Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 120 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
drag racing
U
مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
racing
U
مسابقه
racing
U
رقابت
racing
U
مربوط بمسابقه
racing
U
مسابقه دهنده
racing course
U
مسافت مسابقه
horse racing
U
اسب دوانی
yaght racing
U
مسابقه قایقهای بادباندار یاموتوردار
flat racing
U
مسابقهاسبدوانی
harness racing
U
ارابه رانی تک اسبه
airplane racing
U
مسابقه هواپیمابری
air racing
U
مسابقه هواپیمابری
whitewater racing
U
مسابقه در مسیر اشفته رودخانه
jump racing
U
مسابقه پرش از مانع
ice racing
U
مسابقه سرعت روی یخ مسابقه روی یخ
off road racing
U
مسابقه موتورسیکلت رانی در زمینهای ناهمواربطول چند صد مایل
motorboat racing
U
مسابقه با قایق موتوری
pigeon racing
U
مسابقه کبوترها
racing backstroke
U
مسابقه شنای پشت
racing car
U
اتومبیل مسابقه
racing dive
U
شیرجه افقی دراغاز مسابقه
racing of generator
U
دور برداشتن مولد
racing of motor
U
دور برداشتن موتور
off road racing
U
مسابقه مخصوص در مسیر وزمینهای ناهموار
dog racing
U
مسابقه سگدوانی
auto racing
U
مسابقه اتومبیل رانی
powerboat racing
U
مسابقه با قایق موتوری
racing car engine
U
موتور مسابقه
horse racing and shooting
U
سبق رمایه
flat racing seat
U
خم شدن روی اسب و دستها وسر در امتداد گردن اسب
motor racing circuit
U
اتوریس
predicted log racing
U
مسابقه قایق موتوری باپیشبینی قبلی زمان از طرف راننده
dirt track racing
U
مسابقه در مسیر گلی و شنی
drag
U
کاویدن باتورگرفتن
drag
U
ضربهای که گوی بیلیارد پس از برخورد متوقف میشود وسیله کنترل قرقره ماهیگیری
drag
U
پسا
drag
U
کشش
drag
U
کشاندن
drag
U
چیز سنگینی که روی زمین کشیده میشود
drag
U
اصطکاک
drag
U
کشیدن بزور کشیدن
drag
U
کشیدن
drag
U
سنگین وبی روح
drag
U
سخت کشیدن لاروبی کردن
drag
U
مقداری که پاشنه ناو در اب فرو رفته باشدکشیدن روی زمین
drag
U
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
to drag on or out
U
کشیدن
drag
U
عمل حرکت دستگاه OUSE
drag
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag
U
به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود
drag on
<idiom>
U
دراز کردن
drag in
<idiom>
U
پا فشاری روی موضوع دیگری
drag
U
روی صفحه نشان داده میشود
drag
U
اسباب لایروبی
drag
U
قلاب
drag
U
لایروبی کردن کشش
to drag on or out
U
ادامه دادن
drag
U
کشیده شدن
To drag on and on.
U
بدرازا کشیدن
momentum drag
U
پسای ممنتم
interference drag
U
پسای داخلی
induced drag
U
پسای القاء شده
induced drag
U
پسای لازم
profile drag
U
پسای مزاحم
parastic drag
U
پسای مزاحم
To drag out an affair . To go on and on .
موضوعی را کش دادن
[بدرازا کشاندن]
wire drag
U
لاروب سیمی
wing drag
U
پسای بال
wave drag
U
پسای موج
vortex drag
U
پسای جریانهای حلقوی
total drag
U
پسای کل
to drag in a subject
U
موضوعی رابدون انکه ضرورت داشته باشد بمیان اوردن
star drag
U
وسیله کشیدن نخ روی قرقره ماهیگیری
profile drag
U
پسای مقطع پسای نیمرخ
main drag
<idiom>
U
مهمترین خیابان شهر
broom drag
U
جاروی شن کش
drag hook
U
قلاب کشش
drag force
U
نیروی مقاوم حرکت
drag force
U
نیروی کششی
drag coefficient
U
ضریب پسا
drag coefficient
U
ضریب رانش
drag chain
U
عایق
drag chain
U
زنجیرکشش
drag bunt
U
ضربه با ثابت نگهداشتن چوب برای دویدن به پایگاه
drag bracing
U
بست کاری داخلی
drag boat
U
قایق موتوری مسابقه سرعت
drag boat
U
کرجی لاروب
drag bike
U
موتورسیکلت مخصوص مسابقه سرعت
drag bar
U
میله اتصال
drag bar
U
میله کشش
drag axis
U
محور پسا
cooling drag
U
پسای ناشی از خنک کردن موتور
coefficient of drag
U
ضریب مقاومت در مقابل حرکت
drag hook
U
قلاب عایق
drag hunt
U
شکار با تازی در مسیری بابوی مصنوعی روباه بخاطرورزش
drag line
U
طنای اویزان از بالن هنگام فرود
drag strip
U
مسیر مسابقه اتومبیلرانی سرعت
engine drag
U
مقاومت اصطکاک
engine drag
U
مقاومت مالشی
fiscal drag
U
اثر کند کنندگی مالی هنگامیکه سیاست مالی نتواندرشد اقتصادی را حفظ نماید .
form drag
U
مقاومت ناشی از شکل جسم
form drag
U
پسای شکل
hydraulic drag
U
کشش ابی
drag roll
U
غلطک کششی
drag scraper
U
اسکریپر مخزنی
drag loading
U
فشار کششی
drag link
U
اتصال کششی
drag loading
U
نتیجه کشش بادیا موج انفجار
drag link
U
عضو کشش
drag mark
U
محل فشار
drag net
U
توریادامی که روی زمین بکشندکه همه جانوران رایکجابگیرد
drag race
U
مسابقه اتومبیلرانی سرعت
anti drag wire
U
اجزاء بست کاری ساختمانی
levelling drag scrapers
U
اسکریپر تیغه دار
drag one's feet/heels
<idiom>
U
آهسته کار کردن
To drag a country into war .
U
کشوری را بجنگ کشیدن ( غالبا" بصورت جنگ تحمیلی )
drag chain conveyor
U
نقاله با زنجیر مقاوم
lift drag ratio
U
نسبت برا به پسا
surface friction drag
U
پسای اصطکاک سطح
This caravan will drag on until the last day .
<proverb>
U
این قافله تا به یشر لنگ است .
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com