Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
dynamic simulation language
U
زبان شبیه سازی پویا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
simulation language
U
زبان شبیه سازی
simulation
U
همانند سازی
simulation
U
عملیاتی که کامپیوتر وضعیت جهان واقع یا ماشین را تقلید میکند و نحوه کار چیزی را نشان میدهد
simulation
U
تقلید تمارض
simulation
U
روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
simulation
U
همانندسازی
simulation
U
شبیه سازی
simulation
U
تشبیه
simulation
U
وانمود تظاهر
simulation
U
فاهر سازی
computer simulation
U
شبیه سازی کامپیوتری
computer simulation
U
کامپیوتری
computer simulation
U
شبیه سازی
world simulation
U
همانندسازی جهانی
society for computer simulation
U
انجمن شبیه سازی کامپیوتر
dynamic
U
بالان
dynamic
U
نیروی درونی
dynamic
U
نیروی مستقر
dynamic
U
نیروی فعاله درونی فعالیت درونی
dynamic
U
متحرک
dynamic
U
قوهای
dynamic
U
بافری که اندازه آن طبق نیاز تغییر کند
dynamic
U
مراجعه به دادهای که میتواند تغییر کند
dynamic
U
ثیر گذاشتن روی داده ماشین
dynamic
U
زیر برنامهای که هر با که فراخوانی میشود باید کارش مشخص شود
dynamic
U
توقف فرآیند ووووقتی سیستم به کاربر می گوید پیش از خاتمه فرآیند عملی باید انجام شود
dynamic
U
اختصاص دادن حافظه به یک برنامه در صورت نیاز به جای اختصاص دادن بلاکهایی پیش از اجرا
dynamic
U
تصویر مثل گراف که با ورود داده جدید بلارنگ بهنگام در می آید
dynamic
U
ن ترین مسیر داده از بین تغییرات در زمان اتصال
dynamic
U
تغییراتی که هنگام اجرای برنامه اعمال میشود
dynamic
U
ساختار سیستم مدیریت داده که میتواند تغییر کند یا تط بیق یابد
dynamic
U
سیستمی که منابع آن در هنگام اجرای برنامه اختصاص داده می شوند و نه پیش از آن
dynamic
U
حرف کامپیوتری یا متن ویدیویی که در صورت لزوم تغییر میکند
dynamic
U
حافظه با دستیابی تصادفی که نیاز دارد و محتوای آن مرتب بهنگام شود
dynamic
U
دینامیک
dynamic
U
جنبشی
dynamic
U
پویشی
dynamic
U
وابسته به نیروی محرکه جنباننده
dynamic
U
حرکتی
dynamic
U
شخص پرانرژی
dynamic
U
پویا
dynamic lift
U
برای دینامیکی
dynamic lattice
U
شبکه پویشی
dynamic factor
U
ضریب دینامیکی
dynamic expander
U
بسط دهنده دینامیکی
dynamic error
U
خطای پویا
dynamic equilibrium
U
تعادل دینامیکی
dynamic economy
U
اقتصاد متحرک
dynamic equilibrium
U
تعادل پویا
dynamic link
U
پیوند پویا
dynamic model
U
مدل پویا
dynamic model
U
الگوی پویا
dynamic microphone
U
میکروفون دینامیکی
dynamic memory
U
حافظه پویا
dynamic loudspesker
U
بلند گوی دینامیک
dynamic loading
U
بارگذاری جنبشی
dynamic load
U
بار پویا
dynamic load
U
بار دینامی
dynamic load
U
بار جنبشی
dynamic economy
U
اقتصاد پویا
dynamic analysis
U
تحلیل دینامیک
dynamic balance
U
تعادل و توازن حرکتی
dynamic balay
U
حمایت متحرک
dynamic braking
U
ترمز دینامیکی
dynamic braking
U
ترمز واکنشی
dynamic characteristic
U
مشخصه دینامیک
dynamic check
U
مقابله پویا
dynamic condition
U
شرایط و مقتضیات پویای اقتصادی تغییر شرایط اقتصادی ناشی از تحول سلیقه تقاضا کنندگان وهزینه و مخارج تولید ونسبت جمعیت
dynamic analysis
U
تحلیل پویا
dynamic analisis
U
تجزیه و تحلیل وقایع اقتصادی با در نظرگرفتن تغییرات گذشته و حال و احتمالا" اینده
dynamic analisis
U
تجزیه و تحلیل پویای اقتصادی
dynamic dump
U
نسخه برداری پویا
dynamic dump
