Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
dynamic pressure
U
فشار دینامیکی
dynamic pressure
U
فشار محرکه درونی
dynamic pressure
U
فشار پویا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
To bring pressure to bear . To exert pressure .
U
فشار خون دارد
To bring pressure to bear . To exert pressure .
U
اعمال فشار کردن
dynamic
U
حرف کامپیوتری یا متن ویدیویی که در صورت لزوم تغییر میکند
dynamic
U
حافظه با دستیابی تصادفی که نیاز دارد و محتوای آن مرتب بهنگام شود
dynamic
U
دینامیک
dynamic
U
قوهای
dynamic
U
متحرک
dynamic
U
سیستمی که منابع آن در هنگام اجرای برنامه اختصاص داده می شوند و نه پیش از آن
dynamic
U
مراجعه به دادهای که میتواند تغییر کند
dynamic
U
ثیر گذاشتن روی داده ماشین
dynamic
U
زیر برنامهای که هر با که فراخوانی میشود باید کارش مشخص شود
dynamic
U
توقف فرآیند ووووقتی سیستم به کاربر می گوید پیش از خاتمه فرآیند عملی باید انجام شود
dynamic
U
اختصاص دادن حافظه به یک برنامه در صورت نیاز به جای اختصاص دادن بلاکهایی پیش از اجرا
dynamic
U
تصویر مثل گراف که با ورود داده جدید بلارنگ بهنگام در می آید
dynamic
U
ن ترین مسیر داده از بین تغییرات در زمان اتصال
dynamic
U
تغییراتی که هنگام اجرای برنامه اعمال میشود
dynamic
U
ساختار سیستم مدیریت داده که میتواند تغییر کند یا تط بیق یابد
dynamic
U
بافری که اندازه آن طبق نیاز تغییر کند
dynamic
U
نیروی فعاله درونی فعالیت درونی
dynamic
U
نیروی مستقر
dynamic
U
جنبشی
dynamic
U
وابسته به نیروی محرکه جنباننده
dynamic
U
حرکتی
dynamic
U
شخص پرانرژی
dynamic
U
پویا
dynamic
U
نیروی درونی
dynamic
U
بالان
dynamic
U
پویشی
dynamic relocation
U
جابجایی پویا
dynamic ram
U
حافظه دستیابی تصادفی پویا
dynamic programming
U
برنامه سازی پویا
dynamic programming
U
برنامه نویسی پویا
dynamic programming
U
برنامه ریزی پویا
dynamic relation
U
روابط میان جوهروعرض یاعلت و معلول
dynamic ram
U
حافظه با دسترسی پویا حافظه پویا
dynamic model
U
الگوی پویا
dynamic stability
U
تعادل پویا
dynamic model
U
مدل پویا
dynamic allocation
U
تخصیص پویا
dynamic analisis
U
تجزیه و تحلیل پویای اقتصادی
dynamic analisis
U
تجزیه و تحلیل وقایع اقتصادی با در نظرگرفتن تغییرات گذشته و حال و احتمالا" اینده
dynamic relocation
U
جابجاسازی پویا
dynamic scheduling
U
زمان بندی پویا
dynamic trait
U
ویژگی پویشی
dynamic test
U
ازمون پویا
dynamic system
U
سازگان پویا
dynamic system
U
سیستم پویا
dynamic system
U
نظام پویا
dynamic subroutine
U
زیر روال پویا
dynamic subroutine
U
زیرروال پویا
dynamic structure
U
ساخت پویا
dynamic strength
U
مقاومت دینامیکی
dynamic storage
U
حافظه پویا
dynamic storage
U
انباره پویا
dynamic stop
U
ایست پویا
dynamic sensitivity
U
حساسیت دینامیک
dynamic viscosity
U
گرانروی مطلق
dynamic analysis
U
تحلیل پویا
dynamic loading
U
بارگذاری جنبشی
dynamic load
U
بار پویا
dynamic load
U
بار دینامی
dynamic load
U
بار جنبشی
dynamic link
U
پیوند پویا
dynamic lift
U
برای دینامیکی
