Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
emergency loading
U
بارگزاری فوق العاده بارگزاری اضطراری
emergency loading
U
بارگذاری فوق العاده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
emergency
U
امر فوق العاده و غیره منتظره
emergency
U
خیلی خیلی فوری
emergency
U
وقت ضیق
emergency
U
حالتی که اقدام فوری را ایجاب کنداحتیاطی
emergency
U
پیشامدی که اقدام فوری راایجاب کند اضطرار
emergency
U
اورژانس
emergency
U
مهم
emergency
U
حتمی
emergency
U
ناگه اینده اورژانس
emergency
U
اضطرار
emergency
U
فوریت
emergency
U
اضطراری
emergency
U
ضروری
emergency
U
فوق العاده اضطراری
emergency
U
غیر منتظره حیاتی
loading
U
بار گذاری
loading
U
فرفیت
loading
U
فرفیت بارگیری
loading
U
عمل انتقال فایل یا برنامه از دیسک به حافظه
self loading
U
فشنگ گذاری خودکار به طورخودکار پرشونده
self loading
U
پرشونده خودکار
loading
U
پر کردن سلاح
loading
U
خرج گذاری کردن سلاح
loading
U
بارگیری مهمات درهواپیما
loading
U
بارگیری
loading
U
بار محموله
loading
U
بارکنش
loading
U
امیختن موادخارجی به شراب
loading
U
بار
loading
U
بارگذاری
loading
U
بارگیری کردن سوارشدن به خودرو یاهواپیما
emergency establishment
U
تعدیل و تقسیم سربازان بین یکانها برای موارد اضطراری
emergency priority
U
تقدم فوری
emergency priority
U
تقدم اضطراری
emergency ration
U
جیره اضطراری
emergency ration
U
جیره فوق العاده
emergency reaction
U
واکنش اضطرار
emergency relief
U
رهایی از بلایا
emergency repair
U
تعمیر اضطراری
emergency risk
U
ریسک اضطراری
emergency risk
U
خطرات غیرقابل اجتناب اتمی
emergency relief
U
رهایی ازمصایب غیر مترقبه
emergency operation
U
کارکرد
emergency exit
U
خروج اضطراری
emergency fund
U
وجوه اضطراری
emergency lamp
U
لامپ اضطراری
emergency leave
U
مرخصی اضطراری
emergency leave
U
سطح اماد اضطراری
emergency leave
U
سطح امادلازم برای بسیج
emergency lighting
U
روشنایی اضطراری
emergency maintenance
U
نگهداشت اضطراری
emergency measure
U
سنجش اضطراری
emergency operation
U
بهره برداری اضطراری
emergency scramble
U
درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی
emergency scramble
U
درگیری اضطراری هواپیماها
emergency scramble
U
رهگیری اضطراری
Where is the emergency exit?
U
در خروج اضطراری کجاست؟
emergency admission
U
پذیرش اضطراری
[در بیمارستان]
[پزشکی]
Accident and Emergency
U
اتاق عمل اورژانس
emergency exit
U
در خروج اضطراری
emergency services
U
اورژانس
emergency regulator
U
تنظیمکنندهفوری
emergency station
U
محل اضطراری
emergency switch
U
کلید اضطراری
emergency transmitter
U
فرستنده اضطراری
emergency treatment
U
معالجه اورژانس
emergency treatment
U
معالجه اضطراری
emergency valve
U
شیر اضطراری
emergency works
U
کارهای اضطراری
in case of emergency
U
هنگام اضطرار
in case of emergency
U
درموقع تنگ وقت ضرورت
emergency shelter
U
پناهگاه اضطراری
emergency drill
U
تمرین مقابله با سوانح تمرین مقابله با حوادث غیرمترقبه
emergency call
U
خبر یا مکالمه اضطراری
emergency burial
U
دفن درمحل
emergency burial
U
تدفین اضطراری
emergency air
U
هوای اضطراری
emergency brake
U
ترمز اضطراری
emergency antenna
U
انتن اضطراری
emergency addressee
مسئولین اعلام خبر در موارد ضروری
defense emergency
U
مواد مورد لزوم وحیاتی پدافندی وضعیت اضطراری دفاعی یا نظامی
emergency care
U
مراقبتهای فوری
emergency cartridge
U
کارتریج اضطراری
emergency complement
U
جدول تعدیل نیروی انسانی برای تکمیل یکانها
emergency door
U
دراضطراری
emergency door
U
خروجی خطر
state of emergency
U
حالت اضطرار
emergency door
U
در خطر
emergency cryptosystem
U
سیستم رمز اضطراری سیستم رمز مخصوص موارداضطراری
emergency conditions
U
شرایط اضطراری
emergency complement
U
تعدیل یکانهابرای موارد اضطراری
combat loading
U
بارگیری رزمی هواپیما بارگیری جنگی
magnetic loading
U
بارگیری مغناطیسی
muzzle loading
U
سر پر
point of loading
U
نقطه بارگیری
pre loading
U
بارگیری اولیه
preload loading
U
بارگیری اولیه یا بارگیری قبل از بارگیری اصلی
cease loading
U
گلوله را پرنکنید
rail loading
U
سوار کردن بار یا پرسنل روی درزینهای راه اهن
commercial loading
U
بارگیری تجارتی
separate loading
U
مجزا پرشونده
loading tray
U
سینی پر کن گلوله
loading time
U
زمان بارگیری
loading table
U
جدول بارگیری
loading rack
U
سکوی بارگیری
loading routine
U
روال بارکننده
loading scale
U
مقیاس بارگیری
loading ramp
U
راهروی شیب دار بارگیری
loading site
U
سکوی بارگیری
loading site
U
محل بارگیری
loading space
U
فضای قابل بارگیری
loading speed
U
سرعت بار گذاری
loading station
U
ایستگاه بارگیری
loading point
U
نقطه سوارشدن
separate loading
U
مهمات مجزا
tactical loading
U
بارگیری رزمی یا جنگی
bulk loading
U
بارگیری در مخازن
The ship is loading.
