English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 179 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
electronic rectifier U یکسوکننده الکترونی
electronic rectifier U یکسوساز الکترونی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rectifier U یکسو ساز
rectifier U راستگر
rectifier U یکسوکننده
rectifier U اسباب تقطیر
rectifier U وسیله اصلاح
rectifier U اصلاح کننده
rectifier U یکسو کننده
rectifier U یکسوساز راستگر
rectifier U یکسوساز
rectifier U دیود [فیزیک] [مهندسی]
rectifier U دوقطبی الکتریکی [فیزیک] [مهندسی]
rectifier U یکسوساز [فیزیک] [مهندسی]
electrolytic rectifier U یکسوکننده الکترولیتی
direction rectifier U یکسوکننده سمتی
crystal rectifier U دو قطبی بلورین
pool rectifier U لامپ مایع
crystal rectifier U دیود
plate rectifier U یکسوساز صفحه
metal rectifier U یکسوساز خشک
pendulum rectifier U یکسوساز اونگی
field rectifier U یکسوساز میدان
vapor rectifier U یکسو کننده جیوهای
measuring rectifier U یکسوکننده سنجش
linear rectifier U یکسوکننده خطی
meter rectifier U یکسوساز دستگاه اندازه گیری
ignition rectifier U یکسوساز بخار جیوهای باالکترودهای اتش زنه
ideal rectifier U یکسوکننده ایده ال
grid rectifier U یکسوساز شبکه
multiphase rectifier U یکسوساز چند فازه
controlled rectifier U یکسوکننده تنظیم پذیر
contact rectifier U یکسوکننده مجاورتی
pool rectifier U یکسوکننده مایعی
silicon rectifier U یکسو کننده سیلیسیمی
electrolytic rectifier U یکسوسازی الکترولیتی
arc rectifier U یکسوکننده قوسی
rectifier efficiency U بازده یکسوکننده
three phase rectifier U یکسو ساز سه فازه
arc rectifier U یکسو کننده جیوهای
rectifier meter U سنجه با یکسوکننده
plate rectifier U یکسوسازاندی
bridge rectifier U یکسو کننده پلوار
bridge rectifier U یکسوکننده بریج
vibrating rectifier U یکسوکننده لرزشی
selenium rectifier U یکسو کنندهء سلنیومی
commutating rectifier U یکسوکننده جابجاگری
selenium rectifier U یکسوکننده سلنیمی
half wave rectifier U یکسوسازیکراهه یکسوساز نیم موج
hot chathode rectifier U یکسوکننده با کاتد گرم
half wave rectifier U یکسوکننده نیم موج
half wave rectifier U یکسوکننده نیم موجی
grid current rectifier U یکسوکننده جریان شبکه
grid current rectifier U اشکارساز شبکه
gas filled rectifier U یکسوکننده گازی
full wave rectifier U یکسوکننده تمام موجی
welded contact rectifier U یکسو کننده نقطهای جوش شده
surface contact rectifier U یکسوکننده سطحی
single phase rectifier U یکسوکننده یک فازه
constant potential rectifier U یکسو کننده با ولت ثابت
dry disc rectifier U یکسو ساز خشک
dry plate rectifier U یکسو ساز خشک
battery charging rectifier U باتری پر کن
burnout of a crystal rectifier U سوختن یکسوکننده دیودی
argon bulb rectifier U یکسو کننده ارگنی
point contact rectifier U یکسو کننده نقطهای
aluminium cell rectifier U یکسوکننده با پیل الومینیمی
alternating current rectifier U یکسوکننده
mercury vapor rectifier U یکسوساز بخار جیوه
copper oxide rectifier U یکسوکننده مس- اکسید
mercury arc rectifier U یکسوکننده جیوهای
crystal video rectifier U یکسوکننده بلورین ویدئو
mercury vapor rectifier tube U یکسو کننده جیوهای
high inverse voltage rectifier U یکسوکننده با برگشت قوی
electronic U سیستم ذخیره سازی متن ها که به آسانی بازیابی می شوند
electronic U مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
electronic U توانایی کلمه پرداز برای انجام توابع پردازش داده مشخص
electronic U کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
electronic U شخصی که متخصص کار روی وسایل الکترونیکی است
electronic U یچ انتخاب شده و نه با روشهای مکانیکی
electronic U داده ارسال شده به صورت باسهای الکترونیکی
electronic U سیستم ارسال پیام و دریافت آن از سایر کاربران شبکه
electronic U سیستم ذخیره سازی پیام ارسالی توسط پست الکترونیکی تا وقتی که فرد مورد نظر بتواند آن را بخواند
electronic U قلم یا عصای نوری قلمی که برای رسم روی جدول گرافیکی به کارمی رود
electronic U سیستمی که از ترمینال کامپیوتری برای سایت فروش برای امور الکترونیکی یا کنترل مثل مشخصات محصول و...
electronic U 1-استفاده از بسته نشر رومیزی و چاپگر لیزری برای تولید کالای چاپ شده . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات نمایش داده شده مثل داده
electronic U باس ولتاژ کم
electronic U سیستم خرید از خانه با استفاده از کاتالوگهای کامپیوتری و پرداخت با کارت اعتباری همگی توسط ترمینال کامپیوتر خانگی
electronic U میدانهای الکترومغناطیسی و الکتریسیته ساکن که توسط وسایل الکترونی زیاد ایجاد شده است .
