Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
drawing program
U
نرم افزار طراحی و رسم روی صفحه توسط کاربر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
drawing
U
قرعه کشی
drawing
U
نقشه
drawing
U
ترسیم
drawing
U
طرح
drawing
U
هنر طراحی تابلو نقاشی
drawing
U
نقشه کشی
drawing
U
نقشه کارگاهی
drawing
U
حدیده کردن
drawing
U
روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
drawing
U
کشیدن
drawing
U
رسم کردن
drawing
U
رسم فنی
drawing
U
نقشه کشی فرش
drawing
U
رسم
drawing die
U
ماتریس کششی
drawing office
U
دفتر نقشه کشی
drawing office
U
دفتر طراحی
drawing pen
U
قلم رسم
drawing press
U
پرس کششی
drawing quality
U
کیفیت کشش
art of drawing
U
هنر ترسیم رسم
wash drawing
U
ابرنگ سیاه
drawing mill
U
دستگاه نورد کششی
drawing key
U
طرح اولیه
drawing materials
U
لوازم نقشه کشی
drawing instrument
U
وسایل رسم فنی
drawing key
U
کپیه نقاشی
three view drawing
U
رسم فنی با سه نما
drawing instrument
U
وسایل نقشه کشی
drawing ink
U
مرکب رسم
drawing lines
U
خط کشی
drawing lots
U
قرعه کشی
drawing materials
U
مواد اولیه نقشه کشی
breakdown drawing
U
رسم پرسپکتیوی برای نمایش قطعات بصورت جدا از هم
drawing hand
U
دستی که زه را می کشد
drawing blick
U
حلقه کشش
shop drawing
U
نقشه یا تفصیل مشخصات فنی که بکارخانهای فرستاده میشود
special drawing right
U
حق برداشت ویژه
special drawing right
U
حق برداشت مخصوص
drawing bench
U
میز رسم
deep drawing
U
کشش عمیق
detail drawing
U
نقشه تفصیلی
detail drawing
U
نقشه جزئیات
detail drawing
U
نقشه ریزه کاری
detail drawing
U
رسم فرعی در یک نقشه که جزئیاتی از ان را در برمیگیرد
detail drawing
U
رسم جزئیات
computer drawing
U
ترسیم کامپیوتری
drawing card
U
چیز جالب توجه
drawing goniometer
U
نقاله رسم
tabular drawing
U
نقشه شیب
drawing die
U
حدیده کششی
drawing device
U
دستگاه ترسیمه
drawing curve
U
شابلون دایره و منحنی
structural drawing
U
نقشه ساختمانی
dy drawing lots
U
استقراع
drawing card
U
جالب
drawing card
U
موجب جلب توجه
component drawing
U
رسم جزیی
component drawing
U
رسم قطعات
detail drawing
U
نقشه کشی جزئیات
drawing set
U
دستگاه نقشه کشی
pencil drawing
U
طرح مدادی
sectional drawing
U
رسم برشی
revised drawing
U
رسم تجدید نظر شده
sectional drawing
U
رسم مقطعی
drawing pin
U
پونز
drawing board
U
میز نقشه کشی
drawing board
U
تخته رسم
drawing boards
U
میز نقشه کشی
drawing boards
U
تخته رسم
revised drawing
U
رسم اصلاح شده
fair drawing
U
تصویر مناسب
pencil drawing
U
تصویر مدادی
pen drawing
U
تصویر خطی تصویر مدادی
pen drawing
U
سیاهقلم
mirror drawing
U
نقاشی از ایینه
method of drawing up
U
طرز تنظیم
mechanical drawing
U
ترسیم مکانیکی
instrumental drawing
U
نقشه کشی با اسباب
fair drawing
U
طرح مناسب برای چاپ و تکثیر
fine drawing
U
رفوگری
drawing blick
U
کشش
line drawing
U
خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
loom drawing
U
[نقشه فرش که بصورت تمام رنگی بر روی کاغذ شطرنجی رسم شود.]
