Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 51 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
electromagnetic intrusion
U
نفوذ الکترومغناطیسی در مداررادارهای دشمن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
intrusion
U
دخول سرزده و بدون اجازه
intrusion
U
تعدی
intrusion
U
به زوروارد شدن
intrusion
U
دخول
intrusion
U
نفوذ
intrusion
U
حریم گذری
intrusion
U
تجاوز
intrusion mortar
U
ملاط پرکننده درزها
electromagnetic
U
ایجاد میدان مغناطیسی در اثر نیروی الکتریکی
electromagnetic
U
اختلال داده در نتیجه میدان الکتریکی که توسط مغناطیس ایجاد شده است
electromagnetic
U
الکترومگنتیک
electromagnetic
U
الکترو مغناطیسی
electromagnetic
U
وابسته به نیروی مغناطیسی برق
electromagnetic system
U
دستگاه الکترومغناطیسی
electromagnetic spectrum
U
طیف الکترومگنتیک
electromagnetic spectrum
U
میدان الکترومغناطیسی
electromagnetic spectrum
U
طیف الکترومغناطیسی
electromagnetic repulsion
U
دافعه الکترومغناطیسی
electromagnetic relay
U
رله الکترومغناطیسی
electromagnetic relay
U
کلید مغناطیسی
electromagnetic tran
U
تله الکترومغناطیسی
electromagnetic units
U
واحدهای الکترومغناطیسی
the electromagnetic force
U
نیروی الکترومغناطیسی
electromagnetic waves
U
امواج الکترومغناطیسی
electromagnetic waves
U
امواج الکترومغناطیسی پرتوهای الکترومغناطیسی
electromagnetic waves
U
امواج الکترومگنتیک
electromagnetic wave
U
موج الکترومغناطیسی
electromagnetic wave
U
موجی که دراثر تاثیرشدت میدان الکتریسته و مغناطیسی یا تناوب همزمان برروی هم ایجاد میشود
electromagnetic vibration
U
ضربه گر الکترومغناطیسی
electromagnetic radiation
U
تابشهای الکترومگنتیک
electromagnetic profile
U
مجموعه اطلاعات مربوط به وسایل الکترومانیتکی والکترونیکی و رادار
electromagnetic field
U
میدان الکترومغناطیسی
electromagnetic radiation
U
تابش الکترومغناطیسی
electromagnetic deflection
U
خمش الکترومغناطیسی
electromagnetic cutout
U
فیوز الکترومغناطیسی
electromagnetic coupling
U
تزویج الکترومغناطیسی
electromagnetic compatability
U
قابلیت انطباق الکترومغناطیسی قابلیت کارهماهنگ الکتریکی
electromagnetic brake
U
ترمز مغناطیسی
electromagnetic attraction
U
جاذبه الکترومغناطیسی
electromagnetic log
U
سرعت یاب الکترومغناطیسی
electromagnetic lens
U
عدسی الکترومغناطیسی
electromagnetic interference
U
مداخله الکترومغناطیسی درکار رادارها
electromagnetic induction
U
القای الکترو مغناطیسی
electromagnetic induction
U
القای الکترومغناطیسی
electromagnetic focusing
U
تمرکز الکترومغناطیسی
electromagnetic flux
U
شاره الکترومغناطیسی
instrument for electromagnetic screening
U
دستگاه اندازه گیری با حفاظ الکترومغناطیسی
polarized electromagnetic radiation
U
تابش الکترومغناطیسی قطبیده
electromagnetic delay line
U
خط تاخیر الکترومغناطیسی
density of the total electromagnetic ene
U
چگالی انرژی الکترومغناطیسی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com