English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 67 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
event driven U برنامه کامپیوتری یا فرآیند که هر مرحله اجرا مربوط به عملیات خارجی است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
driven U انجام شده توسط چیزی
driven well U چاهی که بوسیله فروبردن لوله کنده وبا اب رسانده باشند
self driven U خود کار
self driven U خودرو
driven U معماری کامپیوتر که دستورات یک بار اجرا می شوند و ترتیب کنترل دریافت میشود
driven U که هر مرحله اجرا مربوط به عمل خارجی است
driven U گردنده
driven U رانده
driven U رانده شده
interrupt driven U وقفه گرا
gasoline driven U محرکه بنزینی
menu driven U فهرستی
menu driven U گزینشی
even driven program U برنامه رویدادی
driven pile U شمع کوبیده
menu driven software U نرم افزارهای فهرست گرا
command driven software U نرم افزار فرمان گرا
menu driven program U برنامه بافهرست انتخاب تنظیم شده
power driven vessel U یگان شناور موتوری
menu driven program U برنامه منودار
Left out of one place and driven away from another. <proverb> U از آنجا مانده از اینجا رانده .
diesel driven generation set U دستگاه محرکه دیزلی
weight-driven clock mechanism U مکانیزم ساعتپانولدار
patron-driven acquisition [PDA] [library] U کسب بر طبق [درخواست] مشتری [کتابخانه]
in the event of U درصورت
non-event U نارویداد
in the event that U درصورتیکه
in the event that U چنانکه
non-event U رویداد ملامت انگیز یا ساختگی
In the event I do not come. U درصورتیکه نیابم ؟( نیامدم )
in the event that U هرگاه
event U ماوقع
event U مسابقه
event U پیشامد سرگذشت
event U اتفاق
event U رویداد
event U واقعه
event U عمل یا فعالیت
event U حادثه
subsequent to that event U پس ازان رویداد
to disinvite somebody from an event U دعوت [نامه] کسی به جشنی را پس گرفتن
the bird is p of that event U مرغ وقوع ان رویدادرا ازپیش احساس میکند
in any case (event) <idiom> U مطمئنا
supervening event U حادثه طاری
one day event U مسابقه پرش یک روزه
event handler U گرا
field event U مسابقه پرشهای طول وارتفاع و بانیزه مسابقههای پرتاب وزنه و دیسک و چکش
event focus U که در حال دریافت پیام از یک عمل یا رویداد است
event file U پرونده رویدادها
endogenous event U رویداد درونی
fortuitous event U حادثه قهری
circumstantial event U واقعه ضمنی
field event U ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
event horizen U افق رویداد
event scheduling U زمان بندی رویدادها
jumping event U مسابقه پرش با نیزه یاارتفاع یا طول
fortuitous event U حادثه جبری حادثه تصادفی
to be in attendance [at an event] U حضور داشتن [در مراسمی ] [اصطلاح رسمی]
exogenous event U رویداد برونی
early event time U زودترین زمان وقوع یک واقعه
latest event time U دیرترین زمانیکه تا ان زمان یک واقعه میتواند اتفاق بیافتد بدون انکه مدت اجرای پروژه طولانی تر گردد
to withdraw the invitation to an event U دعوت [نامه] کسی به جشنی را پس گرفتن
latest event time U دیرترین زمان وقوع یک واقعه
horizontal event numbering U شماره گذاری افقی وقایع
black swan event U رویداد نادر و پیش بینی ناپذیر
Good for you. Lucky you. There are only two possibilities(alternatives)In any event(case). At any rate. U درهر حال
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com