English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
effective input impedance U ناگذرایی موثر ورودی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
effective output impedance U ناگذرایی موثر خروجی
input impedance U مقاومت فاهری اولیه
input impedance U امپدانس ورودی
effective input U فرفیت موثر ورودی
low impedance input U ورودی اولیه با امپدانس کم
effective input admittance U گذرایی موثر ورودی
high input impedance circuit U مدار با امپدانس ورودی زیاد
impedance U مقاومت جریان متناوب امپدانس
impedance U پاگیرایی
impedance U اندازه گیری تاثیر مدار الکتریکی روی سیگنال مغناطیسی شده دارد پس از اعمال ولتاژ
impedance U مقاومت صوری برق در برابرجریان متناوب
impedance U امپدانس
impedance U مقاومت فاهری
impedance U ناگذرایی
impedance U مقاومت فاهری الکتریسیته مقاومت سیم امپدانس
impedance coil U پیچک ناگذرایی
impedance meter U امپدانس متر
impedance heating U گرمایشی امپدانسی
impedance function U تابع امپدانس
impedance feedback U پیوست برگشت امپدانس
impedance meter U دستگاه اندازه گیری امپدانس
impedance matrix U ماتریس مقاومت فاهری
asynchronous impedance U ناگذرایی ناهمزمان
antenna impedance U ناگذرایی انتن
impedance level U مقاومت موجی
impedance irregularity U غیریکنواختی امپدانس
impedance matrix U ماتریس امپدانس
impedance magnetometer U مغناطیس سنج با تغییرامپدانس
impedance loss U گمگشتگی اتصال کوتاه
impedance loss U تلف اتصال کوتاه
impedance factor U ضریب ناگذرایی
impedance corrector U مصصح امپدانس
impedance comparator U تطبیق دهنده امپدانس
impedance coil U چوک
impedance coil U پیچک
impedance coupling U جفتگری با ناگذرایی
impedance coupling U تزویج پیچک
impedance compensator U متعادل کننده مقاومت فاهری
cyclic impedance U ناگذرایی حلقهای
coupling impedance U مقاومت فاهری پیوست
coupling impedance U امپدانس تزویج
impedance coupling U پیوست امپدانس
complex impedance U ناگذرایی مختلط
impedance drop U ولتاژ اتصال کوتاه
choke impedance U مقاومت سلف
choke impedance U امپدانس یا مقاومت فاهری چوک مقاومت پیچک
surge impedance U ناگذرایی ماهیتی
characteristic impedance U ناگذرایی ماهیتی
impedance transformer U مبدل امپدانس
impedance of grid U امپدانس شبکه
impedance operator U اپراتور مقاومت
internal impedance U امپدانس داخلی
impedance at resonance U مقاومت فازی
output impedance U ناگذرایی خروجی
output impedance U امپدانس خروجی
synchronous impedance U ناگذرایی همزمان
impedance converter U مبدل امپدانس
impedance at resonance U مقاومت رزونانس
impedance angle U زاویه فازی
electrode impedance U ناگذرایی الکترد
generator impedance U مقاومت ژنراتور
generator impedance U امپدانس ژنراتور
high impedance U امپدانس بالا
impedance transformation U تبدیل امپدانس
image impedance U ناگذرایی ماهیتی
image impedance U امپدانس تصویر
image impedance U مقاومت مشخصه تصویر
internal impedance U مقاومت داخلی
line impedance U امپدانس خط
inductive impedance U مقاومت فاهری القائی
impedance operator U اپراتورامپدانس
impedance protection U حفافت امپدانس
impedance ratio U نسبت امپدانس
impedance ratio U نسبت مقاومت فاهری
impedance relay U رله ی امپدانس
impedance characteristic U مشخصات امپدانس
impedance bridge U پل اندازه گیری مقاومت
impedance triangle U مثلث ناگذرایی
impedance triangle U مثلث مقاومت ها
inductive impedance U مقاومت فاهری با جزء القائی
impedance balancing U تعادل امپدانس
impedance voltage U ولتاژاتصال کوتاه نامی
zener impedance U امپدانس زنر
impedance voltage U ولتاژ اتصال کوتاه
impedance balancing U تقارن امپدانس
impedance bridge U پل امپدانس
impedance triangle U مثلث اتصال کوتاه
effective value U جریان موثر
effective U موثر
effective U سرباز اماده به خدمت
effective U دستور نتیجهای که پس از تغییر در دستور اصلی اجرا میشود
effective U آدرسی که از تغییر در یک آدرس بدست می آید
effective U مفید
effective U نرخ یافتن یک بخش مشخص از اطلاع از یک رسانه ذخیره سازی
the effective cause U علت
effective U کارگر
effective U کاری
effective U عامل موثر
effective U قابل اجرا
effective U آنچه برای تولید یک نتیجه مشخص قابل استفاده است
effective U اثر بخش
effective U خروجی میانگین پردازنده