U
روبرداری پویا
dynamic dump
U
رو گرفت پویا
dynamic damper
U
مستهلک کننده دینامیکی
dynamic convergence
U
همگرایی دینامیک
dynamic stability
U
تعادل پویا
dynamic allocation
U
تخصیص پویا
dynamic contraction
U
انقباض هم تنش
dynamic pressure
U
فشار دینامیکی
dynamic pressure
U
فشار محرکه درونی
dynamic system
U
نظام پویا
dynamic system
U
سازگان پویا
dynamic test
U
ازمون پویا
dynamic stop
U
ایست پویا
dynamic storage
U
انباره پویا
dynamic storage
U
حافظه پویا
dynamic trait
U
ویژگی پویشی
dynamic strength
U
مقاومت دینامیکی
dynamic viscosity
U
گرانروی مکانیکی
lattice dynamic
U
دینامیک شبکه
dynamic brake
U
ترمزدینامیکی
dynamic system
U
سیستم پویا
dynamic subroutine
U
زیر روال پویا
dynamic sensitivity
U
حساسیت دینامیک
dynamic scheduling
U
زمان بندی پویا
dynamic pressure
U
فشار پویا
dynamic programming
U
برنامه ریزی پویا
dynamic programming
U
برنامه نویسی پویا
dynamic structure
U
ساخت پویا
dynamic programming
U
برنامه سازی پویا
dynamic ram
U
حافظه با دسترسی پویا حافظه پویا
dynamic ram
U
حافظه دستیابی تصادفی پویا
dynamic viscosity
U
گرانروی مطلق
dynamic relation
U
روابط میان جوهروعرض یاعلت و معلول
dynamic subroutine
U
زیرروال پویا
dynamic relocation
U
جابجایی پویا
dynamic relocation
U
جابجاسازی پویا
dynamic address translation
U
ترجمه پویای ادرس
micro dynamic model
U
الگوی خرد پویا
macro dynamic model
U
الگوی کلان پویا
dynamic address translate
U
مترجم ادرس پویا
dynamic address translate
U
مترجم نشانی پویا
dynamic shift register
U
ثبات تغییر مکان پویا
permanent magnet dynamic
U
بلندگوی دینامیک با مغناطیس پایدار
dynamic luminous sensitivity
U
حساسیت نوری دینامیک
dynamic data exchange
U
در ویندوز ماکروسافت و OS/2 روشی که در آن دو برنامه فعال می توانند دادههای خود را رد و بدل کنند یک برنامه از سیستم عامل می خواهد تا بین دو برنامه اتصال برقرار کند
dynamic link library
U
در ویندوز ماکروسافت و OS/2 کتابخانه برنامه ها که از طریق برنامه اصلی قابل فراخوانی است
dynamic storage allocation
U
تخصیص انباره پویا تخصیص حافظه پویا
dynamic random access memory
U
حافظه دستیابی مستقیم پویا
multibank dynamic random access memory
U
حافظه با کارایی بالا که در کارت آداپتور ویدیو برای تامین نمایش گرافیک سریع به کار می رود
for a language course
U
برای یک دوره زبان
second language
U
زباندوم
language
U
زبان
I am here for a language course
U
من برای برای یک دوره زبان به اینجا آمدم.
first language
U
زبانیکهازهمهبهآنبیشترتسلطدارید
language
U
زبان
pl. language
U
زبان پی ال وان
language
U
نرم افزاری که به کاربر امکان وارد کردن برنامه به زبان خاص و سپس اجرای آن میدهد
language
U
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
language
U
برنامهای که به عنوان مترجم
language
U
تبدیل و اجرا میکند
language
U
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
language
U
زبان برنامه نویسی کامپیوتر با دستورات تو کار که برای نمایش گرافیک مفید هستند
language
U
قالب و فرمت دستورات و داده ها در یک زبان مشخص
language
U
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
language
U
زبان برنامه نویسی که حاوی دستورات کد دولویی است و مستقیما توسط CPU قابل فهم است
language
U
هر برنامهای که هر خط برنامه را به زبان دیگری ترجمه میکند.
