Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
edge cross lap joint
U
اتصال نیم نیم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cross way=cross road
U
چهارراه
edge
U
لبه دار کردن
edge
U
لبه اسکی حاشیه صفحه شطرنج
edge
U
پیروزی با فاصله امتیاز کم لبه اسکیت
edge
U
کم کم پیش رفتن
edge
U
: دارای لبه تیز کردن تحریک کردن
edge
U
برندگی
edge
U
کناره تیزی
edge
U
نبش
edge
U
لبه
edge
U
: کنار
edge
U
اریب وار پیش رفتن
edge
U
یال لبه
edge
U
دوره
edge
U
تیزی
to edge one's way
[towards something]
U
[به چیزی]
آهسته و با احتیاط نزدیک شدن
take the edge off
<idiom>
U
رنجاندن
on edge
<idiom>
U
خیلی عصبی وخشمگین
have an edge on
<idiom>
U
سود بردن
edge
U
طرف یک شی مسط ح یا سیگنال یا باس ساعت
edge
U
سیگنال ساعت و نه خود سطح همسان میشود
edge
U
فرایند یا مداری که با تغییر سطح
edge
U
تخته مدار چاپ شده که چندین نقط ه تماس روی لبه اش دارد که باعث وارد شده آن در لبه اتصال میشود
edge
U
اتصال طولانی که حاوی اتصالات فلزی است و اجازه تماس الکتریکی به کارت لبه میدهد
edge
U
به کار می رود
edge
U
کارت کاغذی که سوراخ هایی دارد روی یک لبه برای نمایش داده
edge
U
کناره
on edge
U
مشتاق
on edge
U
بی صبر
to take the edge off
U
کم زور کردن
on the edge of
U
درشرف
to take the edge off
U
سست کردن
inner edge
U
لبهداخلی
razor edge
U
محل افتراق
abutting edge
U
لبه ضربه گیر
absorption edge
U
لبه جذب
razor edge
U
موقعیت بحرانی
straight edge
U
خط کش
reference edge
U
لبه مرجع
leading edge
U
لبه مقدم
leading edge
U
لبه حمله
leading edge
U
اولین لبه کارت پانچ که وارد کارت خوان میشود
leading edge
U
لبه راهنما
edge stress
U
تنش تیغه
gilt edge
U
مقدم درجه اول
straight edge
U
کشو
straight edge
U
قد
straight edge
U
لبه مستقیم
cutting edge
U
تیغه برش زنی
cutting edge
U
تیغه قطع سازی
edge zone
U
ناحیه لبه
false edge
U
قسمت سوم عقبی تیغه سابر
feather edge
U
لبه نازک
gilt edge
U
لب طلایی
gilt edge
U
ممتاز
gilt edge
U
بهترین
gripper edge
U
کاغذ گیر ماشین چاپ
guide edge
U
لبه راهنما
edge finish
U
شیرازه بافی
[جهت استحکام تارهای کناری و گاه تزپین نمودن کناره ها با رنگ های متفاوت بصورت ضربدری یا موازی]
edge zone
U
اطراف لبه
razor edge
U
لبه تیز
cutting edge
U
تیغه
cutting edge
U
لبه برش
edge tool
U
الت برنده
edge triggered
U
با رها شدگی لبهای
razor edge
U
پشته کوه که تیز باشد
on the edge of one's seat
<idiom>
U
ناآرام بودن
razor edge
U
تیز
edge weld
U
جوش لبهای
edge welding
U
جوشکاری دورهای
razor edge
U
دم
edge of rug
U
لبه و حاشیه فرش
mantle edge
U
لبهپوسته
edge card
U
یک تخته مدار که دارای قطعات باریک اتصال در طول یک لبه بوده و برای متصل شدن بارابط لبه طراحی شده است
edge coated
U
با روکش لبهای
edge connector
U
رابط لبه
hob edge
U
قابگاز
edge detection
U
اشکارسازی لبه ها الگوریتمی که با استفاده ازان یک کامپیوتر یا ادم مصنوعی میتواند بفهمد که چه اشیایی را می بیند
edge fillter
U
صافی چاکدار
edge mill
U
اسیاب غلطکی
edge notched
U
لب بریده
built up edge
U
لبه مخصوص نصب
edge notched
U
با بریدگی لبهای
edge beam
U
تیر کناری
change of edge
U
تغییر حرکت از یک لبه تیغه به لبه دیگر بدون چرخیدن بدن
notched edge
U
لبهدندانه
outer edge
U
لبهبیرونی
tail edge
U
نوکلبه
upper edge
U
لبهفوقانی
straight edge
U
شمشه
He is on edge. He is restive.
U
آرام ندارد (ناراحت است )
I am edge . I am restive.
