Perdic | expansion team | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 148 (8 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	expansion team U	تیم تازه وارد به لیگ

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	team U	گروه
	team U	تیم گروهانی
	team U	گروهان تقویت شده
	team U	بصورت دسته یاتیم درامدن
	team U	دسته درست کردن
	team U	یک دستگاه
	team U	دست جفت
	team U	تیم
	team U	دسته
	team U	گروهه
	team up U	توحید مساعی کردن
	team up U	تشریک مساعی
	team up U	هم دست شدن [در کار]
	first team U	تیم اصلی
	helicopter team U	تیم سوار بر هلی کوپتر
	factory team U	تیم کارخانه اتومبیل سازی
	embarkation team U	تیم یا قسمت مخصوص کمک به سوار شدن یا بارگیری
	double team U	تیم دونفره
	team game U	بازی گروهی
	functional team U	تیم اجرایی
	company team U	تیم مرکب
	special team U	تیم ذخیره ها
	company team U	تیم گروهانی
	combat team U	گروهان مرکب رزمی گروه رزمی پیاده
	combat team U	تیم رزمی
	programming team U	تیم برنامه نویسی
	pararescue team U	تیم تجسس و نجات
	functional team U	تیم عمل کننده
	boat team U	تیم سوارشونده در یک قایق در عملیات اب خاکی
	boat team U	تیم قایق اب خاکی
	specialty team U	تیم ذخیره ها
	four man team U	تیم چهار نفره
	team-mates U	همگروه
	team-mate U	همگروه
	team spirit U	روحیهوفاداریمابینیکتیم
	team-mates U	یار
	team bench U	نیمکتبازیکنان
	work team U	گروه کار
	work team U	دسته
	team-mate U	یار
	triple team U	سد یا مهار کردن حریف باسه بازیگر
	team shirt U	لباستیم
	team area U	محدوده بین دو خط 53 یاردی در هر دو طرف زمین فوتبال امریکایی
	team foul U	خطای مهم
	prosecution team U	تیم دادرسی
	team line up U	به صف ایستادن تیم
	team pursuit U	مسابقه تعقیبی تیمی
	team roping U	مسابقه تیم 2 نفره گاوبازی جهت کمنداندازی و بستن گاودر حداقل وقت
	crisis team U	گروه ضد بحران
	team tennis U	بازیهای مختلف تنیس
	team teaching U	تدریس گروهی
	combined arms team U	تیم رستههای مرکب
	combined arms team U	تیم مرکب
	combat control team U	تیم کنترل رزمی
	heavy fire team U	تیم اتشهای زمینی سنگین
	control and assessment team U	تیم کنترل و ارزیابی نتایج تک ش م ر
	mobile training team U	تیم اموزشی سیار
	light fire team U	تیم اتش سبک
	team handball court U	زمین بازی هند بال
	team handball court U	مربع مستطیل 04 در 02 متر که باخطی به موازات خط دروازه به دو قسمت تقسیم شده وهر منطقه یک دروازه دارد
	Both of us will make a good team. U	ما دو تا تیم خوبی میسازیم.
	army assault team U	تیم هجومی نیروی زمینی
	battalion landing team U	تیم پیاده شونده گردانی
	battalion landing team U	تیم ساحلی گردان
	member of the national team U	عضو تیم ملی
	brigade landing team U	تیم پیاده شونده تیپی
	central planning team U	تیم طرح ریزی مرکزی
	light fire team U	تیم دو هلی کوپتره
	chief programmer team U	سرپرست یک تیم برنامه نویسی
	expansion U	توسعه
	expansion U	وسعت
	expansion U	انبساط بسط
	expansion U	گسترش توسعه
	expansion U	خط وط آدرس و داده متصل یه یک اتصال به کارتهای وسیع اجاره کنترل و دستیابی به داده حافظه را می دهند
	expansion U	مین میکند
	expansion U	فرآیندی که در آن فراخوان ماکرو با دستورات درون آن جانشین میشود
	expansion U	تخته مدار چاپ شده متصل به سیستم برای افزایش کارایی آن
	expansion U	اتصالی درون کامپیوتر که کارت میتواند وارد نصب شود
	expansion U	افزایش درتوان محاسبه و اندازه فضای ذخیره سازی
	expansion U	شکوفائی
	expansion U	گسترش
	expansion U	افزایش
	expansion U	توسعه گسترش دادن کشیدن
	expansion U	انبساط
	expansion U	بسط
	expansion U	گسترش انبساط
	expansion U	واتنش
	The future of the team is shrouded in uncertainty. U	آینده این تیم بلاتکلیف است.
