English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 122 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
equipment compatibility U همسازی تجهیزاتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
compatibility U سازگاری دمسازی
compatibility U همسازی
compatibility U سازش پذیری
compatibility U سازگاری
compatibility U سازش
compatibility U پنجره یا بخشی در سیستم عامل که برنامه هایی را که برای سیستم عاملهای متفاورت ولی مربوط به هم نوشته شده اند را میتواند اجرا کند
compatibility U توانایی دونرم افزار یا سخت افزار برای کارکردن باهم
pc compatibility U سازگاری با PC
compatibility U مطابقت
upward compatibility U سازگاری بالاگرا
downward compatibility U سازگارمتمایل به پایین
file compatibility U همسازی پرونده ها
downward compatibility U سازگاری بزیر
equipment U تجهیزات
equipment U اثاثیه
equipment U دستگاه
equipment U تجهیزات جنگی وسایل الات و ابزار
equipment U ساز وبرگ
equipment U ساز و برگ
equipment U اثاثه
equipment U لوازم
equipment U وسایل مورد نیاز برای کار در یک کارخانه یا شرکت
equipment U تجهیز
equipment U خطای سخت افزاری و نه نرم افزاری
mechanical equipment U تجهیزات مکانیکی
nitriting equipment U تجهیزات ازت دهی
output equipment U تجهیزات خروجی
peripheral equipment U تجهیزات جنبی
honing equipment U تجهیزات سنگ زنی
handling equipment U تجهیزات بار
garage equipment U تجهیزات گاراژ
machine equipment U تجهیزات ماشین
extra equipment U متعلقات ویژه
extra equipment U تجهیزات اضافی
equipment reserve U ذخیره تجهیزاتی
equipment logbook U دفترچه خدمتی تجهیزات
equipment logbook U دفتر تجهیزات
pool equipment U وسایل پارک موتوری
pool equipment U وسایل تعمیرگاه
test equipment U وسایل ازمایش
transfer equipment U تجهیزات
two way telephone equipment U تجهیزات مکالمه متقابل تاسیسات مکالمه تلفنی
ventilating equipment U تجهیزات تهویه
x ray equipment U تجهیزات اشعه رونتگن
camping equipment U لوازم مخصوصاردو
equipment compartment U کوپهتجهیزات
equipment lock U قفلتجهیزات
telephone equipment U تجهیزات تلفن
telephone equipment U دستگاه تلفن
protective equipment U تجهیزات حفافتی
radar equipment U تجهیزات رادار
sampling equipment U دستگاه نمونه گیر
sonic equipment U وسایل اوایی
sonic equipment U وسایل اوازی
standby equipment U تجهیزات جانشینی
table of equipment U جدول ساز و برگ
technical equipment U تجهیزات فنی
equipment rack U پایهوسایل
equipment failure U خرابی تجهیزاتی
ancillary equipment U وسیله جانبی
accessory equipment U وسایل یدکی
ancillary equipment U تجهیزات جانبی
ancillary equipment U تجهیزات پیرامونی
authentication equipment U وسایل تعیین معرف
authentication equipment U وسایل تعیین نشانی
control equipment U ابزار وارسی ابزار پایش
control equipment U ابزار نظارت
equipment bay U محفظه یا جعبهای که تجهیزات الکترونیکی در ان نصب میشود
check out equipment U وسایل بازدید محل
check out equipment U وسایل ازمایشگاهی
auxiliary equipment U تجهیزات کمکی
auxiliary equipment U وسایل یدکی
auxiliary equipment U وسایل کمکی
auxiliary equipment U تجهیزات جانبی
ancillary equipment U equipment peripheral
ancillary equipment U وسیلهای که کاری را ساده تر میکند ولی واقعا نیاز نیست
cryptoancillary equipment U وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
test equipment U دستگاه ازمایش لامپ
equipment bag U ساک دستی بازیگر
electric equipment U تجهیزات الکتریکی
deadlined equipment U لوازم و تجهیزات از کار افتاده
accessory equipment U تجهیزات یدکی
auxiliary equipment U وسائل کمکی
ancillary equipment U تجهیزات اضافی
aircraft role equipment U تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
aircraft mission equipment U وسایل لازم برای انجام ماموریت هواپیما
error of measuring equipment U خطای وسیله اندازه گیری [ریاضی]
I expended all my capital on equipment. U تمام سرمایه ام راصرف خرید لوازم کردم
t parameter equipment circuit U مدار معادل به صورت " T "
technical equipment compartment U قسمتوسایلتخصصی
airborne intercept equipment U وسایل استراق سمع هوابرد
ground airport equipment U تجهیزاتزمینیهواپیما
automobile radio equipment U رادیوی اتومبیل
concrete vibrating equipment U ویبراتور بتن
emergency brake equipment U تجهیزات ترمز اضطراری
mobile equipment pool U بنه متحرک افزارهای ویژه درسطح گروهان و گردان ودسته
data communications equipment U تجهیزات ارتباطات داده ها
induction melting equipment U تجهیزات ذوب القائی
image conversion equipment U دستگاه مبدل تصویر
data terminal equipment U تجهیزات ترمینال داده
heat treating equipment U تاسیسات عملیات حرارتی
digital equipment corporation U سازنده انواع سیستمهای مینی کامپیوتر
fired process equipment U دستگاه خشک کن شعلهای
dust collection equipment U وسایل گردگیری
mobile lubricating equipment U تجهیزات روغنکاری متحرک
mold making equipment U تجهیزات قالب سازی
crushing and grinding equipment U دستگاههای خرد کننده
paint spraying equipment U تجهیزات رنگ پاشی
peripheral equipment operator U متصدی تجهیزات جانبی
precision measuring equipment U تجهیزات سنجش دقیق
producer durable equipment U تجهیزات با دوام تولیدی
core blowing equipment U تجهیزات دمیدن هسته
original equipment manufacturer U سازنده تجهیزات اصلی
original equipment manufacturer U شرکتی که قط عاتی ایجاد میکند با استفاده از قط عات ابتدایی سایر تولیدکنندگان و محصول را برای برنامه خاصی طراحی میکند
oil reclamation equipment U تجهیزات احیا روغن
heating/air conditioning equipment U تهویه
heating/air conditioning equipment U وسائلگرمادهی
high frequency heating equipment U تاسیسات حرارتی فرکانس بالا
high tension bridge equipment U دستگاه ازمایش فشار قوی
table of organization and equipment (toe U جدول سازمان و تجهیزات
aviation life support equipment U وسایل حفظ جان مسافرین درپرواز سینه بند نجات
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com