Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
elasticity of production
U
کشش تولید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
elasticity
U
قابلیت ارتجاع
elasticity
U
خاصیت فنری
elasticity
U
الاستیسیته
elasticity
U
کشسانی
elasticity
U
قوه ارتجاع الاستیسیته
zero elasticity
U
کشش صفر
elasticity
U
نوانی
elasticity
U
ارتجاعی
elasticity
U
قابلیت ارتجاعی
elasticity
U
کشش
elasticity
U
حساسیت
elasticity
U
جهندگی
elasticity
U
خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
zero elasticity
U
بدون کشش
elasticity
U
کشواری
elasticity
U
جهمندی کشسانی
elasticity
U
برجهندگی
modulus of elasticity
U
ضریب کشسانی
modulus of elasticity
U
ضریب ارتجاعی
limit of elasticity
U
حد کشسانی
limit of elasticity
U
حد ارتجاعی
elasticity of supply
U
کشش عرضه
elasticity of substitution
U
کشش جانشینی
modulus of elasticity
U
مدول الاستیسیته
elasticity of demand
U
کشش تقاضا
elasticity modulus
U
ضریب کشسانی
elasticity coefficient
U
ضریب کشش
demand elasticity
U
درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
demand elasticity
U
کشش تقاضا
coefficient of elasticity
U
ضریب کشسانی
coefficient of elasticity
U
ضریب حساسیت
coefficient of elasticity
U
ضریب کشش
modulus of elasticity
U
مدول نوانی
modulus of elasticity
U
ضریب برجهندگی
price elasticity
U
کشش قیمت
price elasticity
U
حساسیت قیمت
unit elasticity
U
کشش واحد
modulus of elasticity
U
ضریب ارتجاعی ضریب فنری ضریب جهندگی
modulus of elasticity
U
ضریب شکل
point elasticity
U
کشش نقطهای
arc elasticity of demand
U
*
arc elasticity of demand
U
= Eنسبت فوق نسبت مقدار تقاضابه قیمت کالاست
shear modulus of elasticity
U
ضریب ارتجاعی برشی
cross elasticity of demand
U
= Eab
cross elasticity of demand
U
*
bulk modulus of elasticity
U
ضریب کشسانی حجمی
cross elasticity of demand
U
درصدتغییر تقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت کالای دیگر فرمول کشش متقاطع عبارت است از :
cross elasticity of demand
U
کشش متقاطع تقاضا
shear modulus of elasticity
U
ضریب کشسانی برینشی
arc elasticity of demand
U
عبارت از کشش تقاضا بین دو نقطه روی منحنی تقاضا که بوسیله فرمول زیر محاسبه میشود :
arc elasticity of demand
U
/
price elasticity of supply
U
کشش قیمتی عرضه
modulus of elasticity in shear
U
ضریب ارتجاعی برشی
income elasticity of demand
U
تغییر مقدار تقاضابرای یک کالا درنتیجه درامدمصرف- کننده . فرمول کشش درامدی تقاضا : q/I *dI / dq = E
income elasticity of demand
U
درامدی تقاضا
income elasticity of demand
U
کشش
modulus of elasticity in shear
U
ضریب کشسانی در برش
elasticity of factor substitution
U
وقتی که قیمت نسبی عوامل تغییرمیکند .
elasticity of factor substitution
U
کشش جانشینی عوامل مقیاسی از درجه قابلیت جانشینی بین عوامل تولید در هر فرایند تولیدی
price elasticity of demand
U
کشش قیمتی تقاضا
arc elasticity of demand
U
کشش کمانی تقاضا
coefficient of cross elasticity
U
ضریب کشش متقاطع
over production
U
محصول زیادی
production
U
فرآورده کارگاه
over production
U
عمل اوزدن کالایی بیش ازاندازهای که بدان نیازمندی هست
production
U
کنترل ساخت یک محصول
production
U
ارائه
production
U
اقامه
production
U
تولید محصول
production
U
محصول عمل
production
U
ارائه ساخت
production
U
الگوریتم فشرده سازی با کیفیت بالای ویدیویی با استفاده ترتیب ویدیویی تمام حرکتی DIV
production
U
تولید حجم بزرگ محصولات
production
U
ساخت مواد برای فروش
production
U
تولید دستهای
production
U
فراورده محصول
production
U
سرعت ساخت محصول
production
U
ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
production
U
فراوری
production
U
تولید
production
U
حاصل دادن
production
U
ایجاد
production
U
استخراج
production
U
تولید کردن
production
U
عمل اوری ساخت
production process
U
جریان تولید
production program
U
برنامه تولید
production programme
U
برنامه تولید
production rule
U
قاعده
production routine
U
روال تولید
power of production
U
نیروی تولید
production process
U
فرایند تولید
production part
U
بخش تولید
production overheads
U
هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
production of oil
U
استخراج نفت
production missile
U
موشک یکپارچه یا کامل که ازکارخانه به همان صورت تحویل میشود
production method
U
روش تولید
production management
U
مدیریت تولید
production period
