Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 101 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
election supervisory council
U
انجمن نظارت بر انتخابات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
election supervisor council
U
انجمن نظارت بر انتخابات
supervisory
U
مباشرتی
supervisory
U
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
supervisory
U
نظارتی
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
supervisory
U
برنامه اصلی در سیستم کامپیوتری که اجرای تعبیر برنامه ها را کنترل میکند
supervisory
U
ترکیب کدهای کنترلی که در شبکه ارتباط دادهای یک تابع کنترلی ایجاد می کنند
supervisory
U
1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
supervisory
U
بعنوان بررسی کننده
supervisory
U
مباشر پیشه
by election
U
انتخابات فرعی
by-election
U
انتخابات میان دورهای
re election
U
انتخاب مجدد
re election
U
تجدید انتخاب
re-election
U
انتخاب مجدد
re-election
U
تجدید انتخاب
election
U
رای دادن
election
U
انتخاب
election
U
انتخاب نماینده
election
U
گزینش
election
U
انتخابات
supervisory system
U
سیستم نافر
supervisory staff
U
کارمندان مباشر
supervisory signals
U
علائم نظارتی
supervisory routine
U
روال نافر
supervisory program
U
برنامه نافر
supervisory control
U
کنترل نظارتی
supervisory authority
U
اولیاء امور مراقبتی
supervisory staff
U
مباشرین
supervisory authority
U
اولیاء امور نظارتی
election of the committee
U
انتخابات هیات رئیسه
presidential election
U
انتخاب رئیس جمهور
election propaganda
U
تبلیغات انتخاباتی
genral election
U
انتخابات عمومی برای مجلس
election campaign
U
مبارزه انتخاباتی
general election
U
انتخابات عمومی
law of election
U
قانون انتخابات
bye election
U
انتخابات فرعی
The presidensial election is the topic of the day.
U
انتخاب ریاست جمهوری موضوع روز است
council
U
انجمن
council
U
مشاوره
council
U
کنکاشگاه
council
U
شورا مجلس
council
U
هیات
council
U
شورا
nordic council
U
شورای شمالی
nordic council
U
شورای اسکاندیناوی مجمع متشکل ازنمایندگان دانمارک
order in council
U
تصویب نامه دولتی
security council
U
شورای حفافتی یکان
nordic council
U
سوئد ایسلند
nordic council
U
فنلاند و نروژ که هدف ان بسط همکاریهای کشورهای اسکاندیناوی درشئون مختلف است
order in council
U
تصمیم هیات مشاورین سلطنتی
order of council
U
تصمیم هیات مشاورین سلطنتی در غیاب یا بیماری پادشاه یا ملکه
town council
U
انجمن شهرداری
town council
U
انجمن شهر
the king in council
U
شورای دولتی باحضوراعلیحضرت
security council
U
یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل که 11 عضودارد و وفیفه عمده ان حفظ صلح و امنیت جهانی است
security council
U
شورای امنیت
security council
U
شورای امنیت سازمان ملل متحد
parish council
U
شورای محلی
county council
U
سازماننافر
municipal council
U
انجمن شهرداری
federal council
U
مجلس دولت متحده
council of ministers
U
هیات وزرا
council of ministers
U
هیات وزیران
council of ministers
U
شورای وزیران
appoint as one's council
U
وکیل کردن
council of entent
U
ساحل عاج نیجریه و ولتای علیا
council of entent
U
متشکل از جمهوریهای افریقایی داهومی
council of entent
U
شورای حسن تفاهم
appoint as one's council
U
وکالت دادن
council chamber
U
انجمن گاه
Privy Council
U
هیات مشاورین سلطنتی
cabinet council
U
جلسه هیات وزیران
borough council
U
انجمن ده
council of physicians
U
شورای پزشکی
council of physicians
U
شورای پزشکان
legislative council
U
هیئت عالی مقننه در انگلیس مجلس مقننه
international council
U
شورای بین المللی کامپیوتر در اموزش
international council
U
education in forcomputers
guardian council
U
شورای نگهبان
council of europe
U
ن پیوستند
federal council
U
مجلس متحده
economic council
U
شورای اقتصادی
municipal council
U
انجمن شهر
council of war
U
شورای جنگ
council of war
U
شورای نظامی
council ot ministers
U
هیئت وزراء
council ofwar
U
شورای نظامی
council ofwar
U
شورای جنگ
bar council
U
هیات مدیره کانون وکلا
rural district council
U
انجمن محلی زراعی
column research council
U
شورای تحقیق بر ستونها
economic and social council
U
به نیابت از طرف مجمع عمومی است
council of economic advisers
U
شورای مشاوران اقتصادی
economic and social council
U
شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
executive council
[of a political party]
U
مجلس اجرائی
[سیاست]
executive council
[of a political party]
U
شورای مجریه
[سیاست]
The City Council has decreed that all dogs must be kept on a leash there.
U
شورای شهر مقرر کرده است که تمام سگ ها باید با افسار بسته شوند .
Economic expert
[A person who is a member of the Advisory Council on the Assessment of Overall Economic Development in Germany]
U
حکیم اقتصادی
[ کسی که عضو شورای کارشناسان برای سنجش توسعه کلی اقتصادی در آلمان است]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com