U
کشتی درحال بارگیری است
Loading and unloading.
U
بارگیری وتخلیه
breech loading
U
پر کردن تفنگ از ته
breech loading
U
ته پر
bill of loading
U
جواز کشتی
bill of loading
U
بارنامه کشتی
rate of loading
U
میزان بارگذاری
base loading
U
بار اولیه
loading door
U
فشاردر
loading dock
U
بارگیریبارانداز
loading bunker
U
بارگیریانبارزغال
transverse loading
U
بارگذاری روی پایه
truck loading
U
سربار کامیون
unit loading
U
بارگیری کردن یکانها برای حمل و نقل بارگیری یکان
up line loading
U
انتقال یک کپی از یک برنامه
wing loading
U
وزن غیر خالص هواپیما تقسیم بر سطح زیر ان
wing loading
U
نسبت وزن کل به مساحت یال
cease loading
U
پر نکنید
bulk loading
U
بارگیری مخزن به طور یک جا
loading area
U
قسمتلودینگ
base loading
U
بارگیری انجام شده در پایگاه
dynamic loading
U
بارگذاری جنبشی
cross loading
U
سر شکن کردن بارها
endurance loading
U
بارگیری با حداکثر فرفیت بارگیری کامل
factor loading
U
وزن عاملی
frequency loading
U
بارکنش فرکانسی
frequency loading
U
بارگیری فرکانسی
horizontal loading
U
پر کردن مهمات به طور افقی
horizontal loading
U
کولاس افقی
horizontal loading
U
بارگیری افقی کشتیها
cross loading
U
تقسیم بارهای هواپیما
cross loading
U
مخلوط کردن بارها
cycles of loading
U
دورههای بار
drag loading
U
نتیجه کشش بادیا موج انفجار
drag loading
U
فشار کششی
disc loading
U
نسبت وزن هلیکوپتر به مساحت دیسک رتوراصلی
direct loading
U
مجموعه نیروهائیکه مستقیمابه ساختمان اثر میکند وشامل بارهای زنده و مرده میباشد
diffraction loading
U
منتجه فشار
diffraction loading
U
منتجه نیروهای وارد بیک شیئی
density of loading
U
تراکم پر کردن خرج در لوله تراکم خرج پرتاب
drift loading
U
دهانه
commodity loading
U
بارگیری کالاهای مختلف
commercial loading
U
بارگیری کالای تجارتی
indirect loading
U
بارگذاری غیرمستقیم
loading chart
U
جدول بارگیری
loading coil
U
پیچک بار افزای
loading diagram
U
دیاگرام بارگیری
loading duration
U
مدت بار گذاری
loading facilities
U
وسایل بارگیری
loading for contingencies
U
کارمزدی که بابت هزینههای احتمالی به حق بیمه اضافه میشود
loading list
U
لیست بارگیری خودرو
loading plan
U
طرح بارگیری خودرو
loading point
U
نقطه بارگیری
loading chart
U
طرح بارگیری هواپیما
loading bridge
U
پل بارگیری
loading capacity
U
فرفیت
lane loading
U
سربار خط عبوری
loading apron
U
نوار بارگیری
loading capacity
U
بار گیری
loading bucket
U
سطل بارگیری
emergency conning position
U
پل فرماندهی اضطراری
emergency medical tag
U
کارت معالجه اورژانس کارت مراجعه به اورژانس
emergency power supply
U
منبع قدرت اضطراری
emergency room
[American E]
[e.r.]
[ER]
U
اتاق عمل اورژانس
emergency push button
U
تکمه اضطراری
emergency support vessel
U
کشتیپشتیبانیفوری
to declare a state of emergency
U
اعلان کردن حالت اضطراری
emergency generator set
U
دستگاه مولد برق اضطراری مولد برق اضطراری
emergency brake equipment
U
تجهیزات ترمز اضطراری
air defense emergency
U
وضعیت اضطراری پدافندهوایی
ammunition loading line
U
خط بارگیری مهمات
ammunition loading line
U
صف بارگیری مهمات صف بارکردن مهمات
muzzle-loading cannon
U
بارگیریلولهتوپ
block stowage loading
U
بارگیری وسایل هم مقصد دریک قسمت از وسیله ترابری
strength under tangential loading
U
مقاومت دربرابر عاملهای مماسی
volumetric loading/density
U
خارج قسمت حجم کل سوخت موتور راکت جامد به کل بدنه یا پوسته
bow loading door
U
درخمشدهمخصوصبار
container-loading bridge
U
پلورودبستههابهکشتی
loading on alternate spans
U
حالت بارگذاری یک در میان در دهانه ها
loading participation in profits
U
هزینههای مشارکت در سود
manpower loading chart
U
نمودار تخصیص نیروی انسانی
emergency medical treatment room
U
اتاق عمل اورژانس
path
[corridor]
for emergency vehicles
U
راه
[باز شده در جاده]
برای وسایل اورژانس
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com