U
دوره تولید
production index
U
شاخص تولید
production planning
U
برنامه ریزی تولید
production rule
U
تولید
production run
U
اجرای یک برنامه اصلاح شده که بطور معمول اهدافش راباتمام می رساند
relations of production
U
رابطه تولید
production process
U
روند ساخت
roundabout production
U
تولید با کارائی بیشتر
scale of production
U
مقیاس تولید
series production
U
سری سازی
surplus production
U
تولید اضافی
surplus production
U
مازاد تولید
surplus production
U
فزونی تولید
track production
U
فهور هدف
track production
U
شروع تعقیب هدف
production lines
U
خط تولید
electricity production
U
تولیدالکتریسیته
production adviser
مشاوره محصولات
production desk
U
میزمحصولات
production of sound
تولیدات صدا
production platform
U
سکویتولیدات
production time
U
زمان ساخت
production time
U
زمان تولید
production technique
U
فن تولید
production technique
U
روش فنی تولید
production cost
U
ارزش ساخت
production account
U
حساب تولید
production base
U
مبنای تولید یا تولیدات ملی
production capacity
U
فرفیت تولید
production coefficient
U
ضریب تولید
production control
U
کنترل تولید
production cost
U
هزینه تولید
production efficiency
U
کارائی تولید
production efficiency
U
کارائی در تولید
production engineer
U
مهندس تولید
production facility
U
سهولت تولید
production frontier
U
مرز تولید
production function
U
تابع تولید
production gap
U
شکاف تولید
production cycle
U
زمان یا دوره بافت یک فرش
[این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
census of production
U
امار سرشماری
factors of production
U
عوامل تولید
agents of production
U
عوامل تولید
mass-production
U
تولید انبوه
energy production
U
تولید نیرو
factor of production
U
عامل تولید
factory production
U
تولید کارخانهای
flow of production
U
جریان تولید
flow of production
U
گردش تولید
food production
U
تولید غذا
forces of production
U
نیروهای تولید
full production
U
تولید کامل
full production
U
تولید در حداکثرفرفیت
ingot production
U
تولید شمش
production factors
U
عوامل تولید
aliterary production
U
فراورده یا محصول ادبی تالیف
census of production
U
امار تخمینی تولیدات در یک کشور در مدت معین
census of production
U
امارگیری در خصوص تولید
cost of production
U
هزینه تولید
bulk production
U
تقسیم سوخت درفروف کوچک
bulk production
U
تخلیه سوخت از تانکر به مخزن
branches of production
U
رشتههای تولید
branches of production
U
شاخههای تولید
energy production
U
تولید انرژی
batch production
U
تولیدانبوه
batch production
U
تولید زیاد یک نوع کالا
production line
U
خط تولید
an artistic production
U
عمل یا کار صنعتی
aliterary production
U
تصنیف
mass production
U
بس فراوری
mass production
U
تولید ماشینی
means of production
U
ابزار تولید
mechanical production
U
تولید ماشینی
means of production
U
وسایل تولید
mode of production
U
شیوه تولید
pair production
U
تغییر شکل انرژی سینتیک فوتون یا هر ذره پر انرژی به جرم
period of production
U
دوره تولید
mode of production
U
طرز تولید
mass production
U
تولید بمقدارزیاد
pilot production
U
تولید نمونه
mass production
U
تولید انبوه
mode of production
U
وجه تولید
volume of production
U
حجم تولید
He works in the production section .
U
درقسمت تولید کار می کند
production possibility curve
U
منحنی امکانات تولید
production indifference curve
U
منحنی بی تفاوتی تولید
nuclear power production
U
تولید انرژی هستهای
additional production personnel
عوامل دیگر تولد
To step up ( increase ) production.
U
سطح تولید رابالابردن
steps in the production of electricity
U
مراحلتولیدالکتریسیته
piece production cost
U
ارزش تولید قطعه
production control room
U
اتاقکنترلمحصولات
production video switcher
U
دکمهنمایشگرمحصولات
production of electricity by the generator
U
الکتریسیتهتولیدشدهبوسیلهژنراتور
pilot line production
U
تولید به حداقل در کارخانجات نظامی
pig iron production
U
تولید اهن خام
net primary production
U
تولید خالص نخستین
homogeneous production function
U
تابع تولید همگن
production resource planning
U
برنامه ریزی منابع تولید
mass production of goods
U
تولید انبوه کالا
mass production of goods
U
تولید توده وار کالا
fixed production coefficients
U
ضرایب تولید ثابت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
