Perdic | exhaust system | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (5 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	exhaust system U	سیستم تخلیه دود
	exhaust system U	سیستم اگزوز

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	exhaust U	تخلیه
	exhaust U	تخلیه کردن خروج
	exhaust U	خروجی
	exhaust U	تمام شدن انرژی خسته شدن یا کردن
	exhaust U	خروج گاز یابخار
	exhaust U	لوله اگزوز
	exhaust U	اگزوز
	exhaust U	خروج
	exhaust U	خالی شدن بطور کامل
	exhaust U	در رو مفر
	exhaust U	تهی کردن
	exhaust U	نیروی چیزی راگرفتن
	exhaust U	تمام کردن بادقت بحث کردن
	exhaust U	خسته کردن ازپای در اوردن
	exhaust valve U	سوپاپ دود
	exhaust valve U	شیر خروج
	exhaust velosity U	سرعت خروج
	to exhaust one's efforts U	منتهای کوشش را بعمل اوردن
	combustion/exhaust U	اگزوز-خروجبخار
	exhaust duct U	کانالاگزوز
	exhaust stack U	لولهاگزوز
	exhaust pipe	لوله اگزوز
	exhaust connection U	اتصال خروجی
	exhaust stroke U	ضربه خروجی
	exhaust manifold U	چند راهه خروجی
	exhaust manifold U	چندراهی اگزوز
	exhaust in jector U	اب رسان
	exhaust gear U	چرخ دندانه خروجی
	exhaust gas U	گاز خروجی
	exhaust fan U	پروانه خروجی
	exhaust fan U	بادبزن مکنده
	exhaust cone U	مخروطی اگزوز
	exhaust chute U	ناودان تخلیه
	exhaust chamber U	اطاقک خروجی
	exhaust cam U	بادامک خروجی
	exhaust manifold U	مانیفولداگزوز
	exhaust nozzle U	نازل خروجی
	exhaust stroke U	مرحله تخلیه
	exhaust stroke U	مرحله اگزوز
	exhaust steam U	بخار خروجی
	exhaust port U	دریچه خروجی
	exhaust port U	مجرای خروجی
	exhaust pipe U	لوله خروجی
	exhaust pipe U	لوله خروج بخار یا دود
	exhaust passage U	گذرگاه خروجی
	exhaust air U	هوای خروجی
	exhaust fan U	هواکش کارگاه
	dust exhaust U	تخلیه گرد و خاک
	bayonet exhaust pipe U	قسمت پهن انتهای لوله اگزوز
	exhaust valve housing U	حوضینگ شیر خروجی
	exhaust gas temperature U	دمای گاز خروجی
	exhaust bin level U	فاقد موجودی
	exhaust bin level U	اتمام موجودی
	exhaust gas admission	اگزوز ورود گاز
	exhaust guide vanes U	پردههایراهنمایاگزوز
	back-firing [detonating] exhaust U	لوله اگزوز آتش گیر
	linear system [system of linear equations] U	دستگاه معادلات خطی [ریاضی]
	system U	رشته دستگاه
	system U	منظومه
	value system U	نظام ارزشها
	system U	مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
	p system U	سیستم عامل ریزکامپیوتری باامتیاز اساسی که برنامههای نوشته شده برای ان روی محدوده گستردهای ازماشینهای گوناگون کار میکند
	system U	طرز روش
	system U	نظم ترتیب
	the system of U	the which by ininheritance agnatisation the passedto is state the residueof agnates male تعصیب
	the system of U	رد مازاد ترکه متوفی به خویشان ذکورپدری
	system U	مجموعه سازمان
	system U	نظم منظومه
	system U	قاعده رویه
	system U	طرز اسلوب
	system U	جهاز
	system U	دستگاه
	system U	سلسله رشته
	system U	طریقه
	system U	همستاد روش
	system U	همست
	system U	نظام
	c.g.s. system U	دستگاه سگث
	system U	ترتیب
	system U	روش اصول
	system U	نظام سیستم
	system U	تشکیلات
	system U	سازمان
	system U	سیستم
	cw system U	سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
	i.f.f. system U	دستگاه تشخیص
	system U	سلسله
	system U	اسلوب
	system U	اصول وجود
	an system U	سیستم الکترونیکی نیروی زمینی و دریایی
	system U	سامانه
	system U	هر گروه از سخت افزار یا نرم افزار یا وسیله جانبی و... که با هم کار می کنند
	system U	سازگان
	rationing system U	نظام جیره بندی
	one component system U	سیستم یک جزیی
	road system U	شبکه راهسازی
	railway system U	سیستم راه اهن
	rotation system U	توزیع تناوبی
	railroad system U	سیستم راه اهن
	multiuser system U	سیستم چند استفاده کننده سیستم چند کاربر
	railway system U	شبکه راه اهن
	rationing system U	نظام سهمیه بندی
	rhombohedral system U	دستگاه لوزوجهی
	parallel system U	شبکه موازی
	road system U	شبکه راهها
	respiratory system U	دستگاه تنفسی