language
U
در زمان اجرا
language
U
سیستم کلمات و نشانه ها که امکان ارتباط با کامپیوترها را فراهم میکند.
language
U
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
language
U
زبان اصلی که برنامه با آن نوشته میشود تا توسط کامپیوتر پردازش شود
language
U
زبان در سیستم هدایت پایگاه داده ها که امکان میدهد در پایگاه داده ها به راحتی جستجو شود و پرسش شود
language
U
بصورت لسانی بیان کردن
language
U
زبان برنامه نویسی که از نشانه هایی استفاده میکند تا دستورات ای که باید به کد ماشین تبدیل شوند را کد کند
language
U
دستوراتی که منابع لازم برای یک کار که باید توسط کامپیوتر انجام شود را مشخص می کنند
language
U
سخنگویی تکلم
language
U
کلام
language
U
زبان برنامه نویسی ساخته شده از توابع برای کارهای مختلف که توسط مجموعه دستوراتی فراخوانی میشود
language
U
لسان
language
U
ابزارهای سخت افزاری و نرم افزاری برای کمک به نوشتن برنامه هایی به زبان خاص توسط برنامه نویس
query language
U
زبان پرس و جو
program language
U
زبان برنامه نویسی
program language
U
زبان برنامه
programming language
U
زبان برنامه نویسی
publication language
U
زبان انتشارات
publication language
U
زبان نشری
quary language
U
زبان پرس و جو
maternal language
U
زبان مادری
redundant language
U
سخن زائد یازیادی حشووزوائد
object language
U
زبان مقصد
procedural language
U
زبان رویهای
parliamentary language
U
زبان مجلسی
non procedural language
U
بلکه یک مجموعه قواعدی وضع میکند که اعمال می شوند
non procedural language
U
زبان برنامه سازی که دستورات را پشت سرهم اجرا نمیکند و نه توابع فراخوان را
mechanical language
U
زبان ماشینی
native language
U
زبان بومی
natural language
U
زبان طبیعی
native language
U
زبان طبیعی
mute language
U
زبان بیزبانی
mute language
U
زبان حال
musical language
U
زبان موسیقی
object language
U
زبان مقصود
mnemonic language
U
زبان یادمان
pascal language
U
زبان پاسکال
parliamentary language
U
زبان مودبانه
parliamentary language
U
اصطلاخات پارلمانی
original language
U
زبان اصلی
official language
U
زبان رسمی
objective language
U
زبان مقصود
indelicate language
U
سخن خارج از نزاکت
native language
U
زبان اختصاصی
to talk the same language
<idiom>
U
به یک سبک فکر کردن
[اصطلاح مجازی]
A crash language course .
U
دوره فشرده آموزش زبان
What foreign language do you know?
U
کدام زبان خارجی رامی دانید ؟
language lab
U
زبان
language lab
U
آزمایشگاه
language laboratory
U
آزمایشگاه زبان
language laboratories
U
آزمایشگاه زبان
written language
U
زبان نوشتاری
use foul language
U
فحاشی کردن
use bad language
U
فحش دادن
It is better to know each others mind than to know each others language.
<proverb>
U
همدلى از همزبانى بهتر است .
to pick up a language.
<idiom>
U
زبانی را مثل آب خوردن یاد گرفتن.
[از روش های غیر رسمی مثل گوش کردن به حرف بومی های آن زبان]
to talk the same language
<idiom>
U
همدیگر را فهمیدن
[اصطلاح مجازی]
tongue
[language]
U
زبان
to translate something
[from/into a language]
U
ترجمه
[نوشتنی]
کردن چیزی
[از یک زبان یا به زبانی]
to translate something
[from/into a language]
U
برگرداندن
[نوشتنی]
چیزی
[از یک زبان یا به زبانی]
to interpret
[for somebody]
[from/into a language]
U
ترجمه شفاهی کردن
[برای کسی]
[از یک زبان به دیگری]
a dead language
<idiom>
U
زبان مرده و منقرض شده
[زبانی که دیگر آموزش داده نمی شود اما شاید برخی از کارشناسان از آن استفاده کنند.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com