحت فشار پختن
pressure curve U منحنی فشار
pressure curve U خم فشار
pressure device U ماسوره فشاری
pressure device U عامل فشاری مین
pressure hull U بدنه ضد فشار
pressure lubrication U دستگاه روغنکاری فشاری
pressure of speech U فشار تکلم
pressure tendency U گرایش فشار
pressure transducer U مبدل فشار
pressure wave U موج فشار
pressure weld U جوش دادن فشاری
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com