U
دلم شور می زند
deckle edge
U
لبه صاف کاغذ
double the edge
U
لب گردانیدن
doubled edge
U
لب گردان
edge perforated
U
لب سوراخ
bleeding edge
U
حاشیه مخصوص ثبت اطلاعات حاشیهای
edge stone
U
سنگ نبش
aligning edge
U
لبه هم تراز
aligning edge
U
لبه سیستم تشخیص حرف برای محل دهی به متن
trailing edge
U
لبه فرار
trailing edge
U
لبه پشتی
trailing edge
U
انتهای تیغه پروانه موتوروغیره
top edge
U
لبه فوقانی
tool edge
U
پخ
edge pressure
U
فشار لبه
edge sharpening
U
دقیق کردن لبه
edge set
U
فشار برروی لبههای اسکی
bleeding edge
U
حاشیه نقشه
betwixt edge
U
یخ اریب
betwixt edge
U
اریب کردن
bend on edge
U
خم کردن لبه ها
beaded edge
U
لبه برگردانده شده
band edge
U
لبه نوار
edge perforated
U
با سوراخهای لبهای
fore edge
U
لبهجلوییکتاب
edge raise
U
بلندی لبه ورق
edge rope
U
طناب کناری
edge stone
U
سنگ نبشی
knife-edge
U
لبه کارد
knife-edge
U
تیغه در
knife edge
U
لبه تیز هرچیزی
knife-edge
U
لبه تیز هرچیزی
knife edge
U
لبه چاقو
edge-roll
U
ابزار سه ربع گرد
knife edge
U
لبه تیغ
knife-edge
U
لبه تیغ
knife-edge
U
لبه چاقو
knife edge
U
تیغه در
edge-moulding
U
گچ بری لبه
edge length
U
درازای لبه
[ریاضی]
edge-shaft
U
میله ستون لبه
knife edge
U
لبه کارد
edge punched card
U
کارت لب منگنه شده
conduction band edge
U
لبه نوار رسانش
valence band edge
U
لبه نوار والانس
trailing edge flap
U
لبهبرجستهپشتیباله
She is worried stiff . She is on edge .
U
دلش شور می زند ( نگرانی )
leading edge flap
U
لبهبرجستهباله
leading edge tube
U
لاستیکلبهپیشتاز
bevelled edge square
U
زاویه حاده
plate edge planer
U
دستگاه تراش ویژه لبههای ورقهای فلزی
bevelled edge weld
U
جوش درز پیشانی
edge cutter/trimmer
U
لبه بر
edge fillet weld
U
جوش نواری دورهای
leading edge model
U
IB سازگار است یک میکروکامپیوتر کم هزینه که با کامپیوتر شخصی
upper edge of the net
U
نوار بالای تور والیبال
bevelled steel straight edge
U
فولاد کج بر
forward edge of battle area
U
لبه جلویی منطقه نبرد
Lets walk to the edge of water.
U
بیا تا لب آب قدم بزنیم
She drove me round the edge of water .
U
جانم را به لب آورد
graduated steel straight edge
U
شینه سنجش
joint
U
بند بند کردن اتصال دادن بند
joint
U
مفصل اتصال ضربهای
joint
U
محل اتصال محل ضربه
joint
U
کردن خرد کردن
joint
U
شرکتی مشاع
joint
U
تصلب شرائین
joint
U
بهم پیوستن
joint
U
ستاد مشترک
joint
U
اتصال
joint
U
درز
joint
U
مفصل
joint
U
بند بند کردن مساعی مشترک
joint
U
متصل
joint
U
شریک
joint
U
توام
joint
U
مشترک
joint
U
جای کشیدن تریاک با استعمال نوشابه لولا
joint
U
زانویی
joint
U
مفصل پیوندگاه
joint
U
بند
joint
U
مشترک الحاقی
joint
U
اتصالی
joint
U
مهره اتصال
joint
U
مشاع
joint
U
دستگاه کوچک باطریدار که سوارکار بطور غیر مجازروی گردن اسب می گذارد تاتندتر برود
joint
U
هرزملات
v joint
U
اتصال "وی "
joint
U
وصله
joint
U
لولا
joint
U
مشترک بین نیروهای مسلح
joint
U
نیروهای مشترک عملیات مشترک
joint
U
بند گاه
joint
U
درزه
joint and several
U
تضامنی
knuckle joint
U
اتصال زانویی
lap joint
U
لبه رویهم افتاده ومتصل بهم
lap joint
U
اتصال پوششی
lap joint
U
اتصال نیمانیم
joint products
U
محصولات مشترک
joint account
U
حساب بانکی مشترک
lap joint
U
اتصال رویهم
lap joint
U
اتصال نیم ونیم
lap joint
U
اتصال لب به لب
lapped joint
U
اتصال بوسیله پوشش
joint heir
U
شریک ارث
joint account
U
حساب مشترک
expansion joint
U
درز انبساطی
expansion joint
U
درز گسترش درز گشایش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com