English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
escort guard U گارد محافظ
escort guard U محافظ زندانی جنگی بدرقه زندانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
escort U بدرقه
escort U اسکورت کردن
escort U اسکورت
escort U همراهی کردن
escort U گاردمحافظ
escort U همراه بدرقه
escort U نگهبانی کردن
escort U نگهبان
escort U ملتزمین اسکورت
escort U محافظ گارد محافظ نیروی تامینی بدرقه کردن
escort U مستحفظ
escort U همراهی یامحافظت کردن
escort ship U ناو اسکورت
convoy through escort U ناوهای اسکورت نزدیک
convoy through escort U ناواسکورت دایم
administrative escort U ناو اداری
administrative escort U ناو اسکورت اداری
escort of the color U گارد محافظ پرچم
escort of the color U گارد پرچم
technical escort U پرسنل فنی متخصصی که همراه یک وسیله برای نصب یا اموزش یا کار انداختن ان حرکت می کنند
escort of the standard U گارد محافظ پرچم
escort of the standard U گارد پرچم
escort ship U ناو محافظ کاروان دریایی
escort aircraft U هواپیمای اسکورت هواپیمای مراقب
technical escort U اسکورت فنی
antisubmarine air escort U هواپیمای پاسور هوایی ضدزیردریایی
alternate escort operating base U پایگاه عملیاتی یدکی یگانهای پاسور
on guard U بحالت محافظ باش
on guard U هشیار
on guard U درسرنگهبانی
on guard U مراقب بودن نگهبان بودن
on guard U نگهبان
out guard U گشتی صحرایی
on guard U اماده برای دفاع باشید
right guard U نگهبانراست
on guard U بحالت گارد
on guard U گاردگرفتن
off ones guard U بیرون ازپاسگاه برکنارازنگهبانی
to keep guard U بودن احتیاط کردن
to keep guard U موافب
to be on guard U بودن احتیاط کردن
to be on guard U موافب
take guard U وضع دفاعی توپزن جلو میلههای کریکت
on guard U اماده توپگیری اماده برای توگیری
out guard U گشتی
on ones guard U درپاسگاه
on ones guard U متوجه
on ones guard U موافب
off ones guard U غافل
on guard U گارد گرفتن
guard U حالت دفاعی شمشیرباز
guard U محافظ گارد
guard U حفافت کردن
guard U پاسداری دادن
guard U watch
guard U چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guard U نگهبان
old guard U صنوف صاحب اعتبار قدیم
old guard U محافظه کار سیاسی
guard U محافظ
guard U صفحه محافظ روکش محافظ
guard U محافظت کردن
guard U روکش کشیدن
guard U کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
guard U حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
off guard <idiom> U غیر قابل پیش بینی ،غیر منتظره
off-guard U درانتظارپیشامدبد
guard U پاسدار
guard U پاسبان مستحفظ
guard U گارد
guard U احتیاط نرده روی عرشه کشتی
guard U نرده حفافتی
guard U محافظت کردن نگهبانی کردن
guard U پاییدن پاسداری کردن
guard U نگهبانی دادن
on guard <idiom> U آگاه ،بادقت
guard U پناه
road guard U پلیس راه
road guard U ژاندارم
rear guard U نیروی عقب دار
safe guard U حفافت
plane guard U ناو نجات
safe guard U نگهداری
rat guard U صفحه مانع ورودموش
open guard U گارد باز
clothing guard U حافظپارچه
picket guard U دژبان
picket guard U پاسبان اردوگاه
seaman guard U گارد دریایی
plane guard U ناوگارد نجات
point guard U موقعیت گارد
praetorian guard U گارد ویژه
radio guard U نگهبان بی سیم
radio guard U نگهبان اطاق بی سیم کشتی یا هواپیمای مامور استراق سمع
rat guard U موش بند
rear guard U عقب دار
sergeant of the guard U گروهبان پاسدار
sergeant of the guard U گروهبان نگهبان
breech guard U حافظتهساز
chin guard U حافظچانه
border guard U پلیس مرزبانی
eye guard U حافظچشم
key guard U راهنمایکلید