electronic U الکترونیکی
electronic U پردازش داده با استفاده از وسایل الکترونیکی و کامپیوتر
electronic U موضوعی که عنوان چند رسانهای را شرح میدهد
electronic U الکترونیکی مربوط به الکترونیک
electronic U استفاده ازکامپیوتر برای انتقال پول از بانک و برعکس
electronic U مشابه 3510
electronic U الکترونیک
electronic U روش ارسال متن است نویس و دیاگرام روی خط تلفن
electronic beam U اشعه ی الکترونیکی
electronic brain U مغز الکترونیکی
electronic computer U کامپیوتر الکترونیکی
electronic camputer U ماشین حساب الکترونیکی
electronic charge U بار بنیادین
electronic components U اجزاء الکترونیکی
electronic control U تنظیم الکترونیکی
electronic control U کنترل الکترونیکی
electronic control U فرمان الکترونیکی
electronic calculator U حسابگر الکترونیکی
electronic concentration U غلظت الکترون
electronic tag U لباس ردیاب
electronic ballast U بالنالکتریکی
electronic piano U پیانوالکتریکی
electronic scales U ترازویالکتریکی
electronic viewfinder U پایندهتصویرالکتریکی
electronic tagging U لباسردیاب
electronic tag U مانیتور مچ پا
electronic deception U فریب الکترونیکی
electronic office U محل تجهیزات الکترونیکی دفتر الکترونیکی
electronic cottage U مفهوم اجازه دادن به کارگران برای اینکه در خانه بمانند و کارها را توسط بکارگیری ترمینالهای کامپیوتر که به یک دفترمرکزی متصل میباشد انجام دهند
industrial electronic U الکترونیک صنعتی
electronic pen U قلم الکترونیکی
electronic printer U چاپگر الکترونیکی
electronic publishing U انتشارات الکترونیکی
electronic radiation U تشعشع الکترونی
electronic formula U فرمول الکترونی
electronic flash U فلاش الکترونی
electronic security U تامین الکترونیکی
electronic security U رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
electronic spreadsheet U صفحه گسترده الکترونیکی
electronic structure U ساختار الکترونی
electronic navigation U هدایت هواپیما یا کشتی بادستگاههای الکترونیکی
electronic navigation U ناوبری الکترونیکی
electronic music U موسیقی الکترونیکی
electronic interfrence U تداخل الکترونیکی
electronic jamming U پخش پارازیت
electronic jamming U تولید پارازیت در دستگاههای الکترونیک پخش پارازیت الکترونیکی
electronic journal U فایل خلاصه شرح وقایع دریک ترتیب زمانی فعالیتهای پردازشی انجام شده توسط کامپیوتر
electronic lens U عدسی یا لنز الکترونی
electronic locator U فلزیاب رادیویی
electronic magazine U مجله الکترونیکی
electronic mail U پست الکترونیکی
electronic microscope U میکروسکوپ الکترونی
electronic modulation U مدولاسیون اطلاعات الکترونیکی
electronic switch U سوئیچ الکترونی
electronic current U جریان الکترونی
electronic current U جریان الکترونها
electronic density U چگالی الکترونی
electronic element U عنصر الکترونیکی
electronic emission U انتشار الکترونها
electronic engineer U مهندس الکترونیک
electronic engineer U کارشناس الکترونیک
electronic element U بخش الکترونیکی قسمت الکترونیکی
electronic excitation U تحریک الکترونی
electronic filling U پر کردن الکترونیکی
electronic warfare U میدان جنگ الکترونیکی
electronic warfare U جنگ الکترونیک
electronic transition U جهش الکترونی
electronic tuning U تنظیم الکترونی
electronic voltmeter U ولت سنج الکترونیکی
electronic countermea sures U پیش گیریهای ضد الکترونیکی
electronic funds transfer U انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
electronic counter measure U جنگهای الکترونیکی
electronic countermea sures U اقدامات ضد الکترونیکی
latent electronic image U تصویر الکتریکی پنهان
integrate electronic component U قطعه الکترونیکی مجتمع
electronic transfer of data U انتقال الکترونیکی اطلاعات
electronic data processing U پردازش الکترونیکی داده
secure electronic transactions U استاندارد گروهی از بانکها یا شرکتهای اینترنت که به کاربران امکان خرید بی خط ر روی اینتریت می دهند
electronic power supply U منبع تغذیه الکترونیکی
industrial electronic computer U ماشین حساب الکترونیکی صنعتی
electronic fund transfer U ارسال الکترونیکی دارائی
electronic bulletin board U یک سیستم کامپیوتری که لیستی از پیام های تلفن زده شده مردم را نگهداری میکند
email [short for electronic mail] U ایمیل
electronic data processing system U سیستم پردازش الکترونیکی داده
email [short for electronic mail] U رایانامه
email [short for electronic mail] U پست الکترونیکی
e-mail [short for electronic mail] U رایانامه
electronic counter counter measures U اقدامات ضد ضد الکترونیکی
e-mail [short for electronic mail] U پست الکترونیکی
e-mail [short for electronic mail] U ایمیل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com