Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
dynamic analysis
U
تحلیل پویا
dynamic analysis
U
تحلیل دینامیک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dynamic
U
قوهای
dynamic
U
بالان
dynamic
U
متحرک
dynamic
U
نیروی فعاله درونی فعالیت درونی
dynamic
U
نیروی درونی
dynamic
U
جنبشی
dynamic
U
پویشی
dynamic
U
پویا
dynamic
U
شخص پرانرژی
dynamic
U
حرکتی
dynamic
U
دینامیک
dynamic
U
ثیر گذاشتن روی داده ماشین
dynamic
U
زیر برنامهای که هر با که فراخوانی میشود باید کارش مشخص شود
dynamic
U
اختصاص دادن حافظه به یک برنامه در صورت نیاز به جای اختصاص دادن بلاکهایی پیش از اجرا
dynamic
U
تصویر مثل گراف که با ورود داده جدید بلارنگ بهنگام در می آید
dynamic
U
ن ترین مسیر داده از بین تغییرات در زمان اتصال
dynamic
U
تغییراتی که هنگام اجرای برنامه اعمال میشود
dynamic
U
ساختار سیستم مدیریت داده که میتواند تغییر کند یا تط بیق یابد
dynamic
U
بافری که اندازه آن طبق نیاز تغییر کند
dynamic
U
سیستمی که منابع آن در هنگام اجرای برنامه اختصاص داده می شوند و نه پیش از آن
dynamic
U
حرف کامپیوتری یا متن ویدیویی که در صورت لزوم تغییر میکند
dynamic
U
حافظه با دستیابی تصادفی که نیاز دارد و محتوای آن مرتب بهنگام شود
dynamic
U
وابسته به نیروی محرکه جنباننده
dynamic
U
توقف فرآیند ووووقتی سیستم به کاربر می گوید پیش از خاتمه فرآیند عملی باید انجام شود
dynamic
U
نیروی مستقر
dynamic
U
مراجعه به دادهای که میتواند تغییر کند
dynamic programming
U
برنامه نویسی پویا
dynamic characteristic
U
مشخصه دینامیک
dynamic braking
U
ترمز واکنشی
dynamic braking
U
ترمز دینامیکی
dynamic balay
U
حمایت متحرک
dynamic balance
U
تعادل و توازن حرکتی
dynamic analisis
U
تجزیه و تحلیل پویای اقتصادی
dynamic loudspesker
U
بلند گوی دینامیک
dynamic check
U
مقابله پویا
dynamic condition
U
شرایط و مقتضیات پویای اقتصادی تغییر شرایط اقتصادی ناشی از تحول سلیقه تقاضا کنندگان وهزینه و مخارج تولید ونسبت جمعیت
dynamic programming
U
برنامه ریزی پویا
dynamic pressure
U
فشار پویا
dynamic pressure
U
فشار محرکه درونی
dynamic pressure
U
فشار دینامیکی
dynamic model
U
مدل پویا
dynamic model
U
الگوی پویا
dynamic microphone
U
میکروفون دینامیکی
dynamic memory
U
حافظه پویا
dynamic analisis
U
تجزیه و تحلیل وقایع اقتصادی با در نظرگرفتن تغییرات گذشته و حال و احتمالا" اینده
dynamic allocation
U
تخصیص پویا
dynamic contraction
U
انقباض هم تنش
dynamic stability
U
تعادل پویا
dynamic equilibrium
U
تعادل دینامیکی
dynamic error
U
خطای پویا
dynamic factor
U
ضریب دینامیکی
dynamic load
U
بار پویا
dynamic load
U
بار دینامی
dynamic load
U
بار جنبشی
dynamic link
U
پیوند پویا
dynamic lift
U
برای دینامیکی
dynamic equilibrium
U
تعادل پویا
dynamic economy
U
اقتصاد متحرک
dynamic convergence
U
همگرایی دینامیک
dynamic damper
U
مستهلک کننده دینامیکی
dynamic dump
U
رو گرفت پویا
dynamic dump
U
روبرداری پویا
dynamic expander
U
بسط دهنده دینامیکی
dynamic dump
U
نسخه برداری پویا