left guard U محافظچپ
neck guard U حافظگردن
on guard line U خطحافظ
overhead guard U حافظبالایسر
snow guard U محافظبرف
tendon guard U محافظزردپی
toe guard U حافظانگشتان
trigger guard U حافظماشه
wind guard U محافظباد
guard dog U سگنگهبان
shin guard U ساقبند
skate guard U پرش روی تیغه اسکیت
splash guard U گلگیر
stand guard U نگهبانی دادن
state guard U نیروی نظامی ایالتی
state guard U ارتش ایالتی
to guard against danger مواظب خطر بودن
to nount guard U به نگهبانی رفتن
to relieve guard U نگهبان راعوض کردن
watch guard U زنجیر یا طنابی که برای نگهداشتن و پاییدن کسی بکارمیبرند
yeoman of the guard U گارد سلطنتی محافظ جان پادشاه انگلیس
blade guard U تیغهلبه
guard dog U سگ پلیس
guard dog U سگ نگهبان
guard's van U کالسکهنگهبانقطار
guard-rail U ریل نگهدار حائل ریل
color guard U پاسدار پرچم
custodial guard U گروه محافظین ندامتگاه نگهبان ندامتگاه مسئول ندامتگاه
demolition guard U نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
double guard U دفاع با دو دست
dress guard U اسبابی که دردوچرخه جامه را ازاسیب چرخ نگه میدارد جامه پناه
guard ship U ship mission active
face guard U ماسک محافظ
fire guard U حائل اتش
flag guard U گارد پرچم
flag guard U نگهبان پرچم
flank guard U پهلودار
gear guard U جعبه محافظ برای چرخ دنده ها
guard assembly U محفظه
guard assembly U الات محافظ روپوش جنگ افزار مجموعه روپوش
guard band U باند نگهبان
color guard U گارد پرچم
coast guard U گارد کرانه
cable guard U نگهدارنده کابل
guard-rail U نرده
guard-rails U ریل نگهدار حائل ریل
guard-rails U نرده
advance guard U پیش قراول
advance guard U پیش لشکر پاسدار
advance guard U پیشرو
advance guard U طلایه
air guard U پاسور هوایی
air guard U گشتی هوایی
armed guard U گارد مسلح
body guard U نگهبان
body guard U موکب
body guard U هنگ ویژه
bumper guard U سپر ماشین
bumper guard U روکش سپر
guard band U بخشی از نوار مغناطیسی بین دو کانال که روی یک نوار ذخیره شده اند
fire guard U پیش بخاری
knuckle guard U انگلیسی
guard room U پاسدارخانه
guard signal U علامت نگهبان
interior guard U نگهبان داخلی
knuckle guard U کارد
life guard U نگهبان
life guard U گارد
life guard U هنگ ویژه
main guard U پست نگهبانی اصلی
main guard U نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
memory guard U نگهبان حافظه
mud guard U گلگیر
national guard U گارد ملی
obstruction guard U میله جلو لوکوموتیوکه موانع را از روی ریلهاپس میزند
officer of the guard U افسر گارد احترام
guard rail U نرده دست انداز راه پله
guard bit U یک بیت در کلمه ذخیره شده که بیان میکند آیا میتواند تغییر کند یا محافظت شده است
guard of honor U گارد احترام
guard of honor U پاسدار تشریفات
guard mount U مراسم تعویض پاسدار قدیم یاجدید
guard line U خط اغاز مسابقه شمشیربازی
guard of honour U پاسدار تشریفاتی
guard house U پاسگاه
guard house U پاسدارخانه
guard of honour U گارداحترام
guard plank U تخته محافظ
guard post U پایه نگهبان
guard cell U گیاهی را تشکیل میدهند
guard rail U جان پناه
guard rail U نرده هائیکه در دوطرف پل جهت عابرین ساخته میشود
guard cell U یکی از دو سلول لوبیایی شکلی که منافذ
pedestrian guard rail U جانپناه برای پیاده رو
To be caught by surprise . To be off ones guard . U غافلگیر شدن
army national guard U گارد ملی وابسته به نیروی زمینی
front mud guard U گلگیر جلوی اتومبیل
upper blade guard U حافظتیغهبالایی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com