Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 170 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
electronic music
U
موسیقی الکترونیکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
music
U
موزیک
music
U
موسیقی
music
U
اهنگ
music
U
خنیا رامشگری
music
U
در رهگیری هوایی به معنی پخش پارازیت دردستگاههای الکترونیکی است
soul music
U
سول
soul music
U
موسیقی مذهبی سیاهپوستان
sheet music
U
نتهای موسیقی که روی صفحات جدا از هم چاپ شده است
music stands
U
میزی که نت های موسیقی را روی آن گذاشته و جلو نوازنده قرار میدهند
chamber music
U
موسیقی مجلسی
music rest
U
خروجموزیک
piped music
U
موسیقیکهبابلندگودرمکانهایعممیپخششود
rock music
U
موسیقیRock
ear for music
U
موسیقی
ear for music
U
گوش
devotion to music
U
دلبستگی به موسیقی
computer music
U
موسیقی کامپیوتری
to a ones voice to music
U
صدای خودراباسازجفت کرد
range of music
U
حدود یا میدان علم موسیقی
to face the music
U
دلیرانه با چیزی روبرو شدن
music box
U
جعبه محتوی ساز کوکی
indiental music
U
ساز و اوازی که با نمایشی همراه باشد
indiental music
U
موزیک همراه
instructor of music
U
مشاق موسیقی
martial music
U
مزیک جنگی یا نظامی
music chip
U
مدار مجتمع قادر به تولید صوت موسیقی و tane
music mistress
U
بانویی که موزیک یاد میدهد معلمه موسیقی
music of the spheres
U
اهنگ جنبش سیارات
music of the spheres
U
اهنگ حرکات افلاک
music stool
U
کرسی پیانو زنان
music synthesizer
U
ایجادکننده موسیقی
music therapy
U
موسیقی درمانی
program music
U
موزیکی که نماینده یک رشته رویدادهاو منظره ها باشد
an airy music
U
ساز یا موزیک با روح
music halls
U
سالن موسیقی
play music
U
موزیک ساختن
music track
U
تیتر آهنگ
background music
U
موسیقی پس زمینه
make music
U
آهنگ ساختن
play music
U
آهنگ ساختن
ambient music
U
موسیقی متن
background music
U
موسیقی متن
ambient music
U
موزیک متن
background music
U
موزیک متن
music track
U
تیتر موسیقی
[روی محیط ضبط صوت]
make music
U
موزیک ساختن
play music
U
موسیقی ساختن
music halls
U
اطاق ساز ورقص
music hall
U
سالن موسیقی
music hall
U
اطاق ساز ورقص
face the music
<idiom>
U
پذیرش نسخه
music to one's ears
<idiom>
U
صدایی که شخص دوست دارد بشنود
to let music wash over somebody
U
به موسیقی متن گوش دادن
[اصطلاح روزمره]
make music
U
موسیقی ساختن
ambient music
U
موسیقی پس زمینه
to perform a piece of music
U
ساز زدن
Beautiful music ( weather ) .
U
موسیقی ( هوای ) قشنگ
To compose music (potery) .
U
آهنگ ( شعر ) ساختن
to set a poem to music
U
اهنگ برای شعری ساختن
to perform a piece of music
U
قطعه موسیقی رادرست درساز ادا کردن
college of
[music, technology,...]
U
دانشگاه فناوری
To accpt the consequences . to face the music .
U
پای لرزش نشستن ( عواقب کاری را پذیرفتن )
high fidelity music reproducing system
U
سیستم بازیابی موسیقی باکیفیت عالی
electronic
U
قلم یا عصای نوری قلمی که برای رسم روی جدول گرافیکی به کارمی رود
electronic
U
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
electronic
U
شخصی که متخصص کار روی وسایل الکترونیکی است
electronic
U
یچ انتخاب شده و نه با روشهای مکانیکی
electronic
U
داده ارسال شده به صورت باسهای الکترونیکی
electronic
U
سیستم ارسال پیام و دریافت آن از سایر کاربران شبکه
electronic
U
سیستم ذخیره سازی پیام ارسالی توسط پست الکترونیکی تا وقتی که فرد مورد نظر بتواند آن را بخواند
electronic
U
سیستمی که از ترمینال کامپیوتری برای سایت فروش برای امور الکترونیکی یا کنترل مثل مشخصات محصول و...
electronic
U
1-استفاده از بسته نشر رومیزی و چاپگر لیزری برای تولید کالای چاپ شده . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات نمایش داده شده مثل داده
electronic
U
باس ولتاژ کم
electronic
U
سیستم خرید از خانه با استفاده از کاتالوگهای کامپیوتری و پرداخت با کارت اعتباری همگی توسط ترمینال کامپیوتر خانگی
electronic
U
میدانهای الکترومغناطیسی و الکتریسیته ساکن که توسط وسایل الکترونی زیاد ایجاد شده است .