dy drawing lots
U
به طریق قرعه
drawing tools
U
خط و رسم آزاد است
drawing tools
U
مجموعه توابع در برنامه نقاشی که به کاربر امکان رسم میدهد. و به صورت نشانه هایی در میله ابزار فاهر میشود و شامل رسم دایره
workshop drawing
U
رسم کارگاهی
working drawing
U
طرح ونقشه کار
work drawing
U
نقشه یاتفصیل مشخصات فنی که بکارخانهای فرستاده میشود
drawing table
U
میز نقشه کشی
dy drawing lots
U
قرعه کشیدن
engineering drawing
U
طراحی و نقشه کشی مهندسی
drawing room
U
سالن پذیرایی
drawing rooms
U
اطاق پذیرایی
drawing room
U
اطاق پذیرایی
line drawing
U
ترسیم خطی
line drawing
U
نقاشی با مداد وقلم
line drawing
U
رسم مدادی
drawing rooms
U
سالن پذیرایی
shop or work drawing
U
نقشه در حین انجام کار
pattern construction drawing
U
الگوی نقشههای ساختمانی
special drawing rights
U
حق برداشت ویژه
deep drawing test
U
ازمایش کاسگری
outline assembly drawing
U
نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
cold drawing die
U
سردکشی
back to the drawing board
<idiom>
U
کاری را از اول شروع کردن
ingot drawing crane
U
جراثقال کشش شمش
cold drawing die
U
حدیده
special drawing rights
U
این اصطلاحات شامل افزودن قدرت وام دهی صندوق وافزایش میعان پولی جهان در این زمینه بوده است
Back to the drawing board
<idiom>
U
[زمانی که کاری با شکست روبرو میشود و دوباره باید از اول شروع کرد]
cold drawing bench
U
میز سردکشی
double action drawing press
U
پرس کششی دوکاره
By trying to live like a king one ends by drawing .
<proverb>
U
آخر شاه منشى کاه کشى است .
frank drawing completion test
U
ازمون تکمیل نقاشی فرانک
double action cam drawing press
U
پرس کششی دو واکنشی
program
U
برنامه دستور
program id
U
شناسنامه برنامه
program
U
روش کار پروگرام
program
U
دستور کار
program
U
برنامه تهیه کردن
program
U
برنامه دارکردن
program
U
مجموعه دستورات کامل که کامپیوتر را برای کار مشخصی هدایت میکند
program
U
برنامه
program
U
مجموعه حرکات اسکیت باز برنامه مسابقه ها در یک روز در محل معین
program
U
برنامه دادن برنامه ریختن
program
U
برنامه نوشتن
program
U
دستور
program
U
نقشه
program
U
نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
program
U
برنامه ریزی کردن
program run
U
رانش برنامه
program section
U
بخش برنامه ها
program interrupt
U
وقفه برنامه
program schema
U
الگوی برنامه
program maintenance
U
نگهداری برنامه
program section
U
بخش تهیه برنامه ها
program product
U
محصول برنامه
program overlay
U
جایگذاشت برنامه
program manager
U
بخش اصلی ویندوز که کابر می بیند
program module
U
واحد برنامه
program of targets
U
برنامه هدفها
program of instruction
U
برنامه تدریس
program package
U
بسته برنامه
program priority
U
اولویت برنامه
program documentation
U
مستند سازی برنامه
program of instruction
U
برنامه اموزش
program product
U
فراورده برنامه
program music
U
موزیکی که نماینده یک رشته رویدادهاو منظره ها باشد
program of targets
U
برنامه اماجها
program proving
U
اثبات برنامه
program manager
U
مدیر برنامه ها
program maintenance
U
نگهداشت برنامه
program flowchart
U
نمودارگردش کار برنامه
program flowchart
U
روند نمای برنامه
program flow
U
روند برنامه
program flow
U
گردش برنامه
program file
U
فایل برنامه
program execution
U
اجرای برنامه
program debugging
U
اشکال زدایی برنامه
program counter
U
شمارشگربرنامه
program counter
U
شمارنده برنامه
program cost
U
مخارج اجرای یک برنامه مخارج پیش بینی شده
program cost
U
هزینه برنامه
program correctness
U
تصحیح برنامه
program flowchart
U
نمودارگردشی برنامه
program generator
U
برنامه زا
program loans
U
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
program listing
U
لیست برنامه
program listing
U
سیاهه برنامه
program library
U
کتابخانه برنامه
program library
U
کتابخانه برنامه ها
program language
U
زبان برنامه
program language
U
زبان برنامه نویسی
program interrupt
U
قطع برنامه
program generator
U
برنامه ساز
program generator
U
تولیدکننده برنامه
program generator
U
مولد برنامه
program control
U
کنترل برنامه
program segment
U
قطعه برنامه
test program
U
برنامه ازماینده
training program
U
برنامه اموزش
transient program
U
برنامه گذرا
troop program
U
برنامه تشکیل یکانها
troop program
U
برنامه تامین عدههای نظامی
tutorial program
U
برنامه خوداموز
utilitu program
U
برنامه کمکی
utility program
U
برنامه سودمند
utility program
U
برنامه مفید
utility program
U
برنامه کاربردی
user program
U
برنامه کاربر
user program
U
برنامه استفاده کننده
target program
U
برنامه هدف
target program
U
برنامه مقصود
systems program
U
برنامه سیستم
source program
U
برنامه منبع
source program
U
برنامه مبداء
service program
U
برنامه خدماتی
spreadsheet program
U
برنامه صفحه گسترده
star program
U
برنامه کامل
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com