	polynomial expansion U	بست چندجملهای
	path of expansion U	مسیر گسترش
	Taylor expansion U	بسط تیلور [ریاضی]
	expansion tank U	مخزنانبساط
	expansion connector U	صفحهاتصال
	thermal expansion U	انبساط حرارتی
	vertical expansion U	گسترش عمودی
	expansion chamber U	دریچهانبساط
	expansion diaphragm U	دیاگرام انبساط
	expansion space U	فضایانبساط
	path of expansion U	مسیر توسعه
	bank expansion U	گسترش بانکی
	expansion loop U	خم انبساط
	expansion of universe U	انبساط جهان
	expansion orbit U	مدار نشان
	expansion path U	مسیر گسترش
	expansion path U	مسیر افزایش حجم عملیات بنگاه گر یک نقشه منحنیهای متساوی التولید
	expansion point U	درز انبساط
	expansion rate U	اهنگ انبساط
	expansion rule U	قاعده بسط
	expansion scab U	ریشه
	expansion slot U	شکاف گسترشی
	expansion joint U	درز انبساطی
	expansion joint U	درز وارفت
	expansion bus U	گذر گسترشی
	expansion card U	کارتی که به منظور نصب تراشه یا مدار اضافی به یک سیستم افزوده میشود تا این که قابلیت سیستم توسعه یابد
	expansion coefficient U	ضریب انبساط
	expansion heat U	حرارت انبساط
	expansion heat U	گرمای واتنش
	expansion interface U	تخته مدار که به یک فردامکان میدهد تا گردانندههای دیسک
	expansion interface U	حافظه جانبی وسایر دستگاههای جانبی رابه یک کامپیوتر اصلی اضافه کند
	expansion joint U	اتصال چند قسمتی
	expansion bolt U	پیچ واشو
	expansion joint U	درز گسترش درز گشایش
	expansion slots U	شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
	expansion table U	میز کشابی
	expansion table U	میز کشویی
	coefficient of expansion U	ضریب انبساط
	laplace expansion U	بسط لاپلاس
	coefficient of expansion U	ضریب گستردگی
	binomial expansion U	بسط دو جملهای
	monetary expansion U	افزایش پول
	monetary expansion U	توسعه پولی
	credit expansion U	گسترش اعتبار
	free expansion U	انبساط ازاد
	expansion board U	برد مدار چاپی برای افزایش قابلیتها و توابع به سخت افزار کامپیوتر
	expansion theorem U	قضیه بسطی
	expansion unit U	وسیلهای که به یک کامپیوترمتصل بوده و دارای سوکتهای اضافی است تا درون انها تخته مدارهای چاپی بتوانند قرار گیرند
	expansion bearing U	تکیه گاهی که موجب حرکت طولی یا دورانی میشود
	cubical expansion U	انبساط حجمی
	heat expansion U	انبساط حرارت
	expansion joint U	درز انبساط
	macro expansion U	بسط درشت دستور
	automatic volume expansion U	گسترش خودکار صدا
	characteristic expansion time U	زمان شاخص انبساط
	coefficient of thermal expansion U	ضریب انبساط حرارتی
	multipe expansion of credit U	استنباط مضاعف اعتبارات حقی که خزانه داری کل درقبول چک امانتی به مقداری بیش از ذخیره و اعتبار خوددارد
	thermal coefficient of expansion U	ضریب انبساط حرارتی
	taylor series expansion U	بسط سری تیلور