	redox system U	سیستم اکسایش- کاهش
	recoil system U	سیستم عقب نشینی توپ
	recoil system U	دستگاه دافع توپ
	recoil system U	سیستم دافع
	russian system U	سیستم روسی در دفاع گرونفلد
	neurovegetative system U	دستگاه اعصاب نباتی
	non quantized system U	دستگاه ناکوانتایی
	organ system U	دستگاه
	orthorhomobic system U	دستگاه راست گوشه
	price system U	نسبت و رابطه قیمتها با هم
	rhombic system U	دستگاه راست گوشه
	price system U	نظام قیمتی
	price system U	نظام قیمت
	payroll system U	سیستم پرداخت حقوق
	phonetic system U	سیستم صوتی
	physiocratic system U	روش اقتصادی فیزیوکراتها عقیده به اینکه تنها زمین عامل تولید است
	planetary system U	سیستم خورشیدی
	planetary system U	شمسی
	planning system U	نظام برنامه ریزی
	point system U	شرط بندی براساس امتیاز
	polyphase system U	دستگاه چندفاز
	practical system U	دستگاه یکانهای عملی
	power system U	شبکه نیرو
	ptolemaic system U	هئیت بطلیموسی
	quantized system U	دستگاه کوانتایی
	non quantized system U	دستگاه کلاسیک
	number system U	سیستم عدد نویسی
	number system U	سیستم عددی
	numeral system U	سیستم عددی
	ragozin system U	سیستم راگوزین در گامبی وزیر شطرنج
	numeration system U	سیستم شمارشی
	oblique system U	سیستم مایل
	on line system U	سیستم درون خطی
	open system U	نظام باز
	quota system U	سیستم سهمیهای
	quota system U	نظام سهمیه بندی
	open system U	سازگان باز
	operating system/ U	سیستم عامل دو
	power system U	سیستم قدرت سیستم انرژی
	household system U	نظام خانوادگی
	interphone system U	سیستم تلفنی
	irrigation system U	شبکه ابیاری
	isolated system U	سیستم منزوی
	limbic system U	دستگاه کناری
	london system U	سیستم لندن در دفاع هلندی شاه شطرنج
	lymphatic system U	دستگاه لنفاوی
	magnet system U	سیستم اهنربایی
	magnetic system U	سیستم مغناطیسی
	makagonov system U	سیستم ماکاگونوف در دفاع هندی شاه شطرنج
	management system U	سیستم مدیریت
	management system U	سیستم اداره
	market system U	نظام بازار
	intercommunication system U	سیستم ارتباط بین اطاقهای یک اداره بوسیله بلندگو
	intercommunication system U	ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
	household system U	نظام تولیدخانوادگی
	hydraulic system U	سیستم هیدرولیک
	ignition system U	سیستم احتراق موتور
	illuminating system U	سیستم روشنایی
	indeterminate system U	سیستمی که وضعیت منط قی
	indeterminate system U	آن قابل پیش بینی نیست
	induction system U	سیستم مکش
	information system U	سیستم اطلاعاتی
	information system U	سیستم اطلاعات
	open system U	سیستم باز
	inquiry system U	سیستم پرسش- پاسخ
	integrate system U	سیستم مجتمع
	interactive system U	سیستم فعل و انفعالی
	maroczy system U	سیستم ماروکسی در بازی چهار اسب شطرنج
	mature system U	سیستم کامل
	multicomponent system U	سیستم چند جزیی
	multicomputer system U	سیستم چند کامپیوتری
	multilink system U	سیستمی که بیش از یک اتصال بین دو نقط ه دارد
	multiple well system U	سیستم چند چاهی
	multiplex system U	سیستم چند سیمه
	multiplex system U	سیستم چندگانه
	multiprocessing system U	سیستمی که چندین واحد پردازنده به هم کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
	multiprocessing system U	سیستم چند پردازی
	multiprocessing system U	سیستم پردازش چند گانه
	multiprogramming system U	سیستم عملکرد چند برنامهای
	multiprogramming system U	سیستم برنامه سازی چندگانه
	incentive system U	نظام تشویقی
	modern system U	نظام نوین
	monoprogramming system U	سیستم پردازش دستهای که در هر لحظه یک برنامه را اجرا میکند
	monocyclic system U	دستگاه تکدور
	total system U	سیستم کامل
	measuring system U	سیستم سنجش
	merit system U	نظام شایستگی نگر
	microcomputer system U	سیستم ریزکامپیوتری
	miniature system U	خرده نظام
	mixed system U	نظام مختلط
	mksa system U	دستگاه مکثا
	mnemonic system U	نظام یادیار
	modern system U	نظام جدید
	modular system U	سیستم پیمانهای