impedance voltage test U ازمایش ولتاژ اتصال کوتاه
impedance unbalance finder U دستگاه یابنده امپدانس نامتعادل
impedance transforming filter U صافی تبدیل امپدانس
internal impedance drop U افت ولتاژ داخلی
impedance measuring set U دستگاه اندازه گیری امپدانس
high impedance rotor U رتور امپدانسی
high impedance winding U سیم پیچی با مقاومت زیاد
high impedance relay U رله باامپدانس زیاد
high impedance relay U رله پیچک دار
effective wind U مولفه باد موثر
effective strength U استعدادرزمی موجود
effective strength U استعداد رزمی موثر
effective stimulus U محرک موثر
effective span U دهانه موثر
effective rainfall U بارندگی موثر
cost-effective U هزینه کاه
cost-effective U کارآمد هزینه
cost-effective U مقرون به صرفه
effective stress U تنش موثر
effective width U عرض موثر
effective time U مدت موثر
effective time U زمان موثر
effective through put U توان عملیاتی موثر
effective treatment U تسویه موثر
effective throat U گلوگاه موثر
effective treatment U تسویه کارا
effective temperature U دمای موثر
effective wind U باد سمتی
effective size U اندازه موثر
effective shear U برش موثر
effective capacity U گنجایش مفید
effective demand U تقاضای موثر
effective demand U تقاضای موثرعبارت است از مقدار کالائی که خریداران در قیمتهای موجود مایل و قادر به خریدان هستند
effective depth U ارتفاع مفید
effective diameter U قطر موثر
effective faith U ایمان توام باعمل
effective field U میدان موثر
effective force U نیروی موثر
effective date U تاریخ شروداجرای دستورالعمل
effective date U تاریخ اجرا
effective capacity U فرفیت موثر
effective charge U بار موثر
effective collision U برخورد موثر
effective area U سطح موثر
effective current U جریان موثر
effective address آدرس موثر
effective damage U خسارت موثر
effective damage U ضایعات موثر
effective address U نشانی موثر
effective resistance U مقدار مقاومت موثر
effective storage U گنجایش مفید
effective power U قدرت موثر
effective power U توان موثر
effective pressure U فشار موثر
effective radius U شعاع موثر
effective radius of a well U شعاع موثر چاه
effective range U برد موثر
effective range U برد موثر جنگ افزار
effective porosity U تخلخل موثر
effective pitch U گام موثر
effective output U دبی موثر
effective output U بازداده موثر
effective output U خروجی موثر
mean effective pressure U فشار موثر متوسط
effective pattern U منطقه اصابت موثر
effective pattern U منطقه اثر موثر
cost-effective U سودآور
impedance unbalance measuring set U دستگاه اندازه گیری امپدانس نامتعادل
effective length of strut U بلندی کمانش
brake mean effective pressure U مقدار محاسبه شده متوسط فشار در سیلندر در مرحله قدرت
effective nuclear charge U بار موثر هسته
effective magnetic moment U گشتاور مغناطیسی موثر
effective magnetic field U میدان مغناطیسی موثر
effective length of strut U ارتفاع کمانش
effective interest rate U نرخ بهره موثر
effective habit strength U حد موثر نیرومندی عادت
effective grain diameter U قطر موثر دانه
effective beaten zone U منطقهای که 28 درصد گلوله ها دران فرود می اید
effective beaten zone U منطقه ضربت موثر
effective band width U پهنای موثر نوار
effective atomic number U عدد اتمی موثر
effective output admittance U گذرایی موثر خروجی
effective reaction potential U حد موثر نیرومندی واکنش
effective electromotive force U نیروی برق رانی موثر
effective unit weight U وزن مخصوص موثر
effective thickness of a wall U ضخامت موثر دیوار
effective tax system U نظام موثر مالیاتی
effective tax rate U نرخ موثر مالیاتی
effective snow melt U برف ذوب شده موثر در جریان رودخانه
effective size of grain U اندازه موثرذرات
effective size of grain U قطر موثر ذرات
theory of effective demand determination U نظریه تقاضای موثر اصطلاح کینز برای تقاضای کل
effective collision cross section U سطح مقطع برخورد موثر
total effective collision cross section U سطح مقطع موثر کل
input U بلاک داده ارسالی به فضای ورودی
input U فضای ذخیره سازی موقت داده از رسانه ورودی پیش از ارسال آن به حافظه یا پشتیبان
input U توان ورودی ورودی
input U سیگنال اولیه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com