English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
enewal of contract by tacit agreement U تجدید توافق بر اساس توافق ضمنی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
To conclude an agreement (contract). U قراردادی بستن
The party to the contract (agreement). U طرف قرارداد
An open - dated agreement ( contract) . U قرارداد بدون مدت
tacit U تعهد کنترل اسلحه بین دو یاچند کشور
tacit U ضمنی
tacit U ضمنا
tacit U مفهوم
tacit U مقدر خاموش
tacit U بارامی وسکوت
tacit collusion U تبانی چند شرکت
tacit collusion U تبانی ضمنی
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
tacit consent U رضای ضمنی
This is against our agreement. [This is contrary to our agreement] U این بر خلاف قرارداد ما است.
open-ended employment contract [employment contract of unlimited duration] U قرارداد کار بدون مدت
agreement U موافقت نامه
agreement U موافقتنامه
agreement U قراداد
to come to an agreement U موافقت پیداکردن
to come to an agreement U یکدل شدن توافق حاصل کردن
to off an agreement U قصد خود را برای الغای قراردادی اگاهی دادن
unless otherwise agreement U مگر به ترتیب دیگری توافق شده باشد
in agreement with somebody U با کسی موافقت داشتن
come to an agreement U توافق حاصل کردن
come to an agreement U موافقت پیدا کردن
agreement U قرارداد
agreement U سازش
agreement U موافقت
agreement U پیمان
agreement U قرار قبول
agreement U مطابقهء نحوی
agreement U معاهده و مقاطعهء توافق
agreement U توافق
plea agreement U توافق مدافعه
basic agreement U توافق اولیه
labor agreement U موافقتنامه کار
reach an agreement U به توافق رسیدن
tenency agreement U اجاره نامه
extension of the agreement U تمدید مدت قرارداد
implicit agreement U موافقت ضمنی
frame agreement U توافق اولیه
outline agreement U توافق اولیه
concessionary agreement U امتیاز نامه
skeleton agreement U توافق اولیه
master agreement U توافق اولیه
gentlemen's agreement U موافقت شرافتمندانه
gentlemen's agreement U قول مردانه
unilateral agreement U توافق یک جانبه
enter into an agreement U قراردادی را منعقد کردن
executive agreement U موافقتنامه اجرایی موافقتنامه قابل اجرا
labor agreement U قرارداد کار
trade agreement U موافقتنامه تجارتی
trade agreement U موافقت نامه تجاری
to fly away from an agreement U نقض عهدکردن
verbal agreement U موافقت شفاهی
to enter into an agreement U پیمان یا قراردادی منعقد کردن
wage agreement U قرارداد دستمزد
wage agreement U موافقت نامه دستمزد
written agreement U قولنامه
written agreement U موافقت نامه پیمان نامه
gentelmen's agreement U موافقتنامه دوستانه
gentelmen's agreement U کلیه توافقهایی که مستند به اسنادرسمی و امضا شده نباشد
to fly away from an agreement U پیمان شکنی کردن
gentlemen's agreement U قرارداد شفاهی
unilateral agreement U قرارداد یک جانبه
preliminary agreement U قولنامه
arbitration agreement U موافقت نامه داوری
mutilateral agreement U موافقت چند جانبه
mutual agreement U توافق طرفین
gentlemen's agreement U قول جوانمردانه
arbitration agreement U توافق بر حکمیت
reciprocal agreement U قراردادی که دو کشور برای توسعه روابط اقتصادی با یکدیگرمنعقد می سازند و بر این مبنا به یکدیگر امتیازاتی ازنظر تعرفه گمرکی و عوارض و تسهیلات می دهند
agreement of arguments U توافق نشانوندها
potsdom agreement U تاکید وتشریح کردند
potsdom agreement U موافقتنامه پوتسدام موافقتنامه منعقده بین امریکاو شوروی و انگلیس پس ازپایان جنگ جهانی دوم به سال 5491 که در ان سه دولت خط مشی خود را نبست به المان اشغال شده
reciprocal agreement U توافق دو جانبه
reciprocal agreement U قرارداد دو جانبه
agreement area U سطح مورد قرارداد
agreement coefficient U ضریب توافق
quota agreement U موافقت سهمیه
agreement of arbitration U قرارداد داوری
special agreement U قرارداد ویژه
private agreement U قرارداد خصوصی
commodity agreement U تثبیت مشترک قیمت فروش
swap agreement U موافقتنامه مبادلات ارزی قرار معاوضه ارزی
lease agreement U قرارداد اجاره
commodity agreement U موافقتنامه کالا
collective agreement U توافق جمعی
master agreement U چهارچوب توافق [حقوق]
frame agreement U چهارچوب توافق [حقوق]
skeleton agreement U چهارچوب توافق [حقوق]
basic agreement U چهارچوب توافق [حقوق]
letter of agreement U موافقتنامه
outline agreement U چهارچوب توافق [حقوق]
clearing agreement U موافقتنامه بازرگانی بین دوکشور
agreement water rate U نرخ قراردادی اب
Lease (rental) agreement. U اجاره نامه (قرار داد اجاره )
bretton woods agreement U موافقت نامه برتن وودز
european monetary agreement U موافقتنامه پولی اروپا موافقتنامه تنظیمی بین کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی اروپا به منظور تسهیل و تنظیم روابط پولی متعاقدین
The rental agreement has exprired. U تاریخ قرارداد اجاره سر آمده است
agreement on partial payments U توافق در پرداخت های قسطی
He closed the door against the peace agreement. U تمام درها را بروی موافقتنامه صلح بست
dangerous goods by road agreement U موافقتنامه بین کشورهای اروپایی که در ان درخصوص وسیله حمل نحوه بسته بندی و مشخصات وسیله حمل ونقل توضیح لازم داده شده است
general agreement on tariff & trade (gat U موافقت نامه عمومی تعرفه وتجارت
contract U منقبض شدن مخفف کردن
contract U مقاطعه کاری کردن
contract U قرردادبستن
contract U همکشیدن
contract U : پیمان بستن
contract U کنترات پیمان .
