Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 91 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
dragon style
U
[سبک دراگون که سبک هنری وایکینگ های اسکاندیناوی بوده است.]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dragon
U
اژدها
dragon
U
قایق مسابقهای 3 نفره
dragon
U
اژدها موشک دراگون
dragon
U
گردان سوار اسبی
dragon
U
منظومه دراکو
dragon-bracket
U
طاقچه دیوار کوب
dragon-piece
U
[مهار تیر شیروانی نبش]
dragon-tie
U
تیر افقی گوشه ها
green dragon
U
لوف کبیر
dragon blood
U
خون سیاووشان
dragon blood
U
دم الاخوین
dragon fly
U
سنجاقک
dragon-beam
U
شاه تیر
dragon sumak
U
طرح سومک اژدهایی
[این طرح در قرون نوزدهم و بیستم میلادی در قفقاز بافته شده و زمینه اصلی آن جلوه ای از اژدها را نشان می دهد.]
sicilian dragon
U
واریاسیون دراگون دفاع سیسیلی شطرنج
dragon head
U
گیاهی از نوع ترنجان یا اژدرباشی
dragon's head
U
گیاهی از نوع ترنجان یا اژدرباشی
dragon tree
U
درخت خون سیاووشان
dragon variation
U
واریاسیون دراگون دردفاع سیسیلی
green dragon
U
فیل گوش
green dragon
U
درافیون
green dragon
U
ارن
dragon design
U
طرح اژدها
[در فرش های چین که مظهر قدرت امپراتور است. این طرح را به قرن شانزدهم میلادی نسبت داده و بعضی ریشه آن را کرمان می دانند.]
old-style
U
روش گاهشماری قدیمی
there is no style about her
U
لباس یا وضعش متداولی است
there is no style about her
U
ندارد
there is no style about her
U
سرووضعش زیبایی
style
U
سبک بافت
style
U
آرایش
[سازمانی یا سیستمی]
style
U
ترکیب
[سازمانی یا سیستمی]
style
U
ساخت
[سازمانی یا سیستمی]
old-style
U
حروف باریک و خمیده به جلو
style
U
فاهر , نوشتار, اندازه قلم , رنگ , فضا و حاشیههای متن در نوشته فرمت شده
style
U
سبک
style
U
نامیدن
style
U
میله متداول شدن
style
U
قلم
style
U
سبک متداول
style
U
سلیقه
style
U
خامه سبک نگارش
style
U
معمول کردن مد کردن
style
U
روش
style
U
شیوه
Mejidian style
U
طرح مجید
[این طرح جلوه ای از طرح محرابی و ترکیب با گل فرنگ است که بدلیل علاقه عبدالمجید، سلطان ترکیه به این طرح آنرا به او نسبت داده اند.]
castle style
U
[نوعی معماری قرن هجدهم میلادی با کنگره و مزغل و پله های مارپیچی]
Free style
U
[سبک قرن نوزده در احساس سبک کلاسیک و دومستیک]
Federal style
U
سبک معماری فدرال
Hirsau style
U
[نوعی معماری به سبک رومی در آلمان و استرالیا]
Isabellian style
U
سبک ایزابلین
Isabellino style
U
سبک ایزابلین
Indian style
U
[سبک معماری هندی متاثر از فرهنگ غربی]
English style
U
[نوعی سبک قرن بیستم در انگلستان و شمال آمریکا]
Lancet style
U
[سبک گوتیکی اواخر قرن نوزده مرسوم به سبک نیزه ای]
Lombard style
U
سبک لومبارد
managerial style
U
سبک مدیرانه
court style
U
سبک کورت
[دوره جدیدتری از سبک گوتیک شعاع ساز و گوتیک در فرانسه]
chateau style
U
[سبک معماری قرن نوزدهم فرانسه که ترکیب سبک های گوتیک و رنسانس بود.]
cathedral style
U
[احیای سبک گوتیک در اوایل قرن نوزدهم میلادی]
cramp one's style
<idiom>
U
محدودکردن صحبت یارفتارشخصی
life style
U
سبک زندگی
in a narrative style
U
بشکل روایت
in a narrative style
U
بسبک داستان
elegant style
U
انشا فریف
easy style
U
سبک سلیس
easy style
U
انشای روان
ease of style
U
سبک سلیس
ease of style
U
روانی انشا
cognitive style
U
سبک شناختی
brush style
U
قالب قلم
brush style
U
طرح قلم
bald style
U
روش و مکتب ساده وبی لطافت
line style
U
سبک خط
orientalizing style
U
شیوه خاورمابی
finish style
U
طرز قرار گرفتن پا نزدیک نقطه پرتاب نیزه
To go out of fashion (style).
U
بدام افتادم
style sheet
U
ورق تعاریف
style sheet
U
مجموعه تعاریف
style sheet
U
الگویی که برای تولید خودکار نحوه یا نوع یک متن مثل روش کار , کتاب , برنامه ,... از پیش فرمت و قالب بندی شده باشد
style of architecture
U
سبک معماری
severe style
U
شیوه جدی
pointed style
U
سبک قوس تیزه دار
point style
U
شیوه معماری که نشان برجسته ان طاقهای نوک تیزاست
orientalizing style
U
سبک شرقی
type style
U
سبک فونت
Italian Villa style
U
[سبک التقاطی مورد استفاده در قرن نوزدهم بومی ایتالیا]
context style of a expression
U
سیاق عبارت
His style of writing is rather colourless and lifeless.
U
سبک نویسندگیش خشک وبی روح است
attacking
[style of play, player]
<adj.>
U
حمله
attacking
[style of play, player]
<adj.>
U
مهاجم
attacking
[style of play, player]
<adj.>
U
تهاجمی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com