electronic
U
سیستم ذخیره سازی متن ها که به آسانی بازیابی می شوند
electronic
U
مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
electronic
U
توانایی کلمه پرداز برای انجام توابع پردازش داده مشخص
electronic
U
الکترونیک
electronic
U
روش ارسال متن است نویس و دیاگرام روی خط تلفن
electronic
U
الکترونیکی مربوط به الکترونیک
electronic
U
استفاده ازکامپیوتر برای انتقال پول از بانک و برعکس
electronic
U
پردازش داده با استفاده از وسایل الکترونیکی و کامپیوتر
electronic
U
الکترونیکی
electronic
U
موضوعی که عنوان چند رسانهای را شرح میدهد
electronic
U
مشابه 3510
electronic ballast
U
بالنالکتریکی
electronic piano
U
پیانوالکتریکی
electronic components
U
اجزاء الکترونیکی
electronic control
U
تنظیم الکترونیکی
electronic charge
U
بار بنیادین
electronic control
U
کنترل الکترونیکی
electronic control
U
فرمان الکترونیکی
electronic cottage
U
مفهوم اجازه دادن به کارگران برای اینکه در خانه بمانند و کارها را توسط بکارگیری ترمینالهای کامپیوتر که به یک دفترمرکزی متصل میباشد انجام دهند
electronic office
U
محل تجهیزات الکترونیکی دفتر الکترونیکی
electronic beam
U
اشعه ی الکترونیکی
electronic current
U
جریان الکترونی
electronic scales
U
ترازویالکتریکی
electronic camputer
U
ماشین حساب الکترونیکی
electronic viewfinder
U
پایندهتصویرالکتریکی
electronic radiation
U
تشعشع الکترونی
electronic tag
U
لباس ردیاب
electronic tag
U
مانیتور مچ پا
electronic concentration
U
غلظت الکترون
electronic calculator
U
حسابگر الکترونیکی
electronic computer
U
کامپیوتر الکترونیکی
electronic brain
U
مغز الکترونیکی
electronic tagging
U
لباسردیاب
electronic current
U
جریان الکترونها
electronic interfrence
U
تداخل الکترونیکی
electronic publishing
U
انتشارات الکترونیکی
electronic rectifier
U
یکسوکننده الکترونی
electronic rectifier
U
یکسوساز الکترونی
electronic security
U
تامین الکترونیکی
electronic security
U
رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
electronic spreadsheet
U
صفحه گسترده الکترونیکی
electronic switch
U
سوئیچ الکترونی
electronic transition
U
جهش الکترونی
electronic tuning
U
تنظیم الکترونی
electronic structure
U
ساختار الکترونی
electronic printer
U
چاپگر الکترونیکی
electronic pen
U
قلم الکترونیکی
electronic jamming
U
پخش پارازیت
electronic jamming
U
تولید پارازیت در دستگاههای الکترونیک پخش پارازیت الکترونیکی
electronic journal
U
فایل خلاصه شرح وقایع دریک ترتیب زمانی فعالیتهای پردازشی انجام شده توسط کامپیوتر
electronic lens
U
عدسی یا لنز الکترونی
electronic locator
U
فلزیاب رادیویی
electronic magazine
U
مجله الکترونیکی
electronic microscope
U
میکروسکوپ الکترونی
electronic modulation
U
مدولاسیون اطلاعات الکترونیکی
electronic navigation
U
ناوبری الکترونیکی
electronic navigation
U
هدایت هواپیما یا کشتی بادستگاههای الکترونیکی
electronic voltmeter
U
ولت سنج الکترونیکی
electronic warfare
U
جنگ الکترونیک
industrial electronic
U
الکترونیک صنعتی
electronic engineer
U
کارشناس الکترونیک
electronic density
U
چگالی الکترونی
electronic engineer
U
مهندس الکترونیک
electronic flash
U
فلاش الکترونی
electronic emission
U
انتشار الکترونها
electronic element
U
بخش الکترونیکی قسمت الکترونیکی
electronic element
U
عنصر الکترونیکی
electronic mail
U
پست الکترونیکی
electronic deception
U
فریب الکترونیکی
electronic excitation
U
تحریک الکترونی
electronic filling
U
پر کردن الکترونیکی
electronic warfare
U
میدان جنگ الکترونیکی
electronic formula
U
فرمول الکترونی
electronic fund transfer
U
ارسال الکترونیکی دارائی
electronic funds transfer
U
انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
electronic counter measure
U
جنگهای الکترونیکی
electronic countermea sures
U
اقدامات ضد الکترونیکی
electronic countermea sures
U
پیش گیریهای ضد الکترونیکی
electronic power supply
U
منبع تغذیه الکترونیکی
latent electronic image
U
تصویر الکتریکی پنهان
integrate electronic component
U
قطعه الکترونیکی مجتمع
secure electronic transactions
U
استاندارد گروهی از بانکها یا شرکتهای اینترنت که به کاربران امکان خرید بی خط ر روی اینتریت می دهند
industrial electronic computer
U
ماشین حساب الکترونیکی صنعتی
electronic bulletin board
U
یک سیستم کامپیوتری که لیستی از پیام های تلفن زده شده مردم را نگهداری میکند
electronic transfer of data
U
انتقال الکترونیکی اطلاعات
electronic data processing
U
پردازش الکترونیکی داده
electronic data processing system
U
سیستم پردازش الکترونیکی داده
email
[short for electronic mail]
U
ایمیل
email
[short for electronic mail]
U
پست الکترونیکی
email
[short for electronic mail]
U
رایانامه
e-mail
[short for electronic mail]
U
ایمیل
e-mail
[short for electronic mail]
U
رایانامه
e-mail
[short for electronic mail]
U
پست الکترونیکی
electronic counter counter measures
U
اقدامات ضد ضد الکترونیکی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com