dynamic economy
U
اقتصاد پویا
dynamic loading
U
بارگذاری جنبشی
dynamic lattice
U
شبکه پویشی
dynamic programming
U
برنامه سازی پویا
dynamic storage
U
انباره پویا
lattice dynamic
U
دینامیک شبکه
dynamic system
U
سیستم پویا
dynamic strength
U
مقاومت دینامیکی
dynamic structure
U
ساخت پویا
dynamic subroutine
U
زیرروال پویا
dynamic subroutine
U
زیر روال پویا
dynamic system
U
نظام پویا
dynamic viscosity
U
گرانروی مکانیکی
dynamic system
U
سازگان پویا
dynamic test
U
ازمون پویا
dynamic trait
U
ویژگی پویشی
dynamic stop
U
ایست پویا
dynamic viscosity
U
گرانروی مطلق
dynamic relocation
U
جابجاسازی پویا
dynamic relation
U
روابط میان جوهروعرض یاعلت و معلول
dynamic scheduling
U
زمان بندی پویا
dynamic brake
U
ترمزدینامیکی
dynamic storage
U
حافظه پویا
dynamic ram
U
حافظه دستیابی تصادفی پویا
dynamic sensitivity
U
حساسیت دینامیک
dynamic ram
U
حافظه با دسترسی پویا حافظه پویا
dynamic relocation
U
جابجایی پویا
permanent magnet dynamic
U
بلندگوی دینامیک با مغناطیس پایدار
dynamic address translate
U
مترجم نشانی پویا
dynamic address translation
U
ترجمه پویای ادرس
dynamic address translate
U
مترجم ادرس پویا
macro dynamic model
U
الگوی کلان پویا
dynamic data exchange
U
در ویندوز ماکروسافت و OS/2 روشی که در آن دو برنامه فعال می توانند دادههای خود را رد و بدل کنند یک برنامه از سیستم عامل می خواهد تا بین دو برنامه اتصال برقرار کند
dynamic luminous sensitivity
U
حساسیت نوری دینامیک
dynamic storage allocation
U
تخصیص انباره پویا تخصیص حافظه پویا
dynamic shift register
U
ثبات تغییر مکان پویا
dynamic simulation language
U
زبان شبیه سازی پویا
dynamic link library
U
در ویندوز ماکروسافت و OS/2 کتابخانه برنامه ها که از طریق برنامه اصلی قابل فراخوانی است
micro dynamic model
U
الگوی خرد پویا
dynamic random access memory
U
حافظه دستیابی مستقیم پویا
multibank dynamic random access memory
U
حافظه با کارایی بالا که در کارت آداپتور ویدیو برای تامین نمایش گرافیک سریع به کار می رود
3D analysis
U
آنالیز سه بعدی
3D analysis
U
بررسی سه بعدی
what if analysis
U
تحلیل شرط و جزا
value analysis
U
تحلیل ارزش
two way analysis
U
تحلیل دو عاملی
self analysis
U
خودشناسی
analysis
U
جداگری فرگشایی
self analysis
U
تجزیه وتحلیل خویشتن
analysis
U
انالیز ریاضی
analysis
U
تحلیل
analysis
U
تحلیل جداگری
analysis
U
انالیز
analysis
U
بدست آوردن اطلاعات و نتایج از داده
analysis
U
مشتق وتابع اولیه
analysis
U
کتاب یا موضوع تجزیه و تحلیل شده
analysis
U
شی تجزیه شده
analysis
U
بررسی یک فرآیند یا سیستم برای اینکه آیا میتواند کاراتر باشد
analysis
U
یات هزینههای محصول جدید
analysis
U
کاوش
analysis
U
تجزیه و تحلیل
analysis
U
بازکافت
analysis
U
محاسبه
analysis
U
تشریح
analysis
U
یات
analysis
U
تجزیه
analysis
U
تحلیل کاوش
analysis
U
استقراء
analysis
U
موشکافی
analysis
U
تفکیک
analysis
U
فراکافت
syntactical analysis
U
تحلیل نحوی
syntactical analysis
U
تحلیل ترکیبی