dynamic lattice
U
شبکه پویشی
dynamic factor
U
ضریب دینامیکی
dynamic error
U
خطای پویا
dynamic equilibrium
U
تعادل پویا
dynamic economy
U
اقتصاد متحرک
dynamic loudspesker
U
بلند گوی دینامیک
dynamic dump
U
نسخه برداری پویا
dynamic dump
U
روبرداری پویا
dynamic analysis
U
تحلیل دینامیک
dynamic balance
U
تعادل و توازن حرکتی
dynamic balay
U
حمایت متحرک
dynamic braking
U
ترمز دینامیکی
dynamic braking
U
ترمز واکنشی
dynamic characteristic
U
مشخصه دینامیک
dynamic check
U
مقابله پویا
dynamic condition
U
شرایط و مقتضیات پویای اقتصادی تغییر شرایط اقتصادی ناشی از تحول سلیقه تقاضا کنندگان وهزینه و مخارج تولید ونسبت جمعیت
dynamic contraction
U
انقباض هم تنش
dynamic microphone
U
میکروفون دینامیکی
dynamic memory
U
حافظه پویا
dynamic convergence
U
همگرایی دینامیک
dynamic damper
U
مستهلک کننده دینامیکی
dynamic dump
U
رو گرفت پویا
dynamic expander
U
بسط دهنده دینامیکی
dynamic viscosity
U
گرانروی مکانیکی
lattice dynamic
U
دینامیک شبکه
dynamic brake
U
ترمزدینامیکی
dynamic equilibrium
U
تعادل دینامیکی
dynamic economy
U
اقتصاد پویا
dynamic luminous sensitivity
U
حساسیت نوری دینامیک
dynamic address translate
U
مترجم نشانی پویا
dynamic link library
U
در ویندوز ماکروسافت و OS/2 کتابخانه برنامه ها که از طریق برنامه اصلی قابل فراخوانی است
dynamic simulation language
U
زبان شبیه سازی پویا
dynamic shift register
U
ثبات تغییر مکان پویا
permanent magnet dynamic
U
بلندگوی دینامیک با مغناطیس پایدار
micro dynamic model
U
الگوی خرد پویا
dynamic address translate
U
مترجم ادرس پویا
dynamic address translation
U
ترجمه پویای ادرس
macro dynamic model
U
الگوی کلان پویا
dynamic data exchange
U
در ویندوز ماکروسافت و OS/2 روشی که در آن دو برنامه فعال می توانند دادههای خود را رد و بدل کنند یک برنامه از سیستم عامل می خواهد تا بین دو برنامه اتصال برقرار کند
dynamic storage allocation
U
تخصیص انباره پویا تخصیص حافظه پویا
dynamic random access memory
U
حافظه دستیابی مستقیم پویا
multibank dynamic random access memory
U
حافظه با کارایی بالا که در کارت آداپتور ویدیو برای تامین نمایش گرافیک سریع به کار می رود
pressure
U
فشار هوا
pressure
U
فشردن مضیقه
pressure
U
فشار
pressure
U
مشقت
pressure
U
بار سنگین مصائب وسختیها
pressure from outside
U
فشار از بیرون
[خارج]
f.pressure
U
فشارمایع
pressure
U
بار
pressure
U
سنگین
intake pressure
U
فشار ورودی
initial pressure
U
فشار ابتدایی
inflationary pressure
U
فشار تورمی
hydrostatic pressure
U
فشار ایستابی
increase of pressure
U
افزایش فشار
pore pressure
U
فشار درونی
impact pressure
U
نیروی اصابت فشار ترکش
impact pressure
U
فشار اصابت
ice pressure
U
رانش یخ
pressure above the atmosphere
U
فشار بالای جو
intermediate pressure
U
فشار متوسط
internal pressure
U
فشار درونی
partial pressure
U
فشار جزیی
piston pressure
U
فشار پیستون
pitot pressure
U
فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