contract U کنترات کردن منقبض کردن
contract U مقاطعه
in contract U طبق قرارداد
to contract something from somebody U از کسی چیزی [بیماری] گرفتن
according to the contract no. ... U طبق قرارداد شماره ...
contract U قرارداد
all in contract U قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد
contract U منقبض شدن
contract with U عقد کردن
contract U قرارداد بستن
contract U مخفف کردن مقاطعه کردن قرارداد بستن
contract U پیمان مقاطعه عقد و پیمان بستن تعهد کردن مقاطعه کردن
contract U دچارشدن
contract U :قرارداد
contract U پیمان
contract U منقبض کردن
contract U تعهد
by contract U بطور مقاطعه
contract U عقد
all in contract U قراداد کلی
sales contract U قرارداد فروش
service contract U قرارداد خدمت
service contract U قرارداد انجام خدمت
simple contract U قرارداد شفاهی
reward contract U عقد جعاله
privity in contract U انحصار نتیجه پیمانی به طرفین ان پیمان
privity of contract U مسئولیت طرفین قرارداد
privity of contract U رابطه متعاقدین
provisions of a contract U شرایط قرار داد
provisions of a contract U مواد قرار داد
quasi contract U شبه عقد
quasi contract U شبه قرارداد
quasi contract U عقدی را گویند که التزام طرفین به مفاد ان ناشی از تصریح خودشان نباشد بلکه به صرف وقوع عمل خارجی به حکم قانون به عمل خود ملتزم شوند
privity of a contract U مسئوولیت طرفین قرارداد
requirements of a contract U مقتضای عهد
revocable contract U عقد جایز
revocable contract U عقد مجاز
service contract U قرارداد خدماتی
simple contract U عقد منعقد درسند عادی
social contract U قرار داد اجتماعی
void contract U عقد باطل
validity of contract U صحت قرارداد
to guarantee a contract U اجرای قراردادی راضمانت کردن
validity of a contract U اعتبار قرارداد
value cost contract U پیمان بستن با قیمتهای پایه
valid contract U عقد صحیح
unilateral contract U تعهد یک جانبه ایقاع
unauthorized contract U عقد فضولی
unilateral contract U قراردادایقاعی
unilateral contract U پیمانی که تنها برای یکی از طرفین الزام اور باشد
unilateral contract U قرارداد یک جانبه
unconditional contract U عقد منجز
to draw up a contract U قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
to come within the scope of a contract U در حیطه یک قرارداد بودن
we demand p in our contract U ما صراحت ودقت در قراردادمی خواهیم
social contract U قرارداد اجتماعی
social contract U اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
stipulation of a contract U مفاد قرارداد
cottage contract U نوعی قرارداد بافت روستایی که کارفرما کاغذ شطرنجی، نخ های رنگ شده و طرح را آماده کرده و دستمزد بافنده پس از فروش به وی پرداخت می شود
the contract is still valid U قراردادباعتبار
the contract is still valid U خودباقی است
the life of a contract U مدت یک قرارداد
to put to contract U بمناقصه گذاشتن
Bilateral contract. U پیمان ( قرارداد ) دو جانبه
written contract U پیمان نامه
dishonour a contract U قرارداد را محترم نشمردن
contract of guarantee U عقد ضمان
contract of guarantee U ضمان عقدی
contract of farmletting U قرارداد مزارعه
contract of farmletting U مزارعه
contract of affreightment U قراردادحمل
contract of affreightment U قرارداد اجاره کشتی
contract note U سند مقاطعه توافق نامه
contract note U سند قرارداد
contract guarantee U ضمانت قرارداد
contract guarantee U ضمانتنامه قرارداد
contract for supply U قرارداد جهت ارائه کالا
contract curve U منحنی قرارداد
contract of reward U جعاله
contract of sale U قرارداد فروش
discharge of contract U انجام تعهدات قراردادی پایان دادن به تعهدات قراردادی
cost plus contract U قرارداد براساس قیمت تمام شده به اضافه درصدی به عنوان سود
cost contract U قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
contract work U پیمانکاری
contract termination U فسخ یا خاتمه تمام یا قسمتی از قرارداد
contract scheduling U برنامه ریزی قرارداد
contract record U سوابق نحوه پیشرفت قرارداد
contract quantity U حجم قرارداد
contract period U مدت قرارداد
contract period U دوره قرارداد
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com