system analysis
U
تحلیل سیستم
system analysis
U
سیستم انالیز
system analysis
U
روش تجزیه وتحلیل جریان کار
system analysis
U
تحلیل سازگان
static analysis
U
تحلیل ایستا
structural analysis
U
محاسبات طرح ساختمانی
strode analysis
U
تحلیل ضربهای
stability analysis
U
تحلیل ثبات
statistical analysis
U
تحلیل اماری
static analysis
U
تجزیه و تحلیل ایستا
static analysis
U
تحلیل استاتیک
spectrum analysis
U
تجزیه بیناب
stripping analysis
U
تجزیه عریانساز
research and analysis
U
تحقیق وبررسی
qualitative analysis
U
تجزیه چونی
qualitative analysis
U
تجزیه جهت تشخیص اجزا متشکله ماده یا مخلوطی
qualitative analysis
U
تجزیه کیفی
psycho analysis
U
تجزیه و تجلیل روحی
proximate analysis
U
تجزیه گروهی
profile analysis
U
تحلیل نیمرخ
problem analysis
U
تجزیه و تحلیل مسئله
probability analysis
U
تحلیل احتمالات
probability analysis
U
احتمال کاوی
plastic analysis
U
محاسبه درمحیط خمیری روش واکافت خمیری فراکافت خمیری
physical analysis
U
جداسازی ذرات خاک از نظر قطر دانه ها به روش فیزیکی
qualitative analysis
U
تحلیل کیفی
sieve analysis
U
تجزیه دانه خاک توسط الک ازمایش دانه بندی
sensitivity analysis
U
تحلیل حساسیت در برنامه ریزی خطی
sedimentation analysis
U
تجزیه بروش ته نشینی
sales analysis
U
تحلیل فروش
research and analysis
U
تجزیه و تحلیل
regression analysis
U
تجزیه و تحلیل رگرسیون
regression analysis
U
تحلیل برگشت
regression analysis
U
تحلیل رگرسیون
quantitative analysis
U
تجزیه کمی
quantitative analysis
U
تحلیل مقداری
quantitative analysis
U
تحلیل کمی
spectrum analysis
U
تجزیه طیف
genetic analysis
U
بررسی ژن
[پزشکی]
[زیست شناسی]
gene analysis
U
بررسی ژن
[پزشکی]
[زیست شناسی]
elemental analysis
U
فراکافت عنصری
[شیمی]
elemental analysis
U
آنالیز عنصری
[شیمی]
detailed analysis
U
آنالیز دقیق
detailed analysis
U
بررسی دقیق
gene analysis
U
بررسی ژنتیکی
[پزشکی]
[زیست شناسی]
genetic analysis
U
بررسی ژنتیکی
[پزشکی]
[زیست شناسی]
Complex analysis
U
نظریه توابع
[ریاضی]
Complex analysis
U
آنالیز مختلط
[ریاضی]
Error analysis
U
تجزیه و تحلیل خطا
[ریاضی]
technical analysis
U
آنالیز کردن
technical analysis
U
تجزیه و تحلیل تکنیکی
dye analysis
U
[آنالیز کردن رنگینه های بکار رفته در فرش جهت تعیین طول عمر فرش و سابقه تاریخی نوع رنگینه]
dimensional analysis
U
تحلیل ابعادی
[فیزیک]
task analysis
U
تحلیل تکلیف
systems analysis
U
تحلیل سیستم ها
systems analysis
U
1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن
systems analysis
U
برنامهای که نحوه کار سیستم کامپیوتری را کنترل میکند
systems analysis
U
ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
systems analysis
U
سیستمی که نرم افزار سیستم می نویسد
systems analysis
U
شخصی که بررسیهای سیستم را انجام میدهد
systems analysis
U
نظام شناسی
systems analysis
U
تحلیل سیستم
terrain analysis
U
تجزیه و تحلیل زمین عملیات
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com