pitot pressure
U
فشار برخورد هوا که به منظور اندازه گیری سرعت هوا بکار میرود
pore pressure
U
فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
low pressure
U
فشار خفیف
pressure adjustment
U
تنظیم فشار
pressure altitude
U
ارتفاع از روی دستگاه فشارسنج هواپیما ارتفاع فشارسنجی
pressure balance
U
فشارسنج
pressure breathing
U
تنفس مصنوعی دادن با تولیداختلاف فشار هوا دستگاه تنفس یدکی اکسیژن برای خلبان
pressure cabin
U
هواپیمای دارای دستگاه تهویه مقاوم با فشار هوا
pressure cabin
U
بخشی از هواپیما که افراد وخدمه در ان قرار دارند وهمیشه فشار در ان برابر یابیشتر از حد تعیین شده است
pressure casting
U
قطعه ریخته گری فشاری
partial pressure
U
فشار جزئی
partial pressure
U
فشار جرئی یا سهمی
kinetic pressure
U
فشار سینتیک
pressure gage
U
فشارسنج
lateral pressure
U
فشار جانبی
loss of pressure
U
افت فشار
low pressure
U
سهل العبور
low pressure
U
منطقه کم فشار
manifold pressure
U
فشار گازگاه
mean effective pressure
U
فشار موثر متوسط
molding pressure
U
فشار قالب
molding pressure
U
فشار پرس
oil pressure
U
فشارسنج روغن
oil pressure
U
دستگاه اندازه گیری فشار روغن
osmotic pressure
U
فشار اسمزی
pressure cook
U
دیگ زودپز
to be under deadline pressure
U
عجله داشتن
uplift pressure
U
فشار بالابرنده
vapor pressure
U
فشار مولکولهای بخار روی دیواره فرف یا محفظه برابر فشارهای جزئی یا سهمی
vapor pressure
U
فشار بخار
vapour pressure
U
فشار بخار اب
water pressure
U
فشار اب
wave pressure
U
فشار حاصل از موج
wheel pressure
U
فشار چرخ
total pressure
U
فشار کل
to bear pressure upon
U
فشار اوردن بر
social pressure
U
فشار اجتماعی
sound pressure
U
فشار صوت
starting pressure
U
فشار استارت
static pressure
U
فشار ثابت هوا
static pressure
U
فشار ایستایی
swelling pressure
U
فشار در اثر ازدیاد حجم
systolic pressure
U
فشارخون انقباضی
tire pressure
U
فشار هوای لاستیک
wind pressure
U
فشار باد
water under pressure
U
آبتحتفشار
The pressure of the atmosphere
U
فشار جو ؟( اتمسفر )
He always works best under pressure .
U
اگر تحت فشار قرار گیرد ؟خوب کارمی کند
partial pressure
U
[فشار اولیه و جزئی که در اثر شانه کوبی و یا کشیدن تار در چله کشی به نخ های تار وارد می شود.]
time pressure
U
فشار زمانی
pressure of time
U
فشار زمانی
pressure vessel
U
فشار
pressure vessel
U
فرف
pressure cookers
U
دیگ زودپز
pressure bar
U
قسمتفشار
pressure change
U
تغییراتفشار
pressure control
U
کنترلفشار
pressure dial
U
درجهفشار
pressure plate
U
صفحهنگهدار
pressure screw
U
پیچفشرده
pressure tube
U
لولهفشار
reservoir pressure
U
فشار مخزن
reduced pressure
U
فشار کاهیده
reacted pressure
U
فشار واکنش شده
pressure gauge
U
فشار سنج ابگونه وموادمنفجره
pressure gauge
U
فشارسنج
pressure gaverner
U
ناطم فشار
pressure gaverner
U
تنظیم کننده فشار
pressure gradient
U
گرادیان فشار
pressure head
U
ارتفاع فشار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com