Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 111 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
emergency scramble
U
درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی
emergency scramble
U
درگیری اضطراری هواپیماها
emergency scramble
U
رهگیری اضطراری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
scramble
U
بادست وپا بالارفتن
scramble
U
کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
scramble
U
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scramble
U
تقلاکردن
scramble
U
بزحمت جلو رفتن تلاش
scramble
U
تقلا
scramble
U
کوشش
scramble
U
املت درست کردن
scramble
U
درگیر شدن
scramble
U
درگیر شدن باهواپیمای دشمن
scramble
U
فرمان درگیری بهواپیمای رهگیر قاطی کردن رهگیری کردن
de scramble
U
سازمان دادن مجدد پیام یا سیگنالی که حالت نامناسب دارد
scramble
U
درهم امیختن
to scramble for something
U
هجوم کردن با عجله برای چیزی
[با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
moto scramble
U
مسابقه چند بخشی درمسیرهای گوناگون
scramble net
U
تور بار یا فرود نفرات
scramble net
U
پله توری
to scramble for a living
U
تقلای معاش کردن
to scramble for a living
U
برای معاش یازندگی تلاش کردن
to scramble a victory
U
بزحمت برنده
[پیروز]
شدن
to scramble for a living
U
خون عرق ریختن تا نان خود را در بیاورد
emergency
U
مهم
emergency
U
امر فوق العاده و غیره منتظره
emergency
U
خیلی خیلی فوری
emergency
U
فوریت
emergency
U
اورژانس
emergency
U
غیر منتظره حیاتی
emergency
U
فوق العاده اضطراری
emergency
U
ضروری
emergency
U
اضطراری
emergency
U
اضطرار
emergency
U
ناگه اینده اورژانس
emergency
U
حتمی
emergency
U
وقت ضیق
emergency
U
پیشامدی که اقدام فوری راایجاب کند اضطرار
emergency
U
حالتی که اقدام فوری را ایجاب کنداحتیاطی
emergency valve
U
شیر اضطراری
emergency relief
U
رهایی از بلایا
emergency reaction
U
واکنش اضطرار
emergency works
U
کارهای اضطراری
emergency treatment
U
معالجه اضطراری
emergency treatment
U
معالجه اورژانس
emergency switch
U
کلید اضطراری
emergency relief
U
رهایی ازمصایب غیر مترقبه
emergency repair
U
تعمیر اضطراری
emergency risk
U
ریسک اضطراری
emergency risk
U
خطرات غیرقابل اجتناب اتمی
emergency station
U
محل اضطراری
in case of emergency
U
هنگام اضطرار
in case of emergency
U
درموقع تنگ وقت ضرورت
Accident and Emergency
U
اتاق عمل اورژانس
emergency admission
U
پذیرش اضطراری
[در بیمارستان]
[پزشکی]
Where is the emergency exit?
U
در خروج اضطراری کجاست؟
emergency exit
U
در خروج اضطراری
emergency services
U
اورژانس
emergency regulator
U
تنظیمکنندهفوری
emergency shelter
U
پناهگاه اضطراری
emergency ration
U
جیره فوق العاده
state of emergency
U
حالت اضطرار
emergency complement
U
تعدیل یکانهابرای موارد اضطراری
emergency conditions
U
شرایط اضطراری
emergency cryptosystem
U
سیستم رمز اضطراری سیستم رمز مخصوص موارداضطراری
emergency door
U
در خطر
emergency door
U
خروجی خطر
emergency burial
U
دفن درمحل
emergency door
U
دراضطراری
emergency drill
U
تمرین مقابله با سوانح تمرین مقابله با حوادث غیرمترقبه
emergency complement
U
جدول تعدیل نیروی انسانی برای تکمیل یکانها
emergency cartridge
U
کارتریج اضطراری
defense emergency
U
مواد مورد لزوم وحیاتی پدافندی وضعیت اضطراری دفاعی یا نظامی
emergency addressee
مسئولین اعلام خبر در موارد ضروری
emergency air
U
هوای اضطراری
emergency antenna
U
انتن اضطراری
emergency brake
U
ترمز اضطراری
emergency burial
U
تدفین اضطراری
emergency call
U
خبر یا مکالمه اضطراری
emergency care
U
مراقبتهای فوری
emergency establishment
U
تعدیل و تقسیم سربازان بین یکانها برای موارد اضطراری
emergency exit
U
خروج اضطراری
emergency fund
U
وجوه اضطراری
emergency priority
U
تقدم فوری
emergency operation
U
بهره برداری اضطراری
emergency priority
U
تقدم اضطراری
emergency transmitter
U
فرستنده اضطراری
emergency measure
U
سنجش اضطراری
emergency maintenance
U
نگهداشت اضطراری
emergency loading
U
بارگذاری فوق العاده
emergency loading
U
بارگزاری فوق العاده بارگزاری اضطراری
emergency operation
U
کارکرد
emergency lamp
U
لامپ اضطراری
emergency leave
U
مرخصی اضطراری
emergency leave
U
سطح اماد اضطراری
emergency ration
U
جیره اضطراری
emergency leave
U
سطح امادلازم برای بسیج
emergency lighting
U
روشنایی اضطراری
air defense emergency
U
وضعیت اضطراری پدافندهوایی
emergency push button
U
تکمه اضطراری
emergency room
[American E]
[e.r.]
[ER]
U
اتاق عمل اورژانس
emergency generator set
U
دستگاه مولد برق اضطراری مولد برق اضطراری
emergency medical tag
U
کارت معالجه اورژانس کارت مراجعه به اورژانس
emergency support vessel
U
کشتیپشتیبانیفوری
to declare a state of emergency
U
اعلان کردن حالت اضطراری
emergency brake equipment
U
تجهیزات ترمز اضطراری
emergency conning position
U
پل فرماندهی اضطراری
emergency power supply
U
منبع قدرت اضطراری
emergency medical treatment room
U
اتاق عمل اورژانس
path
[corridor]
for emergency vehicles
U
راه
[باز شده در جاده]
برای وسایل اورژانس
To save ( provide ) for a rainy day . To prepare for an emergency .
U
فکرروز مبادا را کردن ( آینده